آیا همه تقصیرها گردن ترامپ بود؟!

نقدی بر کتاب اخیر مایکل بندر

آیا همه تقصیرها گردن ترامپ بود؟!


 انتشار کتاب مایکل بندر در خصوص دوران سیاه ریاست‌جمهوری ترامپ، مولد ابهامات ساختاری تازه‌ای در ایالات متحده آمریکا بوده است. در این کتاب، مایکل بندر بارها تاکید کرده است که ترامپ نماد خشونت و زور و افرادی مانند ژنرال میلی، مارک اسپر و ویلیام بار، مقامات نظامی، امنیتی و قضایی ارشد آمریکا نماد عقلانیت در داخل این کشور محسوب می‌شوند. به عبارت بهتر، شاید یکی از اهداف نهان مایکل بندر از نگارش این کتاب این باشد که ساختار سیاسی آمریکا به گونه‌ای هوشمندانه عمل می‌کند که اجازه افراطی‌گری و بحران‌سازی را به سیاستمداران ارشد این کشور، حتی شخص رئیس‌جمهور نمی‌دهد.
با این حال، چنین ادعایی مدت‌هاست منسوخ و روی آن خط بطلان کشیده شده است. در این کتاب اساسا اشاره‌ای نشده است که اگر این ساختار واقعا هوشمند و حافظ حقوق مردم و معترضان آمریکایی است، چرا اساسا پدیده‌هایی مانند نژادپرستی سیستماتیک در ذیل آن شکل گرفته است؟ فارغ از آن، سابقه ترامپ و مشاورانش حتی قبل از سال 2016 میلادی (زمان پیروزی وی در انتخابات) برای همگان آشکار بوده است. به‌راستی در چنین شرایطی چگونه ارکان نامرئی و آشکار قدرت در آمریکا نسبت به حضور ترامپ در راس معادلات سیاسی و اجرایی واشنگتن رضایت دادند؟! حتما همگان به یاد دارند که در فاصله 24 ساعت مانده تا برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در سال 2016، اف‌بی‌آی با به‌جریان‌انداختن دوباره پرونده ایمیل‌های جنجالی هیلاری کلینتون، چگونه افکار عمومی را در خصوص رای به ترامپ در ایالات حساس و خاکستری ترغیب کرد.  باید تاکید کرد که ترامپ محصول و خروجی همین ساختار سیاسی، انتخاباتی و امنیتی است و خارج از این مجموعه نیز محسوب نشده، نمی‌شود و نخواهد شد. در این میان مساله دیگری نیز وجود دارد که نمی‌توان به‌سادگی از کنار آن گذشت. این‌که با وجود آنچه در ماه‌های پایانی دوران ریاست‌جمهوری ترامپ (در قبال برخورد با معترضان آمریکایی) گذشته است، کماکان رئیس‌جمهور آمریکا به لحاظ قانونی می‌تواند با یک دستور، هرچند خشونت‌آمیز و غیرانسانی، سرکوب مستقیم معترضان و حتی کشتار آنها را به ارتش و نیروهای امنیتی ابلاغ کند. بنابراین، تضمینی وجود ندارد آنچه در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ رخ‌داد، دوباره
 تکرار نشود.