درد مشترک!
فاطمه فرزانه / فراشبند
این روزها هم سخت است، هم ترسناک. اما لااقل در جهان دردی حس شد که باعث شد همه ما انسانها احساس کنیم فارغ از سیاه و سفید بودن، مسلمان یا کافر بودن، همه ما انسانیم؛ انسانیم و یکسان. موجی از امید و ایمان در جهان به راه افتاد که بزرگ و کوچک نمیشناسد، باسواد و بیسواد نمیشناسد و حتی فقیر و غنی. همه ما منتظر معجزهای از آسمانیم. ما مسلمانها دستمان را به آسمان میبریم، دیگری به معبد میرود، آن یکی کمی به آتش نزدیک میشود تا زرتشتیتر دعا کند. اما در نهایت فطرت ما انسانها، چشم امیدش به یک جاست.
اصلا یادتان هست اوایل چقدر ترسیده بودیم. بله ترسیدیم، همچنان هم میترسیم، چرا که جان، عزیز است. در خانه ماندیم و میمانیم، ماسک میزنیم، چند ماهی است صدای چشم و همچشمی نمیآید، تجملگرایی خفه شده، چشم حسد کور شده، گوش نیش و کنایه کر شده،لامسهمان کمی عمیقتر زندگی را درک کرده. در خانه ماندن آنقدرها همبدنیست.
نامش کووید-۱۹ است اما در خانه نشین کردن ما، سفید پوش کردن صورتمان،کشف خلق و خوی جدید اعضای خانوادهمان و بغض هنگام پخش الهی عظم البلاء، نمرهٔ بیست داشت.
اصلا یادتان هست اوایل چقدر ترسیده بودیم. بله ترسیدیم، همچنان هم میترسیم، چرا که جان، عزیز است. در خانه ماندیم و میمانیم، ماسک میزنیم، چند ماهی است صدای چشم و همچشمی نمیآید، تجملگرایی خفه شده، چشم حسد کور شده، گوش نیش و کنایه کر شده،لامسهمان کمی عمیقتر زندگی را درک کرده. در خانه ماندن آنقدرها همبدنیست.
نامش کووید-۱۹ است اما در خانه نشین کردن ما، سفید پوش کردن صورتمان،کشف خلق و خوی جدید اعضای خانوادهمان و بغض هنگام پخش الهی عظم البلاء، نمرهٔ بیست داشت.