روایت تصویری از خوزستان، شادیهایش، غمهایش و امید به آینده که هنوز در شط جریان دارد
داستـان بیآبی مردمان آبدیده
ولادیمیر مینورسکی معتقد است مردمانش از قوم خوز از بازماندگان عیلامیان هستند که در این منطقه از فلات ایران زندگی میکردند و در سنگ نوشتههای ایران باستان هم میتوان جملاتی راجع به این سرزمین دید و خواند. خوز در عربی معنای نیشکر میدهد که بعدا ستان به آن اضافهشده. ما وقتی پسوند ستان را به چیزی اضافه میکنیم، بعضی وقتها معنای کلمه آباد را میدهد، مثلا خوزستان یعنی جایی که نیشکر آباد کرده و به نیشکر معروف است. خوزستان شکر است. مردمش، خرمایش، عسلش و لهجهشان همه شکر است. وقتی نیمی از جهان نمیدانستند کتاب چیست، خوزستان ما دانشگاه جندیشاپوری داشته؛ دانشگاهی که نقل است خیلی از دانشجویان و اعضای هیأت علمیاش در خوزستان به عراق میرفتند و پایاننامهها و مطالب و مقالات علمی خود را از امیرالمؤمنین(ع) مشورت میگرفتهاند. خوزستان در هشت سال نبرد با حزب بعث با چنگ و دندان مردانه جنگید و یک سانتیمتر از خاک ایران را به دشمن نداد. خوزستان زخمی بود. هشت سال جنگیدن با همه جهان، خون زیادی از جانش مکیده بود. جنگ تمامشده بود. خوزستان باید مداوا و تیمار میشد.باید نازش را میخریدیم، قربان صدقهاش میرفتیم و میگفتیم استراحت کن. خوزستان سلحشور رعنایی بود که تاولهای جنگ، امانش را بریده و وقت استراحتش بود ولی دم گوشی عرض میکنم، نکردیم! گفتیم حالا وقت هست خودش خوب میشود. خوزستان، پاره جان ماست. نباشد، انگار در بدنمان جگر نداریم. خوزستان این روزها حالش خوش نیست. مردمش ناراحتند. نجیبانه درد میکشند و صبوری میکنند. کمترین کاری که میتوانستیم بکنیم این بود که امروز به یاد خوزستان عزیز اینجا لنز بچرخانیم سمت اشکها و لبخندهایشان و خوزستان را یکذره بهدوراز گزارشهای خبری رسمی و اداری ببینیم. شنبه خودتان را با قابهایی از خوزستان عزیز آغاز کنید.