نسخه Pdf

سلطان خودت باش

سلطان خودت باش

ابوالفضل ساعی‌مهربانی / تهران

در ادبیات فرهنگ‌های مختلف، تمثیل‌های زیادی از حیوانات وجود دارد. به هر حیوان صفت خاصی می‌دهند مثلا می‌گویند: روباه مكار است یا اسب نجیب است و خیلی مثل‌های دیگر. 
 خب بین این تمثیل و صفت‌گزینی‌های بین حیوانات، شیر را سلطان جنگل می‌نامند. خب چرا؟ شاید به خودتان بگویید به‌خاطر ویژگی‌های جسمی‌اش است، ولی نه! این یال‌وكوپال شیر نیست كه سلطانش كرده؛ بلكه متكی بودنش به خود و تلاش برای بقا باعث زدن برچسب چنین صفتی بر اوست. 
 شیر همیشه خود پی شكار می‌رود و هیچ‌گاه از شكار حیوانی دیگر نمی‌خورد و خب گرسنه هم نمی‌ماند. اگر هم بماند خود را وصله نمی‌كند.
 در جهان انسانی نیز سلطان‌های زیادی وجود دارند. افرادی كه هر چقدر هم كوچك باشند، اما خود را دارند! شاید كسی نیست كه مثل كوه پشت‌شان باشد، ولی خودشان كوهی هستند. 
 و بسیار از این انسان‌ها در طول تاریخ بودند كه با تكیه بر خود و تلاش به اهداف خود رسیده‌ و به مشكلات گفته‌اند: زكی! 
 نمونه این افراد بسیار است. از ریوالدو برزیلی و جف بزوس تا بوعلی و دكتر حسابی و به‌تازگی بیرانوند و... كه اگر سری به زندگی این افراد بزنید، می‌بینید كه به‌اصطلاح از خاک به کاخ رسیدند. ببخشید! خود را از عرش به فرش رساندند. 
 اما این متكی‌بودن به خود و سلطان‌شدن، فقط مختص به فرد نیست. در خیلی از موارد جامعه‌هایی بودند كه با تكیه بر خود به اهدافشان رسیده‌اند. 
 مصداق این قضیه را می‌توان در هشت سال دفاع مقدس خودمان یافت! مرد، زن، پیر، جوان و نوجوان همه دست‌به‌دست هم دادند و با تكیه بر خود توانستند در مقابل جهان بایستند. جنگی نابرابر كه این نابرابری باعث ضعف این مردم نشد، زیرا وسیله دفاعی آنها توپ‌وتانك نبود. این ایمان، توكل و تكیه بر خود بود كه با آن توانستند یكی از طولانی‌ترین و مخرب‌ترین جنگ‌های قرن بیستم را پشت سر بگذارند. 
 و ای‌كاش اكنون هم در این دنیای امروز كه از هر سمتی جنگی به‌پاست؛ با توكل و تكیه بر خود تجربه‌ای دوباره از شیرینی رسیدن به هدف به دست آوریم.