گفتوگو با سعید ابراهیمی، کارگردان برنامه مامانها
ریسکهایی که برنامه را بهتر کرد
شاید در نگاه اول، تصور ساخت برنامهای مادرانه که قرار است به تحلیل و بررسی حس و حال مادرانه و تربیت فرزندان امروز بپردازد از کسی همجنس این موضوع برآید. اما برنامه تلویزیونی «مامانها» نشان داد میتوان در جنسیت مخالف زنها قرار داشت و هرگز تجربه مادر بودن را نداشت، اما برنامهای ساخت که در آن بتواند بهخوبی حرف و دغدغه مادران امروز را بزند. مامانها برنامهای است که هم تهیهکننده، هم کارگردان و هم سردبیر آن مرد هستند، باوجوداین بهخوبی توانستهاند جنس زنانه و مادرانه را بشناسند و مادرهایی را دورهم جمع کنند که بهخوبی بتوانند دغدغه بهروز و واقعی و بهدوراز شعار و کلیشهها را مطرح کنند. دراینبین پازلها بهخوبی کنار یکدیگر چیده شده است. از تدوین و کارگردانی گرفته تا دکور ، نورپردازی و... نشان میدهد قبل از ضبط روی تمام بخشها فکر و تحقیقشده و حسابشده پیش رفته است تا نتیجه آن به برنامهای بانام «مامانها» برسد. به همین بهانه گپ و گفتی داشتهایم با سعید ابراهیمی، کارگردان این برنامه تا از تجربه کاریاش برای دنیای زنانه و مادرانهای که ساخته است، بگوید.
یکی از مهمترین بخشهایی که برای ما بسیار حائز اهمیت بود و برای آنکه به نتیجه نهایی برسیم، زمان بسیاری روی آن گذاشته و مشورت زیادی صورت دادیم در زمینه دکور بود. با طراحان دکور زیادی ارتباط برقرار کردیم تا درنهایت به کسی رسیدیم که کارش نه طراحی دکور صحنه بلکه طراحی دکوراسیون داخلی بود. ایدههایی که طراح دکوراسیون داد کمک کرد به ایدههای جدید و نویی دست پیدا کنیم. از سوی دیگر زمانی که به بازار میرفتیم برای آنکه لوازم موردنیاز دکور را تهیه کنیم به این موضوع فکر میکردیم که انتخابهایی متفاوتتر از همیشه داشته باشیم. از تجربههای شکستخورده برنامههای مختلف بهره گرفتیم تا دیگر آن اشتباهات را تکرار نکنیم و فضا و دکور را به سمتی ببریم که این باورپذیری را در مخاطب به وجود آورد و چنین محیطی یکخانه است. بهعنوانمثال، تلاشمان برای انتخاب مبلمان به این صورت بود مبلی انتخاب کنیم که در خانهها استفاده میشود و رنگ جیغی نداشته باشد و مهمان در کادر بهخوبی دیده شود. از همین موضوع ساده گرفته تا موضوعات جزئیتر دیگر مانند انتخاب رنگ کابینتها، دکوریها و... تلاش شد تا به سمت لوازم و رنگهایی برویم که در برنامههای تلویزیونی کمتر دیده و انتخابشده است.
فیلمبرداری برنامه به صورتی است که انگار در یکخانه قرار دارید. این فضا محیط خانه نیست؟
نه خانه نیست، اما استودیو هم نیست. انتخابهایی که برای دکور صحنه انتخابشده برای دکور استودیو نیست. از لوازم گرفته تا رنگ دیوارها و کفپوش برای دکور نیستند. چون اولویت ما این بود تا فضا به سمت شبیه بودن به خانه برود.
نورپردازیای که در این فضا انجامگرفته خیلی جالب است و به نظر نورهای خانگی هستند. درست است؟
نورپردازی طوری انجامگرفته که مخاطب تصور میکند این محیط خانه است و نور آن نیز خانگی است. درصورتیکه این کار ریسک بالایی برای ما داشت. حتی من ریسک دیده شدن نور خورشید را هم پذیرفتم، چون نورپردازها میدانند یکی از دشمنهای نورپردازی، نور خورشید است. اما من اصرار داشتم این نور باشد. پنجرههایی که در نزدیک 30 درصد نماها هم دیده میشود برای همین موضوع بوده که نشان دهد اینجا یکخانه است. در نهایت اگر تجارب سینمایی و خلاقیت گروه نورپردازی و فیلمبرداری نبود چنین صحنههایی خلق نمیشد.
به نظر ریسک موفقی بوده.
اما این موضوعها فقط ریسک ما نبود، بلکه یک ریسک دیگر هم داشتیم و آن قضاوت مخاطب بود که تصور کند این خانه، خانه لوکس است. برای همین هم جزئیات برای ما بسیار مهم بود تا این موضوع القا شود که چنین خانهای میتواند هر خانهای در سطح شهر باشد.
یکی از بخشهای موفق این برنامه آیتمهای معرفی هستند که بهخوبی کارگردانی شدهاند. چطور شد که توانستید به این فرم در این بخش دست پیدا کنید؟
من و تهیهکننده با یکدیگر تجربه کار رئالیتیشو داریم و به این سبک علاقه دارم. نمونههای زیادی ازجمله نمونههای خارجی را نگاه کردیم و متوجه شدیم یکی از روشهایی که به کار میبرند در بخش انتخاب لنز است. آنها بهجای اینکه در یک محیط، فضا و خانه کوچک از لنز تله استفاده کنند از لنز واید استفاده میکنند و با استفاده از تجهیزات نوری که با خود داشتیم ، با چند تکنیک ساده در انتخاب لنز و نور میتوان خانهها را زیباتر و خودمانیتر بهنمایش گذاشت. همین وسواس و توجه باعث میشد بابت این آیتمها هزینه زیادی هم بپردازیم و ساخت آن بهاندازه یک برنامه هزینه داشت، اما یکوقتهایی نیاز است مقدمه بهخوبی انجام گیرد تا مخاطب بتواند مهمانها را بشناسد. البته نکته دیگر در این آیتمها، بخش تدوین است. در تدوین تلاش کردم نشان دهم این آدمها خاکستریاند و شعارگونه و ایدهآل گرا صحبت نمیکنند. لازم بود تا خود واقعیشان را نشان دهیم. همین موضوع بهعلاوه تلاشهای تیم خلاق تدوین کمک کرد تا این آیتمها آنطور که شما میگویید، خوب از آب درآید.
بازخوردها را بعد از پخش برنامه چطور دیدید؟
قبل از پخش ، حدس میزدیم مخاطبان به جزئیات توجه داشته باشند برای همین هم جزئیات برای ما بسیار مهم بود. حدسمان هم درست بود. همچنین سؤالی که داشتیم این بود موضوعاتی که به آنها میپردازیم برای مخاطب دغدغه است؟ اما تجربه نشان داد مادرها حتی اگر مسألهای هم نداشته باشند، باعث میشود آن مسأله در ذهنشان شکل گیرد. البته توقع دیگری هم از مخاطب داشتیم که محقق نشد و آن این بود که اجازه دهند چند قسمت این برنامه پخش شود و بعد آن را موردنقد و قضاوت قرار دهند. برنامه روزهای اول که پخش میشد، قشر زیادی را جذب کرد که مایه مسرت است، اما عدهای هم گارد گرفته بودند که این برنامه میخواهد حرف طیف خاصی از جامعه را بزند و واقعیتهای جامعه را نادیده بگیردو... اینها قضاوتهای زودهنگامی بود که رفتهرفته مخاطب متوجه شد اشتباه میکند و این واکنشها کمتر شد. اما موضوع مطلوب ما این بود که برنامه را از زاویهای ببینند که شاید ما به آن توجه نکردهایم،البته این اتفاق افتاد، اما خیلی کم بود.
خودتان ازآنچه ساختهاید، راضی هستید؟
دوست داشتیم حداقل امروز که به این موضوع و برنامه با تحقیق و بررسی رسیدهایم، وضعیت اقتصادی بهگونهای نبود که برای بسیاری بچهدارشدن به یک آرزو تبدیل شود. اگرچه هدف این برنامه صرفا فرزندآوری نیست، دعوت به دقت در تربیت نسلی است که میتواند فردایی مطلوب برای جامعه رقم بزند.