رئیس هیاتمدیره و مدیرعامل انجمن ناشنوایان ایران از مشكلات ناشنوایان میگویند
این مشكل شنیدنی است
شش ماه اول امسال، جامعه ناشنوایان با پستی و بلندیهای زیادی روبهرو بودند. جامعه ناشنوایان پویشهای اعتراضی زیادی درباره مشكلاتشان برگزار كردند. اینها اما دلیلی نمیشود كه مشكلات جامعه ناشنوایان تمام شود. مشكلاتی كه هر سال، تكرار شده و بعد از مدتی فراموش میشود تا تب دیگری راه بیفتد. مشكلاتی مانند نبود شغل، به رسمیت نشناختن زبان اشاره، نبود زیرنویس و بسیاری دیگر از مشكلات كه درددل همه ناشنوایان است. به خاطر همه این مشكلات، انزوا و دوری از جامعه در عصر ارتباطات زندگیشان شده است. حامد عابدینزاده، رئیس هیاتمدیره انجمن ناشنوایان ایران و اكرم سلیمی، مدیرعامل و مترجم این انجمن، بهعنوان نمایندگان جامعه ناشنوایان از مشكلات جامعه حدود یك میلیون نفریشان میگویند. انجمنی كه 47سال پیش ثمین باغچهبان برای راهاندازی مكانی كه ناشنوایان در آن احساس راحتی داشته باشند، احداث و به ثبت رساند.
عابدینزاده: این موضوع برمیگردد به این كه زبان اشاره در قانون به رسمیت شناخته نشده و هیچ حمایتی از زبان اشاره نمیشود. آموزش و پرورش ملزم نیست در برنامههایش از زبان اشاره استفاده كند و آموزش زبان اشاره، سلیقهای انجام میشود. در آموزش به بچهها قاعدهای وجود ندارد.
سلیمی: یكسری افراد شنوا برای افراد ناشنوا تصمیم میگیرند و چون صرفا كارشناس یا معلم ناشنوایان هستند، حق تصمیمگیری را برای خود میدانند، بدون این كه از خود جامعه ناشنوان بپرسند و از آنها مشاوره بگیرند كه نیازشان چیست؟ این كه الفبای ناشنوایان چیست؟ واقعیت این است كه
دو دستگی در جامعه ناشنوایان وجود دارد. به عنوان مثال در الفبای اشاره، در الفبای دستی باغچهبان، ما حرف «ف» و «گ» را به شكلی اجرا میكنیم و در شهرهای آذربایجان یك معلم، به شكل دیگری این حرف را اجرا و آموزش میدهد. امروز همه ناشنوایان تركزبان حرف «ف» و «گ» را شكل دیگری اشاره میكنند. این اتفاق سلیقهای است. اگر دستورالعمل خاصی برای زبان اشاره تعریف شده باشد، هر كسی و در هر مكانی، نمیتواند این اتفاق را رقم بزند. اگر نظارت داشته باشیم، این اتفاقات نمیافتد. ما كتابهایی داریم كه برای 20 سال پیش است و از همان زمان تا به حال، به روزرسانی یا بازبینی نشده است. باید توجه داشت
هر زبانی تاریخچه خودش را دارد و شكل زبان شاید اهمیت داشته باشد، اما در بسیاری از موارد این تاریخچه است كه روی زبان تاثیرگذار است.
چند سالی میشود كه طرح به رسمیت شناختن زبان اشاره به مجلس ارائه شده است، سرنوشت این طرح چه شد؟
عابدینزاده: هفت سال پیش، نماینده تدوین و بازنویسی قانون حمایت از معلولان بودیم. در سال 96 كه این طرح تصویب شد، با توجه به نیازسنجی كه در جامعه ناشنوایان و سازمانهای مردم نهاد دیگر داشتیم، به این نتیجه رسیدیم كه درخواستمان را تنها برای به رسمیت شناختن زبان اشاره محدود كنیم. جامعه نابینایان و معلولان جسمی، سهم استخدامی 3 درصدی
دارند، اما درخواست جامعه ناشنوایان نه استخدام شدن كه تنها به رسمیت شناختن زبان اشاره است.
سلیمی: در قانونی كه سال 96 تصویب شد، درخواست ما دیده نشد. با وجود این كه پویشها راه انداختیم و همه ناشنوایان متفقالقول گفتند ما مشكلات زیادی داریم، اما نیاز ما به رسمیت شناختن زبان اشاره است، این درخواست نادیده گرفته شد. در جامعه معلولان تبعیض بین نابینایان، معلولان جسمی - حركتی و حتی ناشنوایان داریم. ناشنوایان، معلولانی هستند كه معلولیتشان نمود عینی ندارد و چون از زبان اشاره استفاده میكنند، ترجمه زمانبر است و مسوولی كه قرار است، حرف آنها را بشنود، برایش این معلولیت قابل تعریف نیست و حوصله شنیدن ندارد. نمیتوان از ناشنوایی كه در زمان به دنیا آمدن، هیچ چیزی را نمیشنود و هیچ ارتباطی هم نمیتواند برقرار كند، انتظار داشته باشیم كه مانند شنواها فكر كند، مانند آنها برخورد كند و برداشتشان از همه چیز شبیه به آنها باشد. دنیای آنها را نمیتوان درك كرد. فشاری كه روی ناشنواهاست، چند برابر بیشتر از افراد نابینا و دیگر توانیابهاست. آنها میتوانند دردشان را بگویند و فریاد بزنند. افراد ناشنوا اما نمیتوانند هیچكدام از این كارها را انجام دهند. نمیتوانند از مشكلاتشان بگویند. جامعه آنها جداست و در حاشیه هستند.
عابدینزاده: فناوری هم نتوانسته، آنها را از حاشیه بیرون بكشد. یك ناشنوا حداقل حقی كه دارد، این است كه با اورژانس تماس بگیرد. این حق اما از او گرفته شده است. یكی از درخواستهایی كه از مجلس شورای اسلامی و بهزیستی هم داشتیم، طرح به رسمیت شناختن زبان اشاره به صورت یك فوریتی یا دو فوریتی بود تا این طرح هر طوری كه شایسته است به مجلس برود و به تصویب برسد.
نرمافزارهای زیادی طراحی شده، اینها چه قدر به جامعه ناشنوایان كمك كرده است؟
عابدینزاده: اغلب كسانی كه در این حوزه كار میكنند، شنوا هستند. ما درباره مشكلات ناشنوایان به آنها مشاوره دادهایم، اما درنهایت كاری را كه خود دوست دارند، انجام میدهند. بهتر است برنامهنویسی كه میخواهد در این حوزه كار كند، از موسسههایی كه در حوزه ناشنوایان كار میكنند، مشاوره بگیرند. برای طراحی این برنامهها از سازمان و ارگانها هم كمك مالی دریافت میشود اما درنهایت در زبان اشاره و فرهنگ ناشنوایان ضعیف هستند. بعد از صرف انرژی و پول به این نتیجه میرسیم كه نرمافزارها برای جامعه ناشنوایان مناسب نیستند.
این روزها كلیپهای زیادی در فضای مجازی منتشر میشود كه در آن به آموزش زبان اشاره میپردازند، عملكرد آنها را چه طور ارزیابی میكنید؟
سلیمی: از این نظر كه جامعه شنوا و ناشنوا به هم نزدیك میشوند خوب است، اما اگر بخواهیم از دید تخصصی به این قضیه نگاه كنیم، موضوع متفاوت بوده و واقعا كاری انجام نشده است.
عابدینزاده: اگر زبان اشاره در قانون حمایت از معلولان دیده میشد، ما دیگر شاهد این قضایا نبودیم. در این كلیپها چنددستگی وجود دارد و هر كسی كه گوشهای از زبان اشاره را میداند، كلیپی هم میسازد بدون این كه نگاه تخصصی به زبان اشاره داشته باشد. به نظر میآید از جامعه ناشنوایان سوءاستفاده میشود. ساخت این كلیپها رسمی نیست و اگر زیرنظر ارگان و موسسهای این كار انجام میشد، همه چیز كارآمدتر و بهتر پیش میرفت. بهترین روش این است كه همه چیز قانونمند شود، فعالیتها از فیلتری عبور كند تا اهداف این كلیپها به سرانجام برسد. حقیقت این است كه هر كسی میتواند زبان انگلیسی را بداند، ولی هر كسی نمیتواند مدرس خوبی باشد. درباره زبان اشاره اما اینطور نیست و هر كسی كه زبان اشاره را میداند، ادعای آموزش هم میكند.