قتل به خاطر حسادت‌های مقتول

قتل به خاطر حسادت‌های مقتول

 مرد جوان در تحقیقات قضایی با اعتراف به قتل پسر عمویش، مدعی شد كه به خاطر پایان دادن به حسادت مقتول با وی درگیر شده و او را كشته است.
به گزارش جام‌جم، شاهرخ 30 ساله متهم است كه در درگیری خیابانی مقابل قهوه‌خانه‌ای در بلوار ابراهیم‌آباد حوالی یافت‌آباد تهران با ضربه‌های چاقو پسر‌‌عموی 25 ساله تازه دامادش را عصر ششم اسفند سال گذشته به قتل رسانده است. متهم به قتل روز یكشنبه برای ادامه تحقیقات به دادسرای جنایی تهران منتقل شد.
 وی با اعتراف به قتل پسر‌عمویش به بازپرس جنایی گفت: مقتول همیشه به من و زندگی‌ام حسادت می‌كرد. سر همین حسادت‌ها و چشم و هم‌چشمی‌ها با من درگیری و اختلاف داشت. چندی پیش برادرم از او مواد مخدر به مبلغ 500‌هزار تومان خریده بود و پولش را نپرداخته بود. زمانی كه از ماجرا باخبر شدم، از برادر دیگرم خواستم این پول را بپردازد. 
 متهم به قتل ادامه داد: اما پسر‌عمویم می‌گفت من باید این پول را بپردازم كه من حاضر به پرداخت آن نبودم. مدتی بعد پیغام فرستاد كه پودر كراتین خریده و یك میلیون تومان به فروشنده بدهكار است و باید من آن را بپردازم كه با شنیدن این حرف‌ها ناراحت شدم. روز حادثه من به قهوه‌خانه رفته بودم كه پسر‌عمویم هم آنجا آمد. با دیدن من شروع كرد به بگو مگو كردن و فحاشی، همانجا با هم دعوایمان شد كه با میانجیگری چند نفر از اقوام كه آنجا بودند دعوا پایان گرفت. 
وی افزود: او از قهوه‌خانه بیرون رفت و من دنبالش رفتم. چاقویی را از جیبم در آوردم تا او را بترسانم كه برود كه نشد. با من درگیر شد و من چند ضربه به سمت او انداختم. پسرعمویم در حالی كه زخمی شده بود همچنان می‌خواست با من دعوا كند كه ضربه دیگری به او زدم و با سوار شدن به خودروی پرایدم فراركردم. سه ساعت بعد از طریق یكی از اقوامم متوجه شدم او فوت شده است. بعد از آن بود كه زندگی مخفیانه ام شروع شد. 
 متهم به قتل ادامه داد: چون به یكی از اقوامم در فروش گوشی‌های تلفن همراهش كمك كرده بودم و می‌دانستم او نیز تحت تعقیب پلیس است، نزد وی در خانه اجاره‌ای اش رفتم. مدتی آنجا بودم و بعد به ماهدشت كرج رفتم. شناسنامه مادرزن برادرم را به بهانه‌ای از او گرفتم و با رفتن به بنگاه املاك خانه‌ای به نام وی اجاره كردم‌. دومرتبه تا كلانتری ماهدشت رفتم و خواستم تسلیم شوم كه نشد. 
 وی افزود: در این مدت چند بار خواب مقتول را دیدم كه ناراحت بود و سرش را به زمین دوخته بود، مدام می‌گفتم دعوا را شروع كردی و باعث شدی من تو را بكشم. بعد از مراسم خاكسپاری مقتول مخفیانه سر خاكش رفتم. در خانه اجاره‌ای در ماهدشت بودم كه تصمیم گرفتم بعد از سالگرد مرگ پسر عمویم، به كلانتری بروم و تسلیم شوم و خانواده‌ام و بزرگ‌های فامیل برای رضایت نزد آنها بروند. به همین خاطر به خانه فامیلمان كه مدتی نزد او بودم و خودش تحت تعقیب پلیس بود رفتم و مهمانش شدم و می‌خواستم دوباره مدتی نزد او بمانم كه پلیس آمدو هردو بازداشت شدیم. 
با اعتراف عامل جنایت، او با دستور قضایی برای ادامه تحقیقات و بازسازی صحنه قتل در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.