گفتوگو با سیروس کهورینژاد، بازیگر شناختهشده هرمزگانی
از «مروارید » تا «میمیسابو»
سیروس کهوری نژاد متولد دوم مرداد 1342، اهل بندرعباس و دارای مدرک کارشناسی ارشد کارگردانی از دانشگاه تربیت مدرس تهران است و در برخی از دانشگاهها و دانشکدههای هنر کشور تدریس میکند. از سال ۱۳۵۹ با نمایش متوری به کارگردانی شهره لرستانی در دانشکده هنرهای زیبای تهران کار بازیگری را آغاز کرد. نگارش و کارگردانی فیلم کوتاه داستانی دنیای من (سال ۱۳۶۴) در انجمن سینمای جوان بندرعباس از نخستین کارهای هنری جدی اش در هرمزگان است. وی در سال ۱۳۶۵ فیلم «بی بی» را ساخت و نخستین کار سینمایی کهوری نژاد سال ۱۳۶۷ بازی در آنسوی غروب بود. در نمایشهای بابور، شهرزاد، جهاز جادو، عروسی چاه، تاجر ونیزی و... بازی کرده و در حوزه نگارش، نمایش نامههای باد بادکها، داغ پوست و... را به رشته تحریر درآورده است. او تا به حال نمایشهای زیادی را کارگردانی کرده و بازی در بیش از 20فیلم تلویزیونی و 13فیلم سینمایی در کارنامه این بازیگر هرمزکانی دیده میشود اما نقش وی در فیلم روز واقعه ، ولایت عشق و بازی زیبای وی در فیلم اخراجیها و یوسف پیامبر فراموش نشدنی است.
من با نمایش مشروطه خواهان به کارگردانی احمد حبیب زاده وارد جرگه تئاتر شدم و پس از انجام خدمت مقدس سربازی دوباره به بندرعباس برگشتم و در انجمن سینمای جوان در رشته عکاسی و کارگردانی در کنار استاد احمد حبیب زاده، علی رضایی و منصور تعیمیمشغول فعالیت بودم و فعالیت جدی هنری را با نگارش و کارگردانی فیلم کوتاه دنیای من که در بندرعباس تولید شد و یک فیلم هشتمیلیمتری بود، آغاز کردم.
چه شد که به تهران مهاجرت کردید؟
علت مهاجرت و نقل مکانم به تهران در وهله اول این بود که این رشته را بهصورت آکادمیک ادامه دهم و ذهنیت من در رابطه با هنر بازیگری فقط محدود به هرمزگان نبود و استاد علی رضایی و منصور نعمیی خیلی در شکلگیری این نوع تفکر اثرگذار بودند و به نوعی افق بازی برایم ترسیم کردند که مرا به این خودباوری رساند که میتوانم در این حوزه موفق شوم. وقتی هم آمدم تهران تنها به آموزشهای آکادمیک اکتفا نکردم و اساتیدی چون زندهیادسمندریان، پریدخت زاهدی و دکتر صادقی که همگی تحصیلکرده خارج از کشور هستند، ما را مکلف کردند که با هنر جهان آشنا شویم و در عینحال، تجربیات عملی خودشان را به ما منتقل کردند و علاوه بر آن یکسال خارج از فضای آکادمیک از محضر اساتید بزرگ این حوزه بهره بردم و مراوده زیادی با بازیگران مطرح و اساتید این حوزه داشتم که بتوانم یاد بگیرم و تنها به یک اتفاق آکادمیک و کتاب اکتفا نکردم بلکه وارد عمل و اجرا شدم.
گویا شما اولین گروه ایرانی راه یافته به جشنواره بین المللی تئاتر بودید؟
بله؛ با نمایش«روزگار نازنین طلعت مهربان»، در جشنواره جاده ابریشم که سال 78 در آلمان برگزار شد، بنده به عنوان کارگردان جوان و آقای بیضایی بهعنوان کارگردان پیشکسوت به این جشنواره راه پیدا کردیم و به نوعی نخستین گروهی بودیم که از ایران برای تئاتر بینالملل رفتیم.
بازی در کدام نقش سینمایی یا تلویزیونی برای خودتان دلچسب تر بوده است؟
نقش خودم در فیلم سینمایی مروارید را خیلی دوست دارم و به نوعی متفاوت ترین نقش کارنامه بازیگریام بوده که برای آن خیلی زحمت کشیدم. شک نکنید اگر این فیلم به جشنواره فجر میرفت، جایزه بازیگری متعلق به من بود، اما متاسفانه سینمای ایران بیش از حد به سمت بازیگران گیشهای گرایش پیدا کرده است و برای همین این سینما به بازیگران واقعی روی خوش نشان نمیدهد. میمیسابو در یوسف پیامبر هم از جمله نقشهایی بود که خیلی برایم دلچسب بود.
فکر میکنید کدام اثر باعث شهرت شما شد؟
من مسیر بازیگری را پله به پله و آرام آرام طی کردم و نمیشود گفت یک شبه به شهرت رسیدم، اگرچه هنوز راه زیادی برای رسیدن به قله دارم اما فکر میکنم بازی در نماآهنگی به اسم «سپید و سیاه» که در سال 78 و 79 نماهنگ برتر سازمان صدا و سیما شد، باعث شهرتم شد.
اگر میخواهی بازیگر شوی یا باید پول خوبی داشته باشی یا پارتی؛ آیا واقعیت همینطور است؟
این مورد قبول من نیست. یک دفعه یک عرف در جامعه مطرح میشود که بنده از آن به عنوان یک ارزش ناپایدار میتوانم نام ببرم ولی در زمان فعلی ارزش است؛ اگرچه برخی از این طریق ورود کردند اما بعدا تحصیلات دانشگاهی و آکادمیک را گذراندند و الان هم بازیگران خوبی هستند و تماشاگر دوستشان دارد و البته یک سری نقشهای محدودی را میتوانند بازی کنند.
اما بازیگر تنها با پشتکار و تحمل مشقّات هنر میتواند رشد پیدا کند و آن چیزی که بازیگر را حفظ میکند، حرکت آهسته و مداوم است.
چرا بازی در نقش اوباما در کار «فیلسوفهای احمق» را رد کردید؟
پیش شرط کار هنری سیاسی، جهان بینی لازم است؛ یعنی شما وقتی کسی به اسم اوباما را جلوی پرده سینما میآوری باید واقعیت این شخص را بر اساس تحقیقات کامل و جامع به نمایش بگذاری و در کارهای اینچنینی نمیتوانیم نظرات شخصی خود را اعمال کنیم. بنده یک کار سیاسی راجع به فلسطین نوشتم اما تاریخ اسرائیل و فلسطین را خواندم و روند شکل گیری صهیونیزم و جنگ جهانی و ... که منجر شد به یک اثر هنری درست و قابل دفاع. اثری که فاقد پشتوانه تحقیقی لازم باشد نتیجه عکس میدهد.
رابطه تان با موسیقی چطور است؟ شنیدهایم دوست ناصر عبداللهی بودهاید.
زمانی که با ناصر عبداللهی تهران بودم حدود چهار قطعه آماده و ضبط شد ولی هیچگاه منتشر نشد. الان هم به موسیقی علاقه دارم ولی چون دوست داشتم شکل جدیدی از موسیقی جنوب را اجرا کنم، نیاز بود روی آن کار کنم که از یک سو با توجه به نبود فرصت کافی برای پرداختن به آن و از سوی دیگر با وجود اساتید به نام حوزه موسیقی جنوب در هرمزگان، ورود به این عرصه نیازمند تأمل و تفکر بیشتری است که کار را برایم سخت کرده و فعلا تصمیمیدر این زمینه ندارم.
از هنر و هنرمندان هرمزگانی هم برایمان بگویید.
ما نیازمند همبستگی هستیم که لازمه هنر هرمزگان است؛ باید هنرمندان با یکدیگر مراوده داشته باشند که اتفاق بزرگی شکل بگیرد؛ رسانه پرمخاطبی مثل صدا و سیما باید حامیهنرمندان حوزه تئاتر باشد و از طرحهای هنرمندان فاخری چون استاد علی رضایی و ... استفاده کند؛ ایشان انسان بسیار فرهیخته ای است و باید به دانش وی و دیگر اساتید این حوزه ارج نهاده شود. به امید روزی که هنرمندان همه رشتهها با تعامل، تفاهم و همبستگی، پرچم هرمزگان را بر قله رفیع فرهنگ و هنر این سرزمین همچون گذشته برافراشته نگه دارند.