تیرماهی‌های مغرور اسفندی‌های تمامیت خواه

تیرماهی‌های مغرور اسفندی‌های تمامیت خواه

حامد عسکری شاعر و نویسنده

 الیوم در مقابل این عجایب صنعتی که کولر آبی نام دارد، لش کرده و داشتیم توی فجازی چرخ می زدیم که چیزی دیدیم و از حرص کلی این خشایار الدنگ را زدیم. جوانکی با دهانی فراخ مسلسل وار یک اسم را می‌گفت و بعد همین طور از سر شکم خصوصیات صاحب اسم را می‌گفت و خلایق ریخته بودند پی جستن نامشان که کی اند و چه اند. مردک مزلف یک لاطائلاتی سر هم می‌بافت و تحویل خلایق می‌داد و رعیت هم کیفور از این دلقک‌بازی‌ها، کلی گل و استیکر ول داده بودند که به‌به! حامدها رفیق بازند، کریم‌ها عاشق مهمانی رفتن‌اند و مریم‌ها دوست دارند توی چشم باشند.لاکردارها یکی دوتا هم نیستد که... مجدد زدیم پس کله خشایار که این چه زهرماری بود که فالو کردی با صفحه ما؟ عرض کرد که دستمان خورده.ما نمی‌فهمیم این چه مصیبتی است این روزها گریبان زن و مرد و پیر و جوان رعیت ما را گرفته.
هیچ‌کس هم نیست بگوید برادر من! خواهر من! همشیره این پز دادن با ماه تولد هیچ افتخاری ندارد. علت آن‌که تو هیچ نقشی در انتخاب آن نداری. همه روزهای خدا عین همند و هرکسی متولد هر ماهی باشد، محکوم و مجبور و مفتخر به نوعی رفتار مشخص نیست. ما والا هیچ وقت نفهمیدیم یک تیرماهی مغرور با یک اسفندماهی تمامیت‌خواه فرقشان چیست؟ هیچ وقت نفهمیدیم پادشاهی اردیبهشتی‌ها یعنی چه؟ خشایار را صدا زدیم عجالتا دارد توی صفحه‌های عربی می‌گردد، به‌خصوص نسوانشان ببینیم نوشته‌اند : یک ذی الحجه ای شیطون یا یک ربیع الاولی بی حوصله. به خدا که این مدرنیته چه‌ها که بر سر ما نیاورده و خودمان خبر نداریم. وا... اعلم.