مرگ آقای خنده!

مرگ آقای خنده!

علیرضا رأفتی روزنامه‌نگار

 در این دنیا هر کسی به چیزی شناخته می‌شود. ممکن است شما هزار جور فعالیت مختلف بکنید و چند شغل را همزمان پیش ببرید و بعد از ۱۲۰سال چند اثر و یادگار از شما در این دنیا باقی بماند. اما این که بعد از وفات مردم ما را به کدام کارمان بشناسند، حکایت عجیبی است؛ حکایتی که اصلا ربطی به فعالیت‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی ندارد. اصلا مهم نیست فلان خواننده چقدر در طول زندگی‌اش خرج تبلیغات کرده تا مردم فلان آهنگش را به یاد بسپارند و او را با آن آهنگ یاد کنند. دنیا، کار خودش را می‌کند. آن مشخصه‌ای که خودش دوست دارد را در دلش نگه می‌دارد و بقیه را می‌سپارد به همان نوشته‌های روی سنگ قبر.

چند روز پیش وقتی داشتم یکی از رسانه‌های خارجی را روی تلفن‌همراهم بالا و پایین می‌کردم با یک خبر در صدر اخبار آن رسانه معروف روبه‌رو شدم: «فوری: مرگ صاحب معروف‌ترین خنده دنیا» اول با خودم فکر کردم صاحب معروف‌ترین خنده دنیا کیست؟! و بعد گفتم اصلا چه فرقی می‌کند چه کسی باشد. همین که بعد از مرگ از آن شخص با این عنوان یاد می‌کنند ،خودش بامزه است.
خوان خویا بورخا با نام هنری ریسیتاس- که در زبان اسپانیایی به معنی آقای خنده است- بازیگر کمدی اسپانیایی بود. شهرتش در بازیگری آنقدر جهانی نبود که رسانه‌ای عربی در این سر دنیا برای یک بازیگر درجه چندم اسپانیایی در آن سر دنیا «خبر فوری» بزند. دلیل شهرتش در جهان چیز دیگری بود. سال ۲۰۱۵ با یکی از مصاحبه‌های تلویزیونی ریسیتاس در اینترنت شوخی شد و با گذاشتن زیرنویس‌های مختلف، نقیضه‌های مختلفی از حرف زدن و خنده این مرد در جهان دست به دست شد و خیلی زود او با آن همه سابقه هنری و بازیگری به یک عنوان در این دنیا شناخته شد: «آقای خنده!»