معمای ناپدید شدن 2 دختر نوجوان در بازار یاسوج
گم شدن یكی از اعضای خانواده، از آن دست دلهرههایی است كه تا پیدایش نشود، اضطرابش همینطور، شاید تا سالهای سال ادامه پیدا كند و كش بیاید. حال این اضطراب برای خانواده دو دختر نوجوان رقم خورده است. پرویز پرستویی، دو روز پیش تصویری از این دو دختر به نامهای فائزه مختاری 16 ساله و حدیث وزیری 14 ساله در صفحه اینستاگرامش منتشر و از مردم برای پیدا كردن آنان درخواست كمك كرد. خانواده هر دو دختر، برای پیدا كردن آنان، مبلغ 50 میلیون تومان مژدگانی تعیین كردهاند.
با شمارههایی كه خانواده دو دختر گمشده اعلام كردهاند، تماس میگیریم. هنوز تلفن یك بوق نخورده، مرد جوانی گوشی را با هول و هراس جواب میدهد. از ترس و بیقراری كه در صدایش موج میزند، راحت میتوان فهمید كه فقط منتظر شنیدن یك خبر جدید یا حتی پیدا شدن دو گمشدهاش است.
آنقدر بیقرار و پرالتهاب است كه بدون توجه به سوالمان، كلمات را تند و تند، پشت سر هم ردیف میكند: «دو دختری كه روز دوم آبان در جمعهبازار یاسوج گم شدهاند، با هم نسبت فامیلی دارند و دختردایی و دخترعمه هستند. حدیث نامزد من است. آنها روز حادثه، همراه با خانوادههایشان برای خرید جهیزیه به بازار یاسوج رفته بودند، اما در یك لحظه، شاید یك یا دو دقیقه، هر دو دختر از بقیه جدا میشوند و به مغازه فروش لوازم آرایشی میروند.
بعد از این مدت، خانوادهها كه در بازار بودند، متوجه نبود دخترها میشوند و با هم تماس میگیرند كه از فائزه و حدیث خبر دارید كجا هستند، اما هیچكدام خبر نداشتند. آن روز دخترها هم گوشی نداشتند.»
سیدجواد حسینیكیا، ادامه میدهد: «پس از مدتی گشتن به پلیس آگاهی یاسوج مراجعه كرده و با طرح شكایت، تشكیل پرونده دادیم. در آگاهی به ما گفتند در آن شلوغی بازار تودرتوی یاسوج، وقوع هر اتفاقی ممكن است و امكان دارد كسی فریبشان داده باشد. نامزد من آن روز، مقداری انگشتر و النگوی طلا همراهش داشت و ما احتمال میدهیم به خاطر طلا آنها را دزدیده باشند، اما دختر همراه نامزدم طلا نداشت. ضمن اینكه هیچكدام شهر را بلد نبودند كه بخواهند سوار ماشین شوند و جایی بروند، نمیدانیم، شاید آن روز، كسی آنها را تعقیب میكرده و خودشان خبر نداشتهاند و در یك لحظه نقشهشان را عملیكردهاند. منتظر نتیجه تحقیقات پلیس هستیم و امیدواریم با كمك مردم و پلیس بتوانیم هر دو را صحیح و سالم پیدا كنیم.»
با شمارههایی كه خانواده دو دختر گمشده اعلام كردهاند، تماس میگیریم. هنوز تلفن یك بوق نخورده، مرد جوانی گوشی را با هول و هراس جواب میدهد. از ترس و بیقراری كه در صدایش موج میزند، راحت میتوان فهمید كه فقط منتظر شنیدن یك خبر جدید یا حتی پیدا شدن دو گمشدهاش است.
آنقدر بیقرار و پرالتهاب است كه بدون توجه به سوالمان، كلمات را تند و تند، پشت سر هم ردیف میكند: «دو دختری كه روز دوم آبان در جمعهبازار یاسوج گم شدهاند، با هم نسبت فامیلی دارند و دختردایی و دخترعمه هستند. حدیث نامزد من است. آنها روز حادثه، همراه با خانوادههایشان برای خرید جهیزیه به بازار یاسوج رفته بودند، اما در یك لحظه، شاید یك یا دو دقیقه، هر دو دختر از بقیه جدا میشوند و به مغازه فروش لوازم آرایشی میروند.
بعد از این مدت، خانوادهها كه در بازار بودند، متوجه نبود دخترها میشوند و با هم تماس میگیرند كه از فائزه و حدیث خبر دارید كجا هستند، اما هیچكدام خبر نداشتند. آن روز دخترها هم گوشی نداشتند.»
سیدجواد حسینیكیا، ادامه میدهد: «پس از مدتی گشتن به پلیس آگاهی یاسوج مراجعه كرده و با طرح شكایت، تشكیل پرونده دادیم. در آگاهی به ما گفتند در آن شلوغی بازار تودرتوی یاسوج، وقوع هر اتفاقی ممكن است و امكان دارد كسی فریبشان داده باشد. نامزد من آن روز، مقداری انگشتر و النگوی طلا همراهش داشت و ما احتمال میدهیم به خاطر طلا آنها را دزدیده باشند، اما دختر همراه نامزدم طلا نداشت. ضمن اینكه هیچكدام شهر را بلد نبودند كه بخواهند سوار ماشین شوند و جایی بروند، نمیدانیم، شاید آن روز، كسی آنها را تعقیب میكرده و خودشان خبر نداشتهاند و در یك لحظه نقشهشان را عملیكردهاند. منتظر نتیجه تحقیقات پلیس هستیم و امیدواریم با كمك مردم و پلیس بتوانیم هر دو را صحیح و سالم پیدا كنیم.»