نبرد آلکنو در خارج زمین

چرا والیبال ایران پیش از شروع المپیک با این همه حاشیه روبه‌رو شده است؟

نبرد آلکنو در خارج زمین

سرمربی تیم‌ملی والیبال با حضور در نشست خبری به سوالات و ابهامات پیرامون تیم‌ملی پیش از آغاز المپیک پاسخ داد. همانطور که قول داده بودم در لیگ ملت‌ها جوان‌ها را آزمایش کردم و در مجموع سطح کلی تیم را محک زدم. نتیجه مورد پسند من و شما نبود اما آن حجم کاری که تیم انجام داد نکات مثبتی داشت. از روز اول شروع کارم در ایران، تمام تصمیمات را خودم می‌گیرم. اگر قرار است من پاسخگوی نتایج باشم، جزو آن دسته از مربیان نیستم که بشود به من فشار وارد کرد. دوست نداشتم درباره قائمی صحبت کنم. تفاوت بنیادی بین من و این بازیکن آن است که من بزرگتر از او هستم و عناوین ما قابل قیاس نیست. او یک صدم عناوین من را هم ندارد که بخواهد درباره گذشته من حرف بزند. می‌دانم حضور در المپیک برای هر مربی‌ای افتخار است اما ذهن من مشغول نتایجم است، نه این‌که برای کسی تبلیغ کنم. من راز پنهانی ندارم و هر مربی‌ای می‌تواند در اردو حاضر شود. من مربی‌ای نیستم که فدراسیون یا کسی دیگر بتواند بر من فشار بیاورد.

 بعد از رفتن ولاسکوی محبوب از تیم‌ملی والیبال ایران، مردی به عنوان سرمربی انتخاب شد که نه جدیت و کاریزمای او را داشت و نه این‌که در بین مربیان شناخته شده بود. اسلوبودان کواچ صرب میراث‌دار ستاره‌های ولاسکو شد و با وجود این‌که هیچ‌گاه در میان بازیکنان و علاقه‌مندان والیبال محبوب نشد اما نتایج خوبی با تیم‌ملی کسب کرد و حتی بهترین عناوین لیگ جهانی و قهرمانی جهان با او به دست آمد. به هرشکل کواچ به دلیل رفتار آرامی که داشت، برای ایجاد نظم و انضباط در تیم‌ملی دچار مشکل شده بود و از ایران رفت؛ آن هم با هزاران انتقاد پس از حضور کوتاه لوزانو در المپیک ریو، زمانی هم که قرار شد کولاکوویچ سرمربیگری ایران را برعهده بگیرد رزومه قابل قبولی داشت و همه از او به عنوان سازنده نسل طلایی و فعلی والیبال صربستان یاد می‌کردند اما با وجود این‌که او هم اولین مدال جهانی تاریخ را برای ایران به دست آورد سرنوشتی بهتر از کواچ پیدا نکرد. با این حال نکته قابل توجه این است که کواچ نه با اسلوونی و نه با صربستان، با هیچ کدام از مشکلاتی که در ایران داشت رو‌به‌رو نشد. نه بازیکنی از آرام بودنش استفاده کرد و نه کارشناسان و اطرافیان.
ذکر همین دو نکته نشان می‌دهد در والیبال ایران (حتی در کل رشته‌های ورزشی) کار برای مربیان خارجی که در شخصیت‌شان برخورد قاطع با بازیکن و دیگر افراد وجود ندارد، سخت است. قطعا کواچ و کولاکوویچ اشتباهات فنی و حتی مدیریتی زیادی در ایران داشتند اما بسیاری از انتقادات نه به خاطر نقص آنها بلکه به دلیل شرایط والیبال ایران بود.
حالا همین مشکلات برای ولادیمیر آلکنو هم به وجود آمده است.
 آلکنو مردی که نه بله قربان‌گوی کسی است و نه نیازی به این کار دارد اما در همین مدت زمان کوتاهی که به ایران آمده تمام آنهایی که در بازی‌های ابتدایی لب به تحسین او گشوده بودند با شمشیرتیز به مقابله با ولادیمیر پرداختند که این تکرار سناریوی گذشته است.
 خیال راحت آقای مربی
با توجه به نام و رزومه سنگین و قابل دفاع ولادیمیر به عنوان مربی و این‌که جایگاه بالاتری نسبت به والیبال ایران دارد می‌تواند دلیل منطقی باشد که به هیچ کسی اجازه دخالت ندهد. اگر مربی نگران جایگاه و آینده شغلی خود باشد مجبور است به هر آن چه که رئیس فدراسیون می‌گوید گوش بدهد تا هم اخراج نشود و هم این‌که قراردادش تمدید شود که هیچ یک از این دو مورد شامل حال آلکنو نمی‌شود زیرا از ابتدا قرارداد او تا پایان المپیک بوده پس نیازی به تلاش برای تمدید آن ندارد.
 قائمی؛ ملی‌پوشی که تند رفت
فرهاد قائمی بعد از رفتار نه چندان جالبی که با او در تمرینات تیم‌ملی صورت گرفت با یک مصاحبه تند علیه آلکنو و فدراسیون موضع گرفت. قائمی مربی روس را که هیچ شناختی از او نداشت عروسک خیمه‌شب‌بازی فدراسیون خواند! قائمی خودش سال‌ها بازیکن تیم‌ملی بود و زیر نظر فدراسیونی کار می‌کرد که حالا آنها را باندباز می‌داند و به دنبال تخریبش است. می‌توان به برخورد با فرهاد قائمی نقد وارد کرد اما آلکنو اگر قرار بود مصلحت‌اندیشی کند به دلیل حرف رئیس فدراسیون او را در تمرینات نگه می‌داشت.
آلکنو به واسطه شرایط حضورش در تیم‌ملی و مدت زمان کمی که بازیکنان را زیر نظر داشت مجبور است از صحبت‌ها و نظرات عده دیگری استفاده کند و شاید علاوه بر قائمی بازیکنان دیگری را هم به اردو دعوت می‌کرد اما این دلیل بر آن نیست که همه باید در تیم‌ملی بمانند. ضمن این‌که منتقدان باید یک انگیزه برای مصلحت‌اندیشی آلکنو مطرح کنند تا این اتهامات منطقی به نظر برسد. این‌که هر بازیکنی به اردوی تیم‌ملی می‌آید به معنای آن است که حتما در ترکیب اصلی هم حضور خواهد داشت؟ اگر رئیس فدراسیون چنین قولی را ابتدا به بازیکنی داده آن را باید به شیوه دیگری مطرح کرد نه این‌که پیکان انتقادات را به سمت سرمربی گرفت.
 12 بازیکن و هزار مدعی
بعد از اعلام اسامی بازیکنان اعزامی به المپیک، برخی با گذاشتن پست اینستاگرامی از تیم‌ملی خداحافظی کردند، بعضی ترجیح دادند سکوت کنند، یک بازیکن هم گفت خدا جای حق نشسته و جوان‌ترین‌شان یعنی بردیا سعادت هم به نظر سرمربی احترام گذاشت!
شاید بردیا سعادت یکی از بازیکنانی بود که در همان لیگ ملت‌ها محبوبیت زیادی به دست آورد و کیفیت خوبی هم از خود به نمایش گذاشت اما سرمربی تیم‌ملی چاره‌ای جز بردن دو قطر پاسور نداشت. امیر غفور به واسطه تجربه فراوانی که دارد قطعا انتخاب منطقی برای این پست است و از میان صابر کاظمی و بردیا سعادت هم او کاظمی را انتخاب کرد. این ‌که برخی کارشناسان معتقدند سعادت شایستگی حضور در تیم‌ملی را دارد صرفا یک نظر است و تصمیم‌گیرنده اصلی فقط و فقط سرمربی تیم‌ملی است نه شخص دیگر. ضمن این‌که اختلاف‌نظر در ترکیب اعلام شده آلکنو به 3-2 بازیکن ختم می‌شود پس نفرات منتخب ولادیمیر هیچ شبهه‌ای ندارد و صرفا می‌توان آن را اختلاف‌نظر و سلیقه دانست. قرار نیست هر بازیکنی که کارشناسان یا رسانه‌ها می‌گویند در ترکیب باشد و دیگری خط بخورد.​



قضاوت آلکنو هنوز هم زود است
 ایران با ترکیب و مربی متفاوت و بعد از یک سال و نیم تمرین مشترک نداشتن و با چند تمرین کوتاه در لیگ ملت‌های ۲۰۲۱ شرکت کرد. آلکنو به دنبال ترکیب خودش بود. جوان‌ها و باتجربه‌ها و در نتیجه توانستیم پنج بازی را ببریم. بعضی از کشورها هم با ترکیب اصلی خودشان شرکت نکرده بودند اما تیم ما هم ترکیب همیشگی را نداشت. اما با همین ترکیب و همین شرایط، به زعم من تیم ما می‌توانست برنده‌ چند بازی دیگر از جمله صربستان، آلمان و استرالیا باشد. به هر حال او در پی آزمایش بازیکنان جدید بود و بیشتر این‌که تیم در بخش‌های مختلف چه عملکرد و اجرایی دارد. ما نوسان زیادی داشتیم که باعث نارضایتی خیلی‌ها شد. حتی فدراسیون هم، علی‌رغم اهداف و استراتژی درستی که همراه با آلکنو برای تیم‌ملی در‌نظر گرفت و پیش از مسابقات اعلام کرد در تورنمنت پیش‌رو دنبال نتیجه نیستیم، از این نتیجه ناراضی بود و آقای داورزنی در یک برنامه‌ رادیویی از مردم عذرخواهی کرد و همین نشان می‌دهد که کسی دنبال انکار نیست و همه در تلاشند تا با آسیب‌شناسی و رفع نواقص به شرایط مطلوب برسیم.  آلکنو تقریبا یک ماه با تیم ما بوده و به این شناخت نیاز دارد. هر مربی برای اجرای تکنیک و تاکتیکی مؤثر به وقت کافی نیاز دارد.
در صورت پذیرفتن مربیگری در تیم کشور دیگری باید در آن کشور زندگی کند، با موقعیت تیم، روحیات و شرایط بازیکنانش آشنا شود و فرهنگ آن کشور را کمی درک کند. حتی ولاسکوی بزرگ هم در سال اول حضورش در ایران نتیجه‌ چندانی نگرفت و پیروزی‌ها و نتایج درخشانش بعد از یک سال به دست آمد. برای قضاوت زود است. این تغییرات و ترکیبی که آلکنو معرفی می‌کند با نتیجه المپیک قابل ارزیابی و داوری‌ است. بعد از توکیو می‌توان نتیجه‌گیری کرد که تاثیر ایده‌آل ذهن آقای آلکنو تا چه حد بوده است.