4 دهه فراز و نشیب

4 دهه فراز و نشیب

چهار دهه از انقلاب گذشته است. اگر این دهه‌ها را به ترتیب مرور كنیم روایت شما از اولین دهه و نقاط ضعف و قوت آن چیست؟

دهه اول ما درگیر دفاع بودیم. دو سه سال اول آن گرفتار ماجرای تروریست‌های داخلی شدیم و هشت سال آن هم به جنگ تحمیلی گذشت. در حالی جنگ به ما تحمیل شد كه صدام از همه حمایت‌های نظامی و مالی كشورهای غربی و عربی برخوردار بود. در این دوران خسارت‌های مالی و انسانی زیادی به كشور وارد شد. آن موقع به فرموده امام مساله دفاع و جنگ در راس امور قرار داشت و همه امكانات كشور برای دفاع بسیج شده بود. در همین دوره به خاطر مساله جنگ اقتصاد ما به‌شدت متراكم و متمركز و دولتی بود البته با توجه به شرایط، برخی از این سیاست‌ها ضرورت داشت. یكی از ایرادات آن دوره این بود كه از مردم فقط در بخش دفاع استفاده می‌شد اما جای مردم در عرصه فرهنگ و اقتصاد خالی بود.

 دهه دوم، دهه بازسازی پس از جنگ بود. عملكرد آن دهه را چطور می‌بینید؟
در دهه دوم یا دهه سازندگی، دولت آقای هاشمی مساله بازسازی بعد از جنگ و توجه به موضوعات زیربنایی و اقتصاد كشور را پیگیری می‌كرد. در این دوره اقدامات بزرگی صورت گرفت و بازسازی به شكل گسترده‌ای در كشور انجام شد اما با این وصف ممكن است در برخی از شهرها این گلایه وجود داشته باشد كه هنوز به صورت صددرصد بازسازی صورت نگرفته اما بالای 95 درصد خرابی‌های جنگ جبران شده است. همچنین عمران و آبادی به عمق روستاهای ما رسیده و به نظرم دولت و شخص آقای هاشمی اشتباهی استراتژیك در بخش فرهنگی داشتند. فضای دوران دفاع مقدس همراه با شور، احساس، عاطفه و ایثار بود. بازسازی كه شروع شد برخی از مدیران تصور كردند آن فضای فرهنگی مثل سابق همچنان استمرار پیدا خواهد كرد اما این جو نیازمند مدیریت بود. اگر به بیانات رهبر انقلاب در اوایل دهه 70 مراجعه شود درمی‌یابیم كه ترجیع بند توصیه‌های ایشان معطوف به ارائه هشدارهایی درباره تهاجم و شبیخون فرهنگی است اما این توجه از سوی مسؤولان دولتی وجود نداشت. از سویی دیگر تعدیل‌هایی مثل آزاد سازی قیمت‌ها در این دوره صورت گرفت كه همراه با برخی افراط‌ها بود. كشور با 44 درصد بالاترین ركورد تورمی را در سال 74 داشت.

 آن بخش از دهه 70 كه ما‌بین دولت سازندگی و اصلاحات بود چطور؟
در دوره اول آقای خاتمی بحث توسعه سیاسی مطرح شد. اما درگیری‌های غیر ضروری سیاسی خیلی اوج و یك‌سری تسویه‌های سیاسی صورت گرفت. نمونه آن شیوه برخورد با آقای هاشمی در این دوره بود. رویدادهایی مثل ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای و رویداد كوی دانشگاه در این دوره اتفاق افتاد و برخی از تندروهای دوره اصلاحات می‌گفتند كه ما هر 9 روز یك بحران داشتیم. عبارت‌هایی مثل عالیجناب سرخپوش و خاكستری پوش و... محصول گفتمان این دوره است. البته دوره دوم آقای خاتمی فضا خیلی آرام‌تر شد و بسیاری از كارهای زیربنایی اقتصادی در دستور كار قرار گرفت. پروژه‌هایی مثل عسلویه،‌ پارس جنوبی و احداث بسیاری از اتوبان‌ها و... حاصل دوره دوم آقای خاتمی بود. در این مقطع شعارهای توسعه سیاسی تا حدودی فروكش كرد و روند توسعه اقتصادی از سر گرفته شد و از نظر رشد اقتصادی دوره خوبی بود.

 دهه سوم و عملكرد دو دوره ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد را چطور ارزیابی می‌كنید؟
دهه سوم كه مربوط به دو دوره ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد می‌شود تعاریف خاص خود را دارد. یك‌سری خدمات انجام شد و یك‌سری از محاسبات جدی در بخش‌های كلان كشور انجام نشد. خدمات‌رسانی به مردم در حوزه‌هایی مثل مسكن مهر و بنگاه‌های زودبازده افزایش پیدا كرد. بحث یارانه هم در همین حوزه جای می‌گیرد؛ چون بخشی از آن مثبت بود و دریافت یارانه از سوی برخی خانواده‌ها معادل كل درآمدهایشان بود؛ اما با این حال هزینه‌های كشور به‌شدت بالا رفت. در آن دوران درآمدهای ارزی خوبی داشتیم و قیمت فروش نفت افزایش پیدا كرد. در دوره دوم آقای احمدی‌نژاد مساله تحریم‌ها مطرح شد و هزینه‌هایی كه به كشور تحمیل شده بود تورم را به 42 درصد و رشد اقتصادی را به منهای 5 درصد رساند.
​​​​​​​
 بخش عمده دهه چهارم هم كه شامل عملكرد دولت آقای روحانی است. تحلیل شما درباره این دهه چیست؟
دولت آقای روحانی با شعار اعتدال روی كار آمد و دو سه برنامه اصلی در این دولت پیگیری شد. از جمله حل مسائل بین‌الملل با محور برجام، كنترل تورم و راه‌اندازی اقتصاد. درباره برجام ارزیابی‌های مختلفی وجود دارد. من حرفی را كه از سوی برخی افراد عنوان می‌شود كه هیچ نفعی از برجام عاید ایران نشد، قبول ندارم. با برجام یك‌سری از مشكلات كشور حل و چهره ایران در دنیا عوض شد. حال مسائلی از این دست كه چهره نامتعادلی مثل ترامپ غیرحقوقی از برجام خارج می‌شود را نباید به پای مذاكرات برجامی گذاشت. بالاخره زمانی پنج یا شش قطعنامه اجرایی سازمان ملل بالای سرمان بود. امروز این قطعنامه‌ها وجود ندارد و در هر صورت رویه‌های جدیدی كه علیه برجام شكل گرفته ناشی از اقدامات آمریكا است. همراهی ما با برجام هم تا زمانی است كه برای ما منفعتی داشته باشد و اگر این گونه نباشد، طبعا این همراهی هم شكل دیگری به‌خود می‌گیرد. در این میان اروپا هم علاقه‌مند به حفظ برجام است، اما باید هزینه‌های اقتصادی آن را بپردازد. اما فعالیت دولت آقای روحانی در عرصه اقتصاد قابل نقد است و یكی از نقدها این است كه در این دوره تورم سركوب شد. نباید برای پایین آوردن تورم 42 درصدی، تك رقمی شدن آن هدفگذاری می‌شد. این تلاش صورت گرفت و تورم بین 10 تا 12 درصد شد و دلار نیز وضعیت ثابت پیدا كرد، اما در شرایط كنونی تورم تركید و این مساله اواخر سال 96 خود را نشان داد و سال‌97 وضعیت اقتصادی نابسامانی به‌وجود آمد. البته باید این را در نظر گرفت كه جنگ اقتصادی و روانی نابرابری علیه ما به‌راه افتاده است. مثلا دلار 4000 تومانی قیمت واقعی نبود و الان هم معتقدم قیمت واقعی دلار بین هشت تا ده هزار تومان است. 18 هزار تومان هم نتیجه جنگ روانی بود. دولت باید همت كند و برای جنگ روانی تمام ناشدنی دشمن برنامه داشته باشد و اقتصاد را مدیریت كند.