سالن‌های هیاهو

سالن‌های هیاهو

آدم‌ها در سن و سال عجیبی به دانشگاه می‌روند. سن و سالی که اوج تکاپو و تلاش را مثل مایه مذاب آتشفشانی در دل دارد و دوست دارد با هر تلنگری فوران کند و یک شهر را زیر دود و خاکستر خودش بگیرد. دوست دارد هر چه زودتر به همه مردم شهر و دامنه‌های آرام و درختان پای کوه خودش را ثابت کند و نشان دهد در دلش چه خبر است. این خاصیت است که جنب و جوش دانشجویی را شکل می‌دهد و این جنب و جوش از توی راهروهای دانشکده ها خودش را نشان می‌دهد تا توی سالن‌های ورزشی و تا کنفرانس‌های مناظره و کرسی‌های آزاداندیشی و جنبش‌های دانشجویی. همین خاصیت به علاوه مقداری مطالعه و جهان بینی جدید و کمی معاشرت و دم‌خور شدن با دوستان هم‌سن و هم‌مرام و هم‌راه، باعث می‌شود که این گروه‌های دانشجویی هر روز از هر گوشه‌ای قد علم کنند و بیانیه بدهند و مجله دربیاورند و هر چند وقت یک بار هم در اعتراض به یک چیزی جایی جمع شوند یا فریاد حیا کن رها کن‌شان بلند شود. همه این اقتضائات است که باعث می‌شود هر دانشجویی که یک بار توی راهروهای دانشکده بحث و مباحثه کرده با خودش فکر کرده باشد که باید دنیا را عوض کند!
این خصوصیات است که دانشگاه را شکل می‌دهد. اصلا همین است که دانشگاه فقط محل یادگیری درس و علم یا به نوعی آموزشگاه نیست. همین هم فکری‌ها و جنبش‌ها و تحرک‌ها است که دانشگاه را می‌سازد و اصلا همین‌ها است که باعث می‌شود برخی از محیط دانشگاه نفرت داشته باشند و برخی شیفته آن محیط و آن دست سر و کله زدن‌ها باشند.
حالا که مدتی است به دلیل شیوع ویروس کرونا و لزوم جلوگیری از تخته شدن در درس و تحصیل، مدارس و دانشگاه‌ها مجازی شده‌اند، بیشتر این حس را می‌فهمیم که انگار دانشگاه همان هیاهو بود و نه این کلاس‌های آموزشی که می‌شود مجازی‌شان را هم برگزار کرد.
حالا عکاس خبرگزاری فارس دوربین‌ش را برداشته و رفته به یکی از دانشگاه‌های کشور که تا پیش از این مثل همه دانشگاه‌ها پر از هیاهوهای مختلف غیر درسی بوده‌اند. حالا یا شاهکار خشم و هیاهو بوده‌اند، یا هیاهو برای هیچ! حالا استادان دانشکاه هر کدام در دفتر کار یا خانه‌شان رو به روی لپ‌تاپ نشسته‌اند و دانشجوها هر کدام به حالتی به درست گوش می‌دهند. راهروهای دانشکده‌ها و سالن‌های کنفرانس ساکت و خالی‌اند و در این سکوت خالی به معنای اسم‌شان فکر می‌کنند.