خداحافظی در جلسه316
عمر شورایشهر پنجم تهران هم تمام شد، مثل همه منصبهایی که عمری دارند و بالاخره تمام میشوند. صندلیهای سبز ساختمان شورا در خیابان بهشت حالا دیگر متعلق به نامهایی که چهار سال آنها را شنیدیم، نیست و از فردا که روز تحلیف دورهششم شوراست 21عضو جدید بر این صندلیها خواهند نشست و درست یا غلط برای تهران تصمیم خواهند گرفت.
دیروز که جلسه316 شورایپنجم، جلسه آخر و در واقع روز خداحافظی اعضا بود البته متنهایی قرائت شد که میگفت این شورا همیشه درست تصمیمگرفته و در مسیر غلط پیشنرفته. این هم رسمی است در کشور ما که هیچکس خداحافظی نمیکند مگر این که از خودش راضی باشد.
دیروز با این که طبق همه روزهای خداحافظی قرار به گلهگذاری نبود اما حجت نظری، جوانترین عضو شورای شهر دورهپنجم، نرم و زیرپوستی آخرین گلهاش را در صحن علنی شورا بیان کرد که در واقع دفاعیهای بود از عملکرد شورا. او گفت برخی مدیران شهری دورهپنجم همگام و همسو با سیاستهای شورا حرکت نکردند و این یعنی که شورایشهر گاهی در پیشبرد امور تنها بوده و نباید به آن هجمه شود. روز گذشته مهدی هاشمی، رئیس شورایپنجم نیز با نوعی چشمکشی، آخرین حرفهایش را بیان کرد، طوری که به وضوح پیدا بود آرایی که اعضای شورایپنجم چهارسال پیش از مردم گرفتهاند هنوز برایشان مایه مباهات و حس برتری نسبت به شورایششم است. این جملات هاشمی را میشود در بایگانی ذهن جا داد: بزرگترین افتخار شورایپنجم، برخورداری از حمایت بیسابقه شهروندان تهرانی در انتخابات ۲۹اردیبهشت۹۶ بود که با مشارکتی بیسابقه و بیش از سه برابر دورههای قبل و بعد، نمایندگان خود را مرهون اعتماد خویش دانستند. گرچه رخدادها و مشکلات متعدد این دوره کشور موجب شد امیداجتماعی، اعتمادعمومی و مشارکت سیاسی با افت محسوسی مواجه شوند اما اعتماد عمومی به شورایپنجم همچنان درخشانترین نقطه پرونده ماست.
ما خوب بودیم به 11دلیل
هیچ بقالی نمیگوید ماست من ترش است، برای همین دیروز که روز آخر عمر شورایپنجم تهران بود هر که پشت تریبون ایستاد از خوبیهای شورا و مدیریت پنجم گفت. با این که مهدی هاشمی تصریح کرد ایجاد تحول در ساختار و عملکرد شهرداری گرچه تمام و کمال رخ نداد اما با جمله بعد، تلخی جمله اول را شست و برد: گامهای مهمی در شورایپنجم برداشته شد که به همین مناسبت میتوانیم سرمان را بالا بگیریم و به این دوره افتخار کنیم.
در واقع او به 11دلیل عمده به عملکرد شورایپنجم افتخار میکند که خلاصهاش اینهاست: کاهش هزینههای اداره شهر، کاهش 20درصدی پرسنل رسمی و شرکتی شهرداری، پرهیز از مگا پروژههای تبلیغاتی و فاقد توجیه فنی و اقتصادی، رو آوردن به پروژههای کمهزینه و زودبازده و محله محور، اتمام پروژههای ناتمام، شفافسازی عملکرد مالی شهرداری و متوقفکردن روند روبه رشد رانت و فساد اقتصادی، بازپسگیری 600ملک شهرداری از نهادها و دستگاهها، ابطال مصوبه برج-باغ و تبدیل آن به خانه باغ، تملک 21باغ قدیمی تهران برای استفاده عموم، متوقفکردن ساختوساز خارج از کاربری و سیستمیکردن صدور پروانه و توقف صدور فیشهای دستی و غیررسمی.
پیروز حناچی، شهردار تهران نیز که از فردا دیگر شهردار پایتخت نخواهد بود، درآخرین نطق خود هرچه گفت از خوبیها بود. او گفت درآمدهای پایدار شهرداری را افزایش دادیم، میزان وابستگی بودجه به درآمدهای ناپایدار را کاهش دادیم و توانستیم میان هزینه و درآمد تعادل ایجاد کنیم، همچنین انضباط کالبدی در شهر را کنترل کردیم، فروش تراکم را به صفر رساندیم و مسیر مترو را 40کیلومتر توسعه دادیم.
طبق این حرفها تهران شهری کمنقص و رویایی است اما این که چرا از نظر من شهروند نوعی، تهران جای خوبی برای زندگیکردن نیست حتما نقص از من است وگرنه تهران و مدیرانش هیچ عیبی ندارند.