نسخه «دودکش2» برای خنده
پخش سریال «دودکش2» در مقطعی صورت گرفته که آنتن از حیث تولیدات کمدی دچار کمبود بود. این مجموعه براساس رسالتی که آثار کمدی در پرداخت به موضوعات مختلف دارد، توانسته تا حدودی با پایبندی به شالوده آثار کمدی و با توجه به ملاحظاتی که در طرح مسائل وجود دارد قصه خود را پیش ببرد و با خلق فضایی شاد توأم با خنده، وجوه تفکربرانگیز و اصلاحگری را نیز در زیر لایههایش مدنظر قرار دهد.
شخصیت فیروز مشتاق (هومن برقنورد) در رأس هرم شخصیتهای متعدد دودکش2، خواهناخواه موظف شده بخش عمدهای از مسؤولیتهایی که برشمرده شد را بیان کند. انتقادات ریز و درشت فیروز به نگرانیهای خانوادههای ایرانی از تأمین معاش گرفته تا فشار افزایش تورم و نیز دغدغههایش در مراقبت از فرزندان و البته حمایت جانانه از دیگر نزدیکانش، بستر مهمی برای طرح بخشهایی از مطالبات مردم است. در این مسیر او دردهای اجتماع را به هر بهانهای و با هر شگردی پیش میکشد. هرچند تلاش شده تا اهرم طنز، حساسیتهای این جنس از نقد را تلطیف کند. ضمن اینکه برقنورد نیز با جنسی از بازی پر از اکت و بیان پرحجم و نیز داد و بیدادهای کمیک که در تقابل با برادرش بهروز (امیرحسین رستمی) یا برادر همسرش نصرت (بهنام تشکر) بیش از پیش نمود پیدا میکند، در عین نمایش آنچه طراحی شده، به نوعی حساسیتزدایی نیز دست زده باشد. نصرت در نقطه مقابل بهروز نیز نمادی از فرصتطلبی و بیمسؤولیتی در میان اقشار جامعه است. گونهای آینه تمامنما که تأکید میکند این شیوه رفتاری چه تبعاتی را برای فرد و اطرافیانش دارد و با وجود مایههای کمدی چطور میتواند زیانبار شود. نصرت ضمنا با توجه به صرف قسمتی از سرمایه خانواده برای خرید فالوئر در اینستاگرام، شخصیت تعریف شده که هم جنبه درآمدزایی فضای مجازی را منکر نمیشود و هم به این دست اقدامات غیرمتعهدانه و سبکسرانه، نقد جدی وارد میکند و عواقبش را هشدار میدهد.به قول قطبالدین صادقی، «جامعه از طریق خنده ما را تنبیه میکند تا گیج و سر به هوا نباشیم و به ما یادآوری میکند با جمع زندگی و با جمع خود را هماهنگ کنیم و در زندگی تعادل داشته باشیم». اینجا هم شاهدیم اغلب خندههای رندانه و گاه پوزخندهای فیروز، چنین کارکردی دارند! با این وصف به نظر تلاش شده مناسبات کاراکترها در «دودکش2» چندان متأثر از خط قصه اصلی نباشد. هرچند بهتر می بود این شیوه با انتخاب قصه ای واحد به موازات خرده قصهها و داستانکهای کاراکترها پرورش بهتری یابد و سریال را به کلیتی یکدست برساند که بیننده فرجام این فصل را مشاهده و درک کند. در حالت فعلی، گویی هر قسمت در نهایت به پایان میرسد و ضرورتی به پیگیری قسمت بعد از حیث پیگیری روایی وجود ندارد. در واقع این کمدی موقعیت است که جای خالی قصهپردازی شب به شب را گرفته و درام را تا حدی استحکام بخشیده است.