صبح جمعه با شما  تمام نمی‌شود

اهالی «صبح جمعه با شما» مهمان جام‌جم بودند و از برنامه‌ای گفتند که سال‌هاست به شنونده‌هایش نشاط می‌بخشد

صبح جمعه با شما تمام نمی‌شود

برای بیشتر افراد، صبح جمعه برخلاف غروب آن یادآور فضایی شاد و همراهی با اعضای خانواده است. در این میان سال‌هاست این زمان با صداهایی همراه شده است که رسالت نشاط‌بخشی و نقد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را توامان دارند. «صبح جمعه با شما» نام آشنای این برنامه از شبکه رادیویی ایران است که در این سال‌ها با اسامی‌ای مثل جمعه ایرانی و حالا صبح جمعه با شما روی آنتن رفته است. برای شنوندگان پیگیر این برنامه آقای ملون با صدای منوچهر نوذری، جانعلی با جان‌بخشی عباس محبی و... یادآور مطایبه و کنایه است. برای خاطره‌بازی با این برنامه پرشنونده و بررسی حال‌وهوای این روزهای آن، جمعی از هنرمندان پیشکسوت و جوان «صبح جمعه با شما» از جمله اصغر سمسارزاده، بیوک میرزایی، عباس محبی، شوکت حجت، داوود منفرد و نسیم رفیعی همراه با ساجد قدوسیان، تهیه‌کننده و جمشید مقدم، نویسنده آن مهمان تحریریه روزنامه جام‌جم شدند که خواندن مشروح آن را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

ما همه یک خانواده‌ایم

 اغلب شما سال‌هاست در برنامه «صبح جمعه با شما» که گاهی نام‌های دیگری هم داشته است، مشغول هنرنمایی هستید و در محبوبیت بیشتر آن نقش داشتید. این کار هنوز برایتان جذابیت دارد یا به یک فعالیت روتین تبدیل شده است؟
اصغر سمسارزاده، بازیگر: برای من هنوز جذاب است و فکر می‌کنم دیگر دوستان هم همین احساس را داشته باشند چون همه از کار کردن با هم و دیدن همدیگر لذت می‌بریم. البته زمانی این جذابیت حفظ می‌شود که بچه‌ها از نظر مالی هم به آنچه حق‌شان است، برسند و دستمزدها نسبت به تورم کشور بالا برود. امیدوارم ارزش‌گذاری بیشتری برای رادیو بشود. ما همه شغل‌های دیگری داریم. در این جمع حاضر، دوستان بازیگر، دوبلور، تهیه‌کننده و گوینده هستند. به همین دلیل می‌توانیم روزگار بگذرانیم. مثلا آقای محبی می‌تواند یک هواپیما را باز کند و ببندد؛ شغل اصلی‌اش تکنیسین هواپیما بوده و برای نیروی هوایی کار می‌کرده است. گروه «صبح جمعه با شما» حدود 54 نفر است. جدای از زمانی که نویسندگان برای نوشتن متن اختصاص می‌دهند؛ هر هفته  حدود 9ساعت وقت می‌گذاریم تا این برنامه دو ساعت و نیمه ضبط شود. دوست دارم این امکان باشد که کمی بیشتر بتوانیم آدم‌ها را زیرسوال ببریم.
 یعنی مجال بیشتری برای نقد فراهم شود؟
سمسارزاده: دقیقا. این باعث جذابیت بیشتر می‌شود. زمانی که ما برنامه را گرفتیم حدود 14 میلیون نفر  در سطح ایران شنونده داشت. الان شنیدم می‌گویند 34 میلیون شنونده دارد؛ البته مطمئنم بیشتر است. به‌هر حال منظورم این است که اگر این مشکلات برطرف شود، همه‌چیز خیلی بهتر خواهد شد. این جمعی که اینجا نشسته‌اند هیچ‌کدام خانه ندارند. خود من هنوز با این سن، مستاجر هستم.
 با وجود این مشکلات که گفتید، چرا هنوز به فعالیت‌تان ادامه می‌دهید؟
سمسارزاده: به عشق مردم.
بیوک میرزایی، بازیگر: کار ما دلی است. مثل یک خانواده کنار همدیگر حضور داریم و با درد و غم هم آشنا هستیم. این جو در همه برنامه‌ها وجود ندارد. اینها باعث می‌شود خود را با هر شرایطی وفق دهیم تا همچنان باشیم وگرنه به قول آقای سمسارزاده از نظر مالی چیزی برایمان ندارد. اشخاصی داریم که از راه‌های دور و کرج در این ترافیک و بااسترس خودشان را به‌موقع به برنامه می‌رسانند تا مثلا برای یک بخش تار بزنند. اگر بخواهیم کار دیگری انجام دهیم، درآمد بیشتری داریم اما عاشقانه و دلی پای کار می‌آییم و وقتی پشت میکروفن قرار می‌گیریم، غم و غصه‌هایمان را فراموش می‌کنیم. درستش هم همین است. ما عاشق این حرفه هستیم و وقتی کار نمی‌کنیم مریض، افسرده و کسل می‌شویم. حسابش را کنید اگر این موارد مرتفع شود و برای نوشتن متن‌ها و نقد بیشتر هم دست نویسندگان باز باشد چقدر برنامه جذاب‌تر خواهد شد و رضایت ما هم بیشتر می‌شود. بعضی‌ها ما را می‌بینند و می‌گویند قدیم‌ها برنامه یک‌چیز دیگر بود. باید گفت تقصیر بازیگر نیست. الان هم خوب است. فقط باید متن‌ها بهتر شود و نویسندگان اجازه نقد بیشتری داشته باشند. «صبح جمعه با شما» از قدیم جزو پرشنونده‌ترین برنامه‌ها بوده است. الان هم آدم‌هایی مثل قدوسیان به زحمت آن را حفظ می‌کنند. باید قدر این آدم‌ها دانسته شود تا جمع ما با صمیمیت باقی بماند.
 آقای مقدم، برخی دوستان بر این باورند که باید بستر نقد بیشتری در برنامه فراهم شود. البته برنامه همچنان زبان گزنده‌ای نسبت به کاستی‌های اجتماعی و سیاسی دارد. خودتان چقدر موافق این حرف هستید؟
جمشید مقدم، نویسنده: زمانی که با آقای منوچهر احترامی شعر طنز می‌گفتیم، به من گفت طنزپرداز باید جوری بنویسد که پایش را روی خط قرمز بگذارد ولی رنگی نشود. منظورش این بود آنقدر زیرکانه بنویسد که کسی نتواند به او گیر دهد. در کارهایی که می‌نویسم همین سعی را می‌کنم چون فضا را می‌شناسم، می‌دانم به فلان جا برمی‌خورد. اگر فضای بازتری فراهم شود خیلی چیزها را می‌توان به چالش کشید.‌




بداهه‌های صبح جمعه

 سال‌هاست این برنامه را اجرا می‌کنید. با شناختی که از تیپ‌های اجرایی خود و همکاران‌تان دارید چقدر سعی می‌کنید به صورت بداهه مواردی را اضافه کنید و تا چه میزان پایبند متن هستید؟
سمسارزاده: من معمولا به متن وفادار نیستم و زیاد بداهه می‌گویم. البته نوشته‌های آقای مقدم را دوست دارم و به ایشان ارادت دارم، به همین دلیل آنها را تغییر نمی‌دهم. در موارد دیگر هم به اصل متن وفادار می‌مانم اما روی بداهه‌گویی زیاد مانور می‌دهم. مثلا در آیتم ماجراهای شوکت و اصغر که با خانم حجت بازی دارم، کار همدیگر دستمان آمده‌است و بداهه‌گویی دارم. دیگر دوستان هم همین کار را می‌کنند. مردم بداهه‌سرایی را ترجیح می‌دهند. آقایان نوذری، عزت‌ا... مقبلی، امیرفضلی و بهمنیار همه این کار را می‌کردند.
محبی: بر یک نکته کوتاه و مهم باید تاکید کنم و آن، این که در این شصت و اندی سال که از قدمت برنامه صبح‌جمعه با شما می‌گذرد تا قبل از شیوع کرونا ما این برنامه را با حضور تماشاگران ضبط می‌کردیم اما در این دو سال بدون تماشاگر ضبط کردیم که خوشبختانه این جمع به حدی صمیمی هستند که خودمان فضایی را شکل دادیم تا بتوانیم بدون حضور تماشاگر هم با همان حس و حال روزهای گذشته کارمان را انجام بدهیم.
 آقای میرزایی، نظر شما درباره بداهه چیست و این‌که بازیگر طنز رادیویی باید بداهه‌پرداز باشد یا نه؟
میرزایی: در نهایت نباید بازیگر به نوشته اکتفا کند. باید پایش را فراتر از متن بگذارد. اگر بخواهیم نعل به نعل پیش برویم و از چارچوب خارج نشویم، آیتم با نمک نمی‌شود. بداهه‌گویی نقش ادویه داخل غذا را دارد و هر چه شما بلد باشید چطور از ادویه در غذا استفاده کنید، مسلما خوشمزه‌تر می‌شود و هر چه شما در طنز به بداهه تسلط داشته‌باشید، آن کار بهتر و جذاب‌تر خواهدبود. بسیاری از بچه‌های ما وقتی برای بازی در تئاتر، سینما و تلویزیون دعوت می‌شوند، متنی که به آنها داده می‌شود مثل فرفره می‌خوانند اما بازیگران دیگر این سرعت را در کار ندارند. همین الان هم ما ساعت 10 صبح ضبط را شروع می‌کنیم ساعت 2 بعد ازظهر تمام می‌کنیم و این سرعت به خاطر شناخت تهیه‌کننده از صداها و تسلط همکاران در کار است.
 سمسارزاده: هر قسمت از برنامه 140صفحه است که ما سه‌چهار ساعته ضبط می‌کنیم.
قدوسیان: خوشبختانه با این‌که تماشاگر نداریم اما جو حاکم میان دوستان به گونه‌ای است که با همان انگیزه کار می‌کنیم. گرچه هفته‌های اول غم سنگینی وجود داشت و سخت بود بدون تماشاگر کار کنیم، ولی بعد عادت کردیم و صمیمت میان ما این خلأ را شکست. ضمن این‌که در دوران کرونا ما بخش موسیقی را جدا از بخش آیتم‌‍های نمایشی ضبط می‌کنیم یا حتی ضبط همکاران جداگانه صورت می‌گیرد که به‌خاطر سلامت‌شان است. در مجموع نسبت به گذشته این تفاوت را دارد که خام ضبط می‌کنیم و بعد من در میکس رنگ و لعاب به آن می‌دهم. ولی آن مقطع که با تماشاگر ضبط می‌کردیم گروه موسیقی هم همزمان با ضبط نمایش کار می‌کرد. بعد از تمام شدن ضبط بخش‌های نمایشی، بخش‌های موسیقی را دو تا سه ساعت ضبط می‌کنیم. در این باره شناخت بازیگران خیلی به ما کمک کرده‌است. ضمن این‌که من از نویسندگان خواسته‌ام دیالوگ‌ها را متناسب با ریتم حرف‌زدن بازیگران بنویسند. گاهی نویسنده شعری برای بازیگر می‌نویسد که به او می‌گویم این تیپ شعر مناسب دهان بازیگر نیست یا باید مصرع آن به گونه‌ای نوشته‌شود که با ریتم صحبت‌کردن بازیگر همخوانی داشته‌باشد یا این‌که بازیگر را عوض کنیم. در مجموع کلی کلنجار می‌رویم تا متن چفت بازیگر شود و سرعت کار بالا برود.
منفرد: زمانی که ما در حضور تماشاگر کار می‌کردیم، مردم از شهرستان‌های مختلف هنگام ضبط حضور داشتند اما جا نبود بنشینند و ما همیشه شرمنده آنها می‌شدیم.
محبی: کرونا در همه جای دنیا شیوع یافت و مختص به کشور ما نیست اما چاره دارد. من به مدیران هم گفته‌ام گاهی لازم است برخی مدیران به همدیگر نان قرض بدهند. به عنوان مثال  در میان حجم بی‌شمار برنامه‌های تلویزیون و رادیو چه اشکالی دارد شبکه خبر و دیگر شبکه‌ها شب‌های جمعه زیرنویس کنند که مردم فردا در این ساعت شما می‌توانید شنونده برنامه صبح جمعه با شما باشید. شما خواننده‌ای را در نظر بگیرد که وسط بازار مسگرها و با آن حجم سر و صدا می‌خواند، مشخص است صدایش گم می‌شود. بنابراین لازم است در میان این حجم برنامه‌ها، صبح‌جمعه با شما اطلاع‌رسانی شود تا مردم آگاهی داشته‌باشند و این برنامه را دنبال کنند. وقتی ما قرار است نقشی را بازی کنیم می‌دانید چه حجم استرس و نگرانی داریم تا بهترین کار را ارائه کنیم. البته این نگرانی باید باشد و لازمه کار ماست، چون باعث می‌شود به دنبال بهترین کار باشیم. روح منوچهر نوذری شاد. به یاد دارم وقتی متن  به او می‌دادیم پاره می‌کرد و از نو می‌نوشت. می‌گفت وقتی ما نمایشی را کنار مردم اجرا کردیم و آنها در حد روده‌بر خندیدند، معلوم نیست وقتی از رادیو پخش شود دوباره بخندند. برای همین باید دوباره از نو نوشته‌شود تا جای خندیدن برای مردم داشته‌باشد. خنداندن مردم  پشتوانه کار یک کمدین است. بنابراین وقتی شما یک بلیت برای یک اثر کمدی می‌خرید انتظار دارید آن اثر شما را بخنداند. پس همین واژه باید را در کار کمدین تقویت می‌کند.



فکر می‌کردم کسی رادیو گوش نمی‌دهد

 آقای منفرد، در مصاحبه‌ای خوانده بودیم علاقه‌ای به رادیو نداشتید. پس چطور وارد این کار شدید؟
منفرد: اوایل برایم خیلی سخت بود، چون فکر می‌کردم کسی رادیو را گوش نمی‌دهد. اما بعد متوجه شدم مردم گوش می‌دهند. چندبار خودم طنز رادیویی گوش دادم و دیدم چقدر جالب است و به این کار علاقه‌مند شدم. تیپی را که در این برنامه اجرا می‌کنم خیلی دوست دارم و زاییده تخیل خودم است.
 خانواده‌هایتان هم شنونده این برنامه هستند؟
منفرد: بله. خانواده من شنونده هستند.
سمسارزاده: زن من که همیشه این ساعت خواب است و گوش نمی‌کند! (می‌خندد)
منفرد: جالب است برایتان بگویم من در شبکه تهران یک سال برنامه سلام تهران را اجرا می‌کردم و مادرم نمی‌دانست. یک روز در برنامه اسم پدرم را استفاده کردم و متوجه شد من هستم. همان لحظه برگشت نگاهی به من کرد و گفت تو رفتی مطرب شدی؟ خجالت نمی‌کشی؟
 از نسل قدیم دست‌اندرکار این برنامه چه خاطره‌ای دارید؟
سمسارزاده: نوذری، هنرمند بسیار بزرگ و قابل احترامی بود. او هنرمند بی‌رقیب و دوست‌داشتنی بود و می‌شود گفت از زمانی که رادیو وارد ایران شد تا امروز نظیر نوذری را نداشتیم.
قدوسیان: آقای فرهنگ جولایی، اولین تهیه‌کننده این برنامه هستند و همیشه به من لطف داشتند. یادم هست وقتی تهیه این برنامه را قبول کردم در جلسه‌ای بودم که آقای جولایی گفتند برنامه ما را می‌شنوند. خوب است یادی کنیم از صادق عبداللهی که نویسنده بزرگی بود. من اولین دوره نویسندگی را زیر نظر او گذراندم. چند مطلب نوشتم، اجرا کردم و به من گفت بروم در برنامه جمعه ایرانی اجرا کنم. دو ماه من در این برنامه بازی کردم. خیلی از دوستان این موضوع را تا الان نمی‌دانستند. وقتی من خیلی بچه بودم، هنرنمایی دوستان را در این برنامه شنیدم بودم و برایم خیلی جالب بود. وقتی قرار شد خودم تهیه‌کننده برنامه صبح جمعه با شما شوم، اولین نفر به سراغ زنده‌یاد آقای عبداللهی رفتم. او با این‌که حال مساعدی نداشت اما به استودیو می‌آمد و جزو معدود نویسندگانی بود که هنگام ضبط متن را تغییر می‌داد.


دو رکن اصلی «صبح جمعه با شما»

 در این سال‌ها تهیه‌کنندگان مختلفی با برنامه صبح جمعه با شما همراه شدند و سعی کردند جمع این هنرمندان را حفظ کنند. آقای قدوسیان، شما هم احتمالا پیشتر جزو شنوندگان برنامه بودید با چه اندیشه‌ای وارد گود تهیه‌کنندگی آن شدید و چقدر دغدغه حفظ این برنامه را داشتید؟
ساجد قدوسیان، تهیه‌کننده: از زمانی که قرار شد من مسؤولیت برنامه صبح جمعه با شما را داشته باشم قرار بر این بود که دوستان قدیمی را بیاوریم. تا کلاردشت رفتم تا از آقای شیشه‌گران اجازه بگیرم. سه سال بود این برنامه تعطیل شده بود. معتقد بودم این برنامه اگر هنرمندانش نباشد، پا نمی‌گیرد. «صبح جمعه با شما» دو رکن اصلی بیشتر ندارد. یکی مردم و یکی هنرمندان. از روز اول شروع به بازگرداندن هنرمندان قدیمی کردیم. اولین نفر، آقای محبی بود که اگر یادشان باشد در دفتر آهنگساز برنامه، آقای تیموری قرار گذاشتیم و صحبت کردیم. باید اینجا از خانم نسیم رفیعی تشکر کنم که برای دسترسی به دوستان خیلی به من کمک کرد. طبیعتا روز اول به من اعتماد نمی‌کردند چون جوان بودم. بعد که کار شروع شد و با من آشنا شدند، لطف کردند و کار را ادامه دادیم. برای من همین بس است که وقتی اصغر سمسارزاده می‌خواهد قرارداد تئاتر ببندد می‌گوید من یکشنبه‌ها نمی‌توانم بیایم چون ضبط صبح جمعه دارم. آقای محبی یا میرزایی می‌خواهند قرارداد سریال ببندند می‌گویند یکشنبه‌ها نمی‌توانم بیایم چون ضبط این برنامه را دارم. خانم رفیعی یکشنبه‌ها اجرای برنامه زنده قبول نمی‌کند و... این اتفاق زیاد می‌افتد و خیلی برایم ارزش دارد. خانم حجت یک جایی به من گفت، من مساله وقت دارم. نمی‌خواهم حضور نداشته باشم، فقط به‌واسطه کارهای سنگینی که دارم باید هماهنگ کنم. می‌توانی تنظیم کنی من دو سه هفته یکبار بیایم تا صدایم در برنامه باشد؟ یعنی دوستان با عشق می‌آیند.  در این هفت‌هشت سال که در خدمت دوستان هستم فقط به خاطر این برنامه، موهایم ریخته است.
سمسارزاده: تو من را می‌بینی موهایم ریخته است، این‌طوری شدی!
 قدوسیان: اینها که شوخی است (می‌خندد) من با مدیران جلسات متعددی داشتم. انصافا مدیران بسیاری پای برنامه ایستادند. بحثی که دوستان سر وضعیت مالی و توجه داشتند، صرفا مختص به صبح جمعه با شما نیست. به اذعان مدیران فعلی و قبلی، این برنامه جزو گران‌ترین برنامه‌های رادیوست. بحث سر توجه به کل مجموعه رادیوست. اگر رادیو تاثیرگذار است پس قدرش را بدانیم. من قبلا هم گفتم؛ رادیو رسانه بحران است. وقتی سیل، آتش‌سوزی و... اتفاق می‌افتد همه سریع رادیو گوش می‌دهند. همه چیز به رادیو برمی‌گردد.
محبی: وقتی برق می‌رود، همه رادیو روشن می‌کنند.
قدوسیان: چون دسترسی به رادیو آسان است. پس رادیو رسانه تاثیرگذاری است. در نتیجه باید قیمت این تاثیرگذار بودن پرداخته شود. شاید خیلی از مدیران دلسوز در این موضوع مقصر نیستند. خیلی‌ها تلاش‌شان را کردند، ولی وسع رادیو همین است. دوره‌ای که با استاد شهریار کرمی داشتم، گاهی دیر به کلاس می‌رسیدم یا زود می‌رفتم و از ایشان عذرخواهی می‌کردم که باید به خاطر برنامه بروم. همیشه می‌گفتند درک می‌کنم. یک‌بار گفتم این‌که می‌گویید درکت می‌کنم، یعنی اشکال ندارد زود بروم؟ گفت ساجد، من زمانی که برنامه می‌ساختم ماهی دو نمایش نیم‌ساعته تولید می‌کردم. با این دو نمایش نیم‌ساعته در ماه، خانه و ماشین خریدم. ازدواج کردم و بچه‌هایم را بزرگ کردم. جالب است من فکر کنم الان، هفته‌ای 60 نمایش تولید می‌کنم! باز هم هیچ اتفاقی نمی‌افتد. اشکالی ندارد؛ جوان هستم. البته نزدیک 15سالی است کارم را شروع کرده‌ام. اما شأن این عزیزان که اینجا هستند بیش از اینهاست. درباره نکته‌ای هم که راجع‌به ممیزی و نظارت مطرح شد،‌ نمی‌توان فقط سازمان را مقصر دانست.
 منظورتان این است که خودسانسوری هم وجود دارد؟
آن هم هست، ولی می‌خواستم بگویم دراین‌باره جامعه هم مقصر است. به دلیل فضای مجازی. برخی اتفاقات خیلی مهم نیست، ولی آن‌قدر در فضای مجازی زیاد و غلط به آن پرداخته می‌شود که یک فاجعه می‌شود. اگر ما هم درباره‌اش حرف بزنیم، مخاطبان می‌گویند چون این‌ها هم دارند درباره‌اش می‌گویند پس درست است. من گاهی عمدا متن‌ها را دستکاری می‌کنم که متهم به طرفداری از چیزی نشویم. قبلا دو شبکه تلویزیونی بود و یک رادیو. الان تعدد رسانه‌ها را داریم. مخاطبان مدام در فضای مجازی هستند و خبرها را از جاهای مختلف دریافت می‌کنند. آنقدر برداشت‌های غلط و خبرهای غلط زیاد شده است که وقتی شما راستش را به مخاطب هم می‌گویی می‌شوی چوپان دروغگو.
 برای جذب مخاطبان جوان که «صبح جمعه با شما»ی قدیمی را نشنیدند و این روزها بیشتر وقت خود صرف گشتن در شبکه‌های اجتماعی می‌کنند چه چاره‌ای دارید؟
قدوسیان: در این مورد آقای مقدم یک نکته را زیرپوستی بیان کردند. من روی هوش مخاطبم به‌شدت حساب کردم. ما باید جوری حرف بزنیم که مخاطب باهوش بفهمد ما راجع‌به چه چیزی صحبت کردیم. گاهی کار از دوپهلو حرف‌زدن گذشته است. به آقایان مقدم، پارسا، هاشمی، خانم‌ها حاجی‌نژاد،‌ نام‌آور، سیدی و... که جزو نویسندگان هستند می‌گویم بچه‌ها دیگر دوپهلو ننویسید. یکی به نعل و یکی به میخ نباشد. آقای مقدم،‌ اگر در بیت اولت به دو موضوع اشاره کردی در بیت بعدی دو موضوع دیگر را طرح کن تا مخاطب گیج شود و خودش حرف را پیدا کند. برای مخاطب کد هم می‌گذاریم.
 منظورتان از کد چیست؟
قدوسیان: مثلا بعضی شخصیت‌ها تکیه‌کلام‌هایی دارند که از آنها استفاده می‌کنیم.
 چه تکیه‌کلام‌هایی؟
قدوسیان: الان جانعلی به ذهنم آمد. او تکیه‌کلامی دارد که از خود آقای محبی گرفته شده است؛ چون ایشان هم جزو نویسندگان برنامه است. این شخصیت در قسمتی که می‌گفتیم فلان کار را درست می‌کنیم، مدام با لحن خاص خودش می‌گفت از شنبه. این تبدیل به کد شد یا مثلا درباره مساله‌ای، یکی از مقام‌ها گفت من خودم صبح جمعه فهمیدم. در اسم برنامه ما صبح جمعه وجود دارد و در جایی یکی از شخصیت‌ها گفت من فلان مساله را وقتی در صبح جمعه بودم فهمیدم. این اسم خودش برند است. با چنین کدهایی با مخاطب ارتباط برقرار می‌کنیم. بخش عمده ماهیت متن‌های برنامه از پیامک‌هایی است که مردم به برنامه می‌فرستند. من هر هفته پیامک‌ها را می‌خوانم تا ببینم مطالبات مردم چیست. البته رسالت اصلی این برنامه شاد کردن مردم است.
 همین شاد کردن هم به‌سادگی گذشته نیست. بخشی از دلیل تفاوت برنامه با گذشته در این نیست که دیگر مردم به‌سادگی نمی‌خندند و شوخی‌های نسل جدید متفاوت شده است؟
قدوسیان: به یکی از مدیران می‌گفتم ما دو راه بیشتر نداریم یا باید مخاطب را بخندانیم یا دلش را خنک کنیم. آنقدر در جامعه جوک‌های اینستاگرامی و واتساپی زیاد شده است که دیگر به دیالوگ‌های عادی ما نمی‌خندند. باید موقعیت‌های کمدی ایجاد کنیم که ابزار آن در رادیو کم و بسیار سخت است. کلا اجرای برنامه رادیویی از تصویر به‌مراتب دشوارتر است. پس باید دل مردم را خنک کنیم. برای خنک کردن دل مردم هم باید دست‌مان بازتر باشد.
 آقای مقدم اشاره شد که مجموعه‌ای از نویسندگان پشت این برنامه هستند. سازوکارتان برای نوشتن گروهی چگونه است؟
مقدم: دوستان هرکدام بخشی را می‌نویسند. بخشی که من می‌نویسم بیشتر مشاعره است چون شاعر هستم. الان برای تنوع کار گاهی خبری از اتفاقات روز جامعه خوانده می‌شود و بعد از آن یک دوبیتی دراین‌باره پخش می‌گردد. به نظرم چون قلم نویسندگان با همدیگر فرق می‌کند همین به برنامه تنوع دیدگاه می‌دهد.
 از نظر سنی هم این تنوع در میان گروه نویسندگان هست تا نگاه‌تان به همه سنین در جامعه نزدیک شود؟
مقدم: بله. از جوانان هم در گروه استفاده شده است. قدیمی‌ها هم حضور دارند. جوانان قلم به‌روزتری دارند و مخاطبان جوان را جذب می‌کنند. از قدیمی‌ها، مثلا آقای هاشمی حضور دارد که قلم قوی و زیبایی دارد. سعی می‌کنیم از هر طیفی داشته باشیم تا مخاطبان مختلف را جذب کنیم.



میراث بزرگان

 آقای میرزایی گفتند جو حاکم بر این برنامه متفاوت است و شما را تبدیل به یک خانواده کرده. آقای محبی، چگونه این فضای صمیمی ایجاد شده و باعث می‌شود پس از سال‌ها همچنان به اجرای برنامه ادامه دهید؟
عباس محبی، بازیگر: اگر از فلان نوشابه که در سطح جهان حرف اول را می‌زند بپرسید رمز موفقیت‌تان چیست؟ شما را به صد و چند سال قبل و نسل اول سازندگان ارجاع می‌دهد. برند «صبح جمعه با شما» در رادیو حدود 60 و خرده‌ای سالش است. کسانی کلنگ آن را زدند که جزو ادبا بودند. ما در نهایت به کسانی مثل ابوالقاسم حالت، مهدی سهیلی، پرویز خطیبی،‌ حسین مدنی و... که مفاخر ادبی هستند، می‌رسیم. از نوشته‌های این افراد در رادیو استفاده می‌شده‌است. حتی ریشه متونی که در رادیو و برای برنامه‌های این‌چنینی استفاده می‌شده به زمان مشروطه می‌رسد. می‌توان بزرگان را باغبان یا معمار این برنامه دانست. عواملی که آمدند و به این باغبان روی خوش نشان دادند گل‌هایی بودند که هر کدام رنگ و بوی خودشان را داشتند. کسانی مثل هوشنگ سارنگ، محتشم، عزت‌ا... مقبلی، بهمنیار، حسین امیرفضلی، منوچهر نوذری و... که هرکدام هنر خود را داشتند و جزو سوابق و پشتوانه این برنامه حساب می‌شوند. الان هم کسانی مثل آقایان سمسارزاده، منفرد، میرزایی و... هرکدام دنیایی هستند. باوجود مشکلاتی که دوستان گفتند ما همچنان می‌آییم. چرا؟ چون دل‌مان نمی‌آید یک ساختمان 65 ساله که جزو میراث حساب می‌شود، خراب شود. هر پنجره این ساختمان صاحب دارد و به ما ارث رسیده‌است. نمی‌شود همین‌طور رها کنیم و برویم. بعضی‌ها رفتند و پشیمان شدند. مثلا زنده‌یاد مرتضی احمدی که من شاگردش بودم و چند سریال با او کار کردم، از این برنامه رفت. اذیت شد و رفت اما به نظرم اشتباه کرد و نباید رادیو و صبح جمعه با شما رها می‌کرد.
شوکت حجت، دوبلور و گوینده: به هر حال آستانه تحمل آدم‌ها با همدیگر فرق می‌کند و باید دید آن فرد در چه شرایطی بوده‌است البته ما در این کار به مردم تعلق داریم و به خاطر آنها باید ادامه داد.
محبی: درست است. ما مدیونیم. این برنامه متعلق به مردم است. رادیو، جزو معجزات رسانه‌ای است. رادیو در برابر تلویزیون یک معجزه است. رادیو، روح تلویزیون است. وقتی یک خانم درحال تماشای سریال تلویزیونی است و بلند می‌شود به غذایش سر بزند از آن به بعد تلویزیون برایش مثل رادیو می‌شود. از آن به بعد کارگردان سریال، آن خانم است. با ذهنش دارد دکوپاژ می‌کند. این یعنی معجزه.
 غالب شما سال‌هاست همراه این برنامه بودید. چقدر احساس می‌کنید باید حافظ این میراث باشید؟
حجت: من عاشق این گروه هستم و مدتی که آنها را نمی‌بینم دلم برایشان تنگ می‌شود. همه استادان من هستند. برای همین ادامه می‌دهم.
نسیم رفیعی، گوینده: من هم همین‌طور هستم. به نظرم خوب می‌شد اگر بیش از این تشویق می‌شدیم و کارمان مورد توجه قرار می‌گرفت. این هنرمندان نور چشم مردم هستند و به خاطر آنها به برنامه می‌آیند و در این مدت بسیاری از آنها دچار کرونا شدند.
داوود منفرد، بازیگر: دوستانی که در این برنامه فعالیت می‌کنند سابقه 50ساله دارند، عاشق کارشان هستند و خط قرمزها را خیلی خوب می‌شناسند. باید به آنها دلگرمی داد. نویسندگان برنامه همان نویسنده‌های جمعه ایرانی هستند ولی گاهی سؤال پیش می‌آید که چرا کیفیت دچار تغییر شده‌است؟ فکر می‌کنم باید دلگرمی بیشتری برای راحت نوشتن وجود داشته باشد. من به عشق همکارانم و مردم کار می‌کنم و تا به حال درباره دستمزد حرف نزدم. چون می‌دانم آقای قدوسیان تمام تلاش خود را می‌کند.
محبی: من افتخار داشتم با استاد میرزایی پیش یک مقام عالی‌رتبه کشور رفتیم و من به توصیه دوستان حدود 10 دقیقه برنامه اجرا کردم. ایشان فرمودند طنز یعنی این! درواقع چراغ سبز نشان دادند که به کار ما توجه بیشتری شود اما بعد از آن از طرف مدیران توجهی نشد. به نظرم این‌که برخی‌ها می‌گویند رادیو دیگر شنونده‌ای ندارد حرف بیخودی است. چون شبکه نسیم بر گرده همین رادیویی‌ها به مدت پنج ماه پیش آمد و برنامه‌هایش پرمخاطب شد. دوستان حاضر بودند، حتی آقای مقدم هم در کسوت مجری پلاتو می‌گفت و از شعرهای خودش می‌خواند. با نشان دادن اجراهای ما در کنار برنامه‌های آرشیوی چون جنگ هفته و... این شبکه جان گرفت. حالا کسان دیگری دارند در آنجا اجرا می‌کنند. من دهه 60 و زمانی که تهران در جنگ موشک می‌خورد به مدت دوسال، برنامه‌ای شبیه دورهمی اجرا می‌کردم که اسمش جنگ هفته بود. تالار وحدت کاملا پر از جمعیت بود. مثل برخی از افراد که الان هستند،‌ پول هنگفت نمی‌گرفتیم. مبصر خنده هم نداشتیم که به جمعیت بگوید به فلان قسمت بخندید. همه چیز زنده بود و تماشاگران روده‌بر می‌شدند.



تیپ‌سازی از شخصیت‌های جامعه

 معمولا بازیگران خانم در آثار طنز برای تیپ‌سازی باید در چهارچوب‌های مشخص عمل کنند و طبیعی است همین کار بازیگر را سخت می‌کند. شما برای رسیدن به تیپ‌سازی ما به ازا داشتید؟
حجت: همه خانم‌ها در این برنامه متخصص هستند. من به عنوان مهمان همکاری می‌کنم و کار اصلی‌ام دوبله است. تیپ‌هایی را از مردم می‌گیریم. آقایان هم همین‌طور هستند. وقتی میان جمعیتی صدایی را می‌شنوند که عجیب است از آن الگو می‌گیرند و در کار استفاده می‌کنند. ما هم متناسب با شناسنامه شخصیت‌های آیتم‌های برنامه صبح جمعه با شما سعی می‌کنیم، تیپ‌سازی کنیم. به عنوان مثال من و آقای سمسارزاده در این برنامه خالق دو شخصیت شوکت و اصغر هستیم که هر کدام ویژگی‌های خاصی به لحاظ رفتاری دارند. زن مقتدر است و مرد شیطان! همین باعث می‌شود اتفاقات با نمکی میان آنها شکل بگیرد. در مجموع شناسنامه شخصیت‌ها به ما می‌گوید چطور اجرا کنیم.
 صدای کودک را با بهره بردن از چه راهکارهایی در می‌آورید؟
حجت: 37 و 38 سال پیش، من در دوبله تک‌واژه صدای بچه‌ها را در می‌آوردم و بعد بقیه می‌خندیدند. این تک‌واژه‌ها به جمله رسید و بعد به جای شخصیت‌های کودک حرف می‌زدم و تیپ‌سازی می‌کردم. معتقدم باید به گونه‌ای تیپ‌سازی صدای کودک را داشته باشیم تا بچه‌ها ما را باور کنند.
رفیعی: من مجری برنامه صبح جمعه با شما هستم. تیپ‌سازی نمی‌کنم و با صدای خودم حرف می‌زنم. در گذشته که تیپ‌سازی می‌کردم از اطرافیان الگو می‌گرفتم. برای تیپ‌سازی و بعد به جای یک بچه یا خانم میانسال یا دختر جوان پر حرف صحبت می‌کردم.
 برای اجرا وابسته به متن هستید یا بداهه دارید؟
رفیعی: بستگی به طرف مقابل دارد. برخی عزیزان بازیشان به گونه‌ای است که به من اجازه کل‌کل را می‌دهند. به عنوان مثال با آقای محبی همیشه یک متن اضافه هم کار می‌کنم. کار با همکاران لذت‌بخش است. همچنین وقتی خانم حجت شخصیت کودک را در برنامه صبح جمعه با شما در می‌آورد، خیلی لذت می‌برم، چون عاشق بچه‌ها هستم.
 در جمع اجراکنندگان حاضر، شما به لحاظ سنی کوچک‌تر هستید. با توجه به این‌که برنامه صبح جمعه با شما قدمت زیادی دارد، هنرمندان پیشکسوت نسبت به حضور شما گارد نمی‌گرفتند؟
رفیعی: من 46سال دارم و 26سال است گویندگی رادیو را انجام می‌دهم. در این جمع، آقای قدوسیان از همه جوان‌تر است. وقتی او با من تماس گرفت، قبول نکردم و بهانه آوردم. چون شناختی از او نداشتم. تا این‌که با تک‌تک گروه صبح جمعه با شما صحبت کردم و بعد به گروه ملحق شدم. خوشبختانه همکاری بسیاری خوبی با هم داریم. در ضمن آقای قدوسیان واقعا خیلی خوب بین همه هماهنگی به وجود آورده است. فراتر از سنش می‌داند و برنامه را به‌خوبی هدایت می‌کند.
سمسارزاده: ما هنرپیشه‌های جوانی در برنامه صبح جمعه با شما داریم که باید از همه آنها تشکر کنم. واقعا همه کسانی که با ما کار می‌کنند، نازنین هستند و پابه‌پایمان جلو آمده‌اند.
منفرد: واقعا گروه ما بدون حاشیه به کارش ادامه می‌دهد.
 خانم حجت، کدام‌یک از تیپ‌هایی که در این برنامه خلق کردید را دوست  نسبت به آن عرق دارید؟
حجت: واقعا کاراکترهای شوکت و اصغر را با آقای سمسارزاده با عشق و انگیزه اجرا می‌کنیم. خیلی این شخصیت‌ها را دوست دارم. همکارانم در این برنامه را خیلی دوست دارم و معتقدم بچه‌های رادیو خیلی پاک و زلال هستند. کارم دوبله است، اما وقتی سر برنامه صبح جمعه با شما می‌آیم زندگی می‌کنم. کودک درونم که همیشه زنده است، بیشتر فعال می‌شود و شیطنت می‌کند.
محبی: خانم حجت، روان‌شناسی خوانده و بسیار اهل عرفان و کمک کردن به محرومان است.
سمسارزاده: به واسطه زنجیره عشق که تشکیل داده کلی موادغذایی آماده و در مناطق محروم تقسیم می‌کند.
حجت: دوستان هر زمان که خواسته‌ام جمله‌ای برای زنجیره عشق بگویند و در فضای مجازی بگذارم با جان و دل انجام دادند.
 خانم رفیعی، مردم شما را با چه تیپ صدایی می‌شناسند؟
رفیعی: متاسفانه با صدای اپراتور تلفن‌همراه. وقتی مشترک مورد نظر در دسترس نیست، همه من را مقصر می‌دانند و فحش می‌خورم (می‌خندد)، حتی در یک مهمانی خانمی به من گفت من به‌خاطر صدای تو چند بار گوشی شکستم! البته جدای از شوخی، این صدا ماندگار شده است.
سمسارزاده: یک بار زنگ زدم به کسی در دسترس نبود. بعد گفتم نسیم رفیعی من هستم، وصل شو! (می‌خندد) این که گفتم یعنی طنز رادیویی.



نوذری یک‌تنه همه را خنداند

 آیا خاطره‌ای از اجراهای زنده دارید که هر کاری کرده‌باشید مردم نخندیده‌باشند؟
سمسارزاده: نوذری واقعا کارهای عجیب و غریبی انجام می‌داد که مردم را به شدت می‌خنداند. او فوق‌العاده بود.
محبی: به یاد دارم برای اجرا به یکی از شهرها رفته بودیم و از قرار، مردم اعتصاب کرده بودند که به اجرای ما نخندند و فقط به اجرای مجری خودشان بخندند. بعد آقای نوذری یکدفعه یک صندلی را برد روی سن و وسط گذاشت و خطاب به حاضران گفت من دلم نیامد هنرمندی ایشان را نبینم، به همین دلیل آمدم و اینجا نشستم. بعد شروع کرد با میمیک صورتش بازی کردن و حرکات عجیب و غریب داشتند.  همین لحظه کسانی که نمی‌خواستند بخندند همه زدند زیر خنده و دیگر نمی‌توانستند خنده‌‌شان را کنترل کنند.
میرزایی: اگر به مرحوم نوذری میدان می‌دادند، یک تنه می‌توانست دو سه ساعت برنامه را به تنهایی اجرا کند و مردم را بخنداند.
سمسارزاده: واقعا نوذری یک مرد بزرگ بود و تکرار نشدنی.



صبح جمعه با شما تعطیل نمی‌شود

 به نظرتان تا چند سال دیگر برنامه صبح جمعه با شما ظرفیت دارد که روی آنتن باشد؟
محبی: تا شقایق هست....
سمسارزاده: معتقدم این نوع برنامه‌ها تعطیل نمی‌شوند.
قدوسیان: طنزهای رادیویی شکل‌های متفاوتی دارند و تا امروز هم شاهد تولید و پخش آنها بودیم. حتی در دوره‌ای طنزی به نام طنز رادیو جوانی مد شده بود. اما همه آنها عمری داشت. شاید نقطه عطف برنامه صبح جمعه این است که کمدی انتقادی است نه صرفا طنز. حتی خود بچه‌های رادیو جوان هم چنین طنزهایی می‌ساختند، می‌گویند آن جنس طنز اشتباه بود و طنز درست همان صبح جمعه با شماست. در طول این سال‌ها گرچه نام این برنامه تغییر کرده و به روز شده، اما ماهیت همان است و همین باعث شده مردم اقبال زیادی از این برنامه داشته باشند. باید در چنین برنامه‌هایی یکی پاس بدهد، یکی گل بزند. یکی شرایط خنده را ایجاد کند یکی بخنداند. این اصل ساده‌ای در رادیوست که اگر انجام شود هیچ‌وقت مخاطب را فراری نخواهیم داد.
مقدم: بار زیاد این برنامه بر دوش قدوسیان است و اوست که همه چیز را هماهنگ می‌کند.
میرزایی: هنر رسالتی داشته و پایان ندارد. همه در این برنامه عاشقانه کار می‌کنند و برای پول همکاری نمی‌کنیم.
منفرد: آقای قدوسیان خیلی تلاش می‌کند و ما ممنون او هستیم.