با ناشر چهارمین ترجمه كتاب تام هنكس گفتوگو كردهایم
فكر كردم میخواهید ما را تبلیغ كنید!
پروین صدقیان، مدیر مسؤول انتشارات گلآذین است. با او تماس گرفتیم تا بدانیم با وجود خلأ اجرای قانون كپیرایت، در حالی كه انتشارات افق حق انتشار ترجمه فارسی كتاب را خریداری كرده، چرا وارد عمل شده و چهارمین ترجمه را به بازار فرستاده است؟
ترجمهای كه شما از مجموعه داستانهای تام هنكس منتشر كردهاید، چهارمین ترجمه موجود در بازار كتاب ایران است...
از این كتاب؟
بله
عجب! ما سومیم یا چهارمیم؟
چهارم.
ما دو ناشر را میدانستیم، سومی را نه.
گزارش ما درباره این است كه چرا باقی ناشران به حق ناشری که حق انتشار ترجمه را خریده احترامی نگذاشتهاند؟ به لحاظ قانونی نمیتوان به شما اعتراضی كرد. اما اخلاق چه؟
ما خبر نداشتیم افق این كار را كرده.
افق آذرماه سال گذشته اعلام كرد كه حق را خریداری كرده.
شما در افق كار میكنید؟
نه! من كه خودم را معرفی كردم و عرض كردم خبرنگار هستم و كجا كار میكنم. چرا فكر میكنید كسی كه از حق اخلاقی یك نشر دفاع میكند لزوما نسبتی با آن ناشر دارد؟
شما از كجا میدانستید افق خریداری كرده؟
افق هم خبر خریداری حق انتشار ترجمه فارسی را آذرماه سال گذشته به خبرگزاریها داده بود. شما هم وقتی كتابی را برای ترجمه انتخاب میكنید لابد دربارهاش به فارسی و انگلیسی جستوجو میكنید و باید میدیدید. آیا نباید از همكار خود حمایت كنید؟
خود افق بارها این كار را كرده.
اگر این كار را كرده، خب كار افق هم اشتباه بوده. شما هم باید اشتباه را تكرار كنید؟
حالا این را نمیدانم... نه! از نظر اخلاقی شاید درست نباشد، اما وقتی ترجمه كتابی اینجا چاپ میشود و همه ناشرها دوباره آن را چاپ میكنند، باید از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بخواهید قانونی تدوین كند.
آن كه به جای خود. كاش این قانون بالاخره اینجا اجرا شده و این مباحث منتفی شود، اما مساله ما فعلا این است كه وقتی ناشری با وجود این خلأ، خودش قانونی را كه میتواند رعایت نكند، رعایت میكند چرا با بیمهری همكارانش مواجه میشود؟
ما هم كتابی منتشر كردهایم که دیگران دوباره منتشرش كردهاند.
شما برای كتابی كه میفرمایید، حق انتشار ترجمه فارسی پرداخت كرده بودید؟
نه...
خب این مساله ما نیست؛ هر چند همین هم دردناك است، اما عجالتا دردناكتر این است كه ناشرانی چون شما دست روی ترجمه كتابهایی میگذارند كه حق ترجمهاش به ناشر اصلی پرداخت شده. بنابراین من فكر میكنم شما سعی میكنید متوجه عرایض بنده نشوید!
شما این چالش را با من نباید داشته باشید. اصل مطلب چیز دیگری است.
قانون به كنار، بحث اخلاق حرفهای هم هست؟
اگر قانون كپیرایت اینجا اجرا شود، شما دیگر حتی نمیتوانید عكسی را كه با دوستتان گرفتهاید جایی منتشر كنید. من فكر كردم تماس گرفتهاید راهنماییتان كنم تا این كتاب ما را تبلیغ كنید!
معلوم است این كار را نمیكنم. معرفی كتاب شما به مخاطب، غیراخلاقی است. شما هم حق ناشری را كه به كپیرایت قائل بوده، رعایت نكردهاید و هم كتابتان دچار موارد دیگری است.
دچار چه مواردی است؟
كتاب شما بیش از صدصفحه از دیگر ترجمهها كمتر است و مورد اعتماد نیست. ازسوی دیگر كتاب اسم دارد. شما اسمش را روی جلد نیاوردهاید تا القا كنید كتاب دیگری منتشر كردهاید و مخاطب را گول بزنید.
كتاب ما اسم دارد: اداستانهای تام هنكس.ب
اینكه اسم كتاب نیست. اسم كتاب اداستانهای ماشینتحریرب است.
این اختیار من است.
كتاب اسم دارد. شما مختار نیستید اسم یك كتاب را حذف كنید.
من نمیتوانم با شما صحبت كنم. شما سوگیرانه حرف میزنید.