این+ سهتا + گرام!
سیدسپهر جمعهزاده
آن مخترعین فن ملایوه (لایو گذاشتن دو نفر با هم را گویند)، آن کاشفان عرصه مکاشفه، آن ریاضتکشان طریق کتابت کد ( کدنویسی به سبیل قدما)، آن موثرین صنعت مد، آن تگیدگان عالم بالا ( تگ شده را تگیده نامند)، آن متعاملان کالا به کالا، آن پایهگذاران ارکان پست، آن دلبستگان نان تست، آن مبدعین بدعت کپشن، آن عاملان ایجاد منشن، آن دو مرد پیرپیج، یکی زنجیری جهان سایبر، برادر مایک کرایگر، یکی موسوم به اسامی مرسوم، برادر کوین یورک سیستروم – از شما چه پنهان – از اول اینطوری نبودند. بعدها اینطوری شدند!
هست در شرح احوال ایشان که مدتی، کوین، شبها را بعد از کار به یادگیری فنون کتابت کد، نزد میرزای کدنویس میگذراند و سخت مشغول ساختن چیزی بود که خود نیز دقیقا نمیدانست چه چیز است. در ادامه شرح وی آمده که میرزای کدنویس به پدر کوین گفته بود:« زود است این پسر تو آتش در سوختگان عالم زند.»
بعد از گذشت سالیان، نهایتا کوین موفق میشود یک نمونه اولیه از آن چیز را بسازد و اسمش را میگذارد: Burbn. بعد از نامگذاری اثرش که انصافا کمک بزرگی در فهم چیستی آن چیز به ما نمود! وی آن لامصب را برمی دارد و میبرد تا اولا به هزار ترفند نشان دوستانش بدهد، ثانیا در موردش با یک سرمایهگذار مذاکره کند. نتیجه آن مذاکره یک به علاوه یک ، جذب ۵۰۰هزار دلار سرمایه میشود که حتی اگر با دلار ۲۰تومان هم حساب کنیم، میشود ۱۰میلیارد ناقابل.
در این حال، کوین به قدری کیفش کوک میگردد که سریعا از جایش میپرد و از شغل قبلی اش استعفا میدهد. ( البته هر انسان سلیم النفس دیگری هم بود همین بی جنبه بازی را درمیآورد). وی بعد از این عمل، دربه در به دنبال شریک میگردد که نیسان داران مورخ معتقدند کار بدی بوده است زیرا به گواهی کلام پشت نیسانهایشان، شریک اگر خوب بود، خدا یکی برای خودش میگرفت.
شریک را که مییابد، مینشیند با شریکش، مایک، در عرض یک هفته از نو یک برنامه اشتراک گذاری عکس مینویسند که البته به قدری افتضاح میگردد که هر دو حاضر میشوند به جای اصلاح این برنامه جدید به فکر پیشبرد همان لامصب سابق بیفتند. القصه، لامصب را متناسب با آیفون تنظیم میکنند و چند هفته بعد انتشارش میدهند. اسمش را هم میگذارند عمقزی، دور کلاش قرمزی، هاچین واچین، یه پاتو... ( واقعا چرا وسط جریدهای به این مهمی باید به این اشعار فکر کنید؟ واقعا متأسفم.... اسمش را میگذارند، شبکه اجتماعی همرسانی عکس و ویدئو. و اجازه میدهند صدایش بزنیم: اینستاگرام!)
از فضایل این اپلیکیشن است که آدمی را مست خود میکند. آنها که این چنین عارض شدهاند البته از سر شکم سخن نراندهاند. به حسن توجه اگر در کالبد این واژه نگاه شود؛ سه جزء اساسی در آن آشکار است؛ به این شکل:
این + سهتا + گرام
این ، صفت اشاره است و گرام، صفتی نسبی که هر دو برای هسته (ستا) به کار رفتهاند و قابل حذف اند. برای ساخت اسم فاعل این کلمه در ادبیات عالم مجاز، الف زائد انتهای واژه را به میم فاعلیه تبدیل میکنیم، آنگاه جهت نیل به خواسته از پیش تعیین شده خود، آن میم را در ابتدای واژه مینشانیم. این گونه اسم فاعل اینستاگرام درمیآید و آن چیست؟ مست...
در نسخ جدیده این نرمافزار، جناب آقایان کوین و مایک، قابلیت(بالا کشیدن) را به استوری اضافه کردندی که معمولا از آن برای رونق کسب و کارها و جذب سرمایه استفاده میبردندی و نیز این امر با دستور (بکش بالا) همراه میشدی. از قضا هر چه عوام بالا میکشیدندی، آن دو بیشتر بالا میکشیدند. منتها عوام صفحه را و آن دو از صخره موفقیت و ثروت!
رفته رفته پیش بینی آن رند کدنویس، درست از آب در میآید و با تکمیل آن نرمافزار، آتشی در دلسوختگان عالم زده میشود و عجایبی به بار میآید. کریستین رونالدو را 242میلیون دنبالکننده، فرامیگیرند که این یعنی اگر شانس فقط کمی، تاکید میکنم فقط کمی بیشتر یار او بود و این اتفاق در فضای حقیقی برایش میافتاد؛ رونالدو میتوانست پنجمین کشور پرجمعیت جهان باشد! مراتب پیچیدگی این نرمافزار تا به اینجا ختم نمیگردد و تا بدان جا ادامه مییابد که عدهای صبح تا شب در انتهای هر ویدئویی که از خود میگیرند و منتشر میکنند، علاقهمندی و نیاز خود را نسبت به سس ماست (ماده ای که از ترکیب سس و ماست به دست میآید)، ابراز میکنند و برخی نیز در طلب هر چه بیشتر متاعی به نام فالوئر، دست به امور تعجب برانگیز و خارق عادتی میزنند که الاغ، این حیوان به ظاهر خر، از دیدن آن صحنههاعقب عقب میرود و جیغ میزند.
مراتب انتهایی این سلوک، آن است که سالک از هر نوع عمل یا حتی نیت خود، مخاطبان را باخبر میسازد. حتی دیده شده است که در مواردی، قصد داشتهاند بعضی، مخاطب را از کاری که هرگز در تصور آدمیزاد نیز نگنجد، باخبر سازند که مثل این که موفق گشتهاند و باخبر ساختهاند.... دوربین از ملزومات مهمه این طریقت است که البته سالکان اصیل گاهی بدون دوربین نیز نسخه سلوک را رعایت میکنند؛ این گونه که در استوری خویش مینویسند: دارد برف میبارد و امروز صبح نیز خاویار خوردیم؛ خودتان تصور کنید لطفا!دیده شدن به هر قیمتی، اصل اساسی این سبیل عرفان است. خفهکردن خود با پارچه، عدم مضایقه از هیچیک از اعضای بدن جهت به تصویر کشیدن، خوردن هرگونه چیز نامتعارف(مثلا... بله همانی که دارید به آن فکر میکنید، دقیقا همان!)؛ سه شیوه مهم در این طریق اند.
کوین و مایک را روزی اصحاب پرسیدند:«چگونه به این مقام دست پیدا نمودید؟» که آن دو فرمودند: «هیچ! تنها چشمها را به جان هم انداختیم...»
هست در شرح احوال ایشان که مدتی، کوین، شبها را بعد از کار به یادگیری فنون کتابت کد، نزد میرزای کدنویس میگذراند و سخت مشغول ساختن چیزی بود که خود نیز دقیقا نمیدانست چه چیز است. در ادامه شرح وی آمده که میرزای کدنویس به پدر کوین گفته بود:« زود است این پسر تو آتش در سوختگان عالم زند.»
بعد از گذشت سالیان، نهایتا کوین موفق میشود یک نمونه اولیه از آن چیز را بسازد و اسمش را میگذارد: Burbn. بعد از نامگذاری اثرش که انصافا کمک بزرگی در فهم چیستی آن چیز به ما نمود! وی آن لامصب را برمی دارد و میبرد تا اولا به هزار ترفند نشان دوستانش بدهد، ثانیا در موردش با یک سرمایهگذار مذاکره کند. نتیجه آن مذاکره یک به علاوه یک ، جذب ۵۰۰هزار دلار سرمایه میشود که حتی اگر با دلار ۲۰تومان هم حساب کنیم، میشود ۱۰میلیارد ناقابل.
در این حال، کوین به قدری کیفش کوک میگردد که سریعا از جایش میپرد و از شغل قبلی اش استعفا میدهد. ( البته هر انسان سلیم النفس دیگری هم بود همین بی جنبه بازی را درمیآورد). وی بعد از این عمل، دربه در به دنبال شریک میگردد که نیسان داران مورخ معتقدند کار بدی بوده است زیرا به گواهی کلام پشت نیسانهایشان، شریک اگر خوب بود، خدا یکی برای خودش میگرفت.
شریک را که مییابد، مینشیند با شریکش، مایک، در عرض یک هفته از نو یک برنامه اشتراک گذاری عکس مینویسند که البته به قدری افتضاح میگردد که هر دو حاضر میشوند به جای اصلاح این برنامه جدید به فکر پیشبرد همان لامصب سابق بیفتند. القصه، لامصب را متناسب با آیفون تنظیم میکنند و چند هفته بعد انتشارش میدهند. اسمش را هم میگذارند عمقزی، دور کلاش قرمزی، هاچین واچین، یه پاتو... ( واقعا چرا وسط جریدهای به این مهمی باید به این اشعار فکر کنید؟ واقعا متأسفم.... اسمش را میگذارند، شبکه اجتماعی همرسانی عکس و ویدئو. و اجازه میدهند صدایش بزنیم: اینستاگرام!)
از فضایل این اپلیکیشن است که آدمی را مست خود میکند. آنها که این چنین عارض شدهاند البته از سر شکم سخن نراندهاند. به حسن توجه اگر در کالبد این واژه نگاه شود؛ سه جزء اساسی در آن آشکار است؛ به این شکل:
این + سهتا + گرام
این ، صفت اشاره است و گرام، صفتی نسبی که هر دو برای هسته (ستا) به کار رفتهاند و قابل حذف اند. برای ساخت اسم فاعل این کلمه در ادبیات عالم مجاز، الف زائد انتهای واژه را به میم فاعلیه تبدیل میکنیم، آنگاه جهت نیل به خواسته از پیش تعیین شده خود، آن میم را در ابتدای واژه مینشانیم. این گونه اسم فاعل اینستاگرام درمیآید و آن چیست؟ مست...
در نسخ جدیده این نرمافزار، جناب آقایان کوین و مایک، قابلیت(بالا کشیدن) را به استوری اضافه کردندی که معمولا از آن برای رونق کسب و کارها و جذب سرمایه استفاده میبردندی و نیز این امر با دستور (بکش بالا) همراه میشدی. از قضا هر چه عوام بالا میکشیدندی، آن دو بیشتر بالا میکشیدند. منتها عوام صفحه را و آن دو از صخره موفقیت و ثروت!
رفته رفته پیش بینی آن رند کدنویس، درست از آب در میآید و با تکمیل آن نرمافزار، آتشی در دلسوختگان عالم زده میشود و عجایبی به بار میآید. کریستین رونالدو را 242میلیون دنبالکننده، فرامیگیرند که این یعنی اگر شانس فقط کمی، تاکید میکنم فقط کمی بیشتر یار او بود و این اتفاق در فضای حقیقی برایش میافتاد؛ رونالدو میتوانست پنجمین کشور پرجمعیت جهان باشد! مراتب پیچیدگی این نرمافزار تا به اینجا ختم نمیگردد و تا بدان جا ادامه مییابد که عدهای صبح تا شب در انتهای هر ویدئویی که از خود میگیرند و منتشر میکنند، علاقهمندی و نیاز خود را نسبت به سس ماست (ماده ای که از ترکیب سس و ماست به دست میآید)، ابراز میکنند و برخی نیز در طلب هر چه بیشتر متاعی به نام فالوئر، دست به امور تعجب برانگیز و خارق عادتی میزنند که الاغ، این حیوان به ظاهر خر، از دیدن آن صحنههاعقب عقب میرود و جیغ میزند.
مراتب انتهایی این سلوک، آن است که سالک از هر نوع عمل یا حتی نیت خود، مخاطبان را باخبر میسازد. حتی دیده شده است که در مواردی، قصد داشتهاند بعضی، مخاطب را از کاری که هرگز در تصور آدمیزاد نیز نگنجد، باخبر سازند که مثل این که موفق گشتهاند و باخبر ساختهاند.... دوربین از ملزومات مهمه این طریقت است که البته سالکان اصیل گاهی بدون دوربین نیز نسخه سلوک را رعایت میکنند؛ این گونه که در استوری خویش مینویسند: دارد برف میبارد و امروز صبح نیز خاویار خوردیم؛ خودتان تصور کنید لطفا!دیده شدن به هر قیمتی، اصل اساسی این سبیل عرفان است. خفهکردن خود با پارچه، عدم مضایقه از هیچیک از اعضای بدن جهت به تصویر کشیدن، خوردن هرگونه چیز نامتعارف(مثلا... بله همانی که دارید به آن فکر میکنید، دقیقا همان!)؛ سه شیوه مهم در این طریق اند.
کوین و مایک را روزی اصحاب پرسیدند:«چگونه به این مقام دست پیدا نمودید؟» که آن دو فرمودند: «هیچ! تنها چشمها را به جان هم انداختیم...»