اگر این روزها در شهرها و روستاها بچرخید، آماده شدن مردم برای محرم سیدالشهدا بیش از هر چیز به چشمتان میآید
عالم به ماتم تو حسینیه غم است
همه چیز بعد از عید غدیر شروع میشد. وقتی ایستگاههای صلواتی یکی دو روزه و چراغانیها جمع میشدند و در انبارها باز میشد. پرچمها، پارچههای سیاه، چراغهای تکرنگ، برزنتها و داربستها، یکی پس از دیگری بیرون آورده میشدند و بچههای هیات شروع به کار میکردند. یکی، آمار کسریها را در میآورد و یکی نگاه میکرد ببیند چه چیزی نیاز به تعمیر دارد. بزرگترها هم برنامهها را مرور میکردند و هیات، کمکم سرپا میشد تا برسد به همین روزها؛ دو سه روز مانده به شروع محرم که تکیهها، هیاتها، مساجد، حسینیهها و خیلی از خانهها بشوند مجلس روضه و منتظر شب اول باشند تا عزاداران بیایند و این دورهمی 1400ساله یک بار دیگر شکل بگیرد. بعید است در دنیا چنین دورهمیای برقرار باشد. دورهمی برای اشک، برای عزا، برای سینهزنی. همه دنیا معمولا دور هم جمع میشوند تا بگویند و بخندند و به قول خودشان از لحظه لذت ببرند. در دورهمی ما خبری از این حرفها نیست اما عجیب است هر شب که از هیات بیرون میآییم، انرژیمان از قبل بیشتر است و اصلا کسی را سراغ دارید که هیاتی بوده و افسردگی داشته باشد؟ کسی را سراغ دارید که اهل روضه باشد و به پوچی و اینطور مرضهای قرن جدید برسد؟ حالا ما دوباره به این نقطه از زمان رسیدهایم. به روزهایی که آمادهایم به محرم برسیم؛ محرمی که کرونا آن را تغییر داده اما باز هم برای ما محرم است و امیدواریم آخریناش نباشد.