از سیاوش‌خوانی تا باری‌نامه فرود

از سیاوش‌خوانی تا باری‌نامه فرود


متن کلاسیک یه جوریه که در ذهن مخاطب ادامه پیدا می‌کنه. مخاطب رو می‌سازه. جاریه همیشه. متوقف نمی‌شن. نابن جاودانن و جالبه کارهای شما رو با متن‌های نمایشی کلاسیک فارسی مقایسه می‌کنن. این بازخورد دگرگون شون مخاطب رو خودتون دیدین.
معمولا از تعریف واژه‌ها فرار می‌کنم. پرهیز دارم چون کلاسیک در سه جایگاه قرار می‌گیره سبک و هنر قدیمی و متن‌ها راجع به مخاطب خودم می‌تونم سخن بگم.
مردم دوست داشتن همراهی و همدلی کردن وقتی سیاوش‌خوانی رو کارکردم.
شما چهارتا اثرتون برپایه شاهنامه است.
سیاوش‌خوانی، نبرد رستم و سهراب به نام ترانه شاه‌پریون، کیخسرو به نام محرمنامه خسروی. روی تراژدی فرود در شاهنامه به نام باری‌نامه فرود. اینها براساس ادبیات کلاسیک به معنای دقیقش.
برخورد مخاطباتون درخصوص این آثار که یادتون میاد؟
بسیار مشعوف می‌شم و بسیار حالم خوب می‌شه.  چون بخشی از وجود مخاطبن.
شما و ادبیات فارسی؟
روی نسخه‌های تعزیه‌ها مثنوی و الهی‌نامه عطار (ضیافت شیطان) کارکردم.
ضیافت شیطان فول45 روز اجرا رفتیم یا نمایش شهرزاد دقیقا بیش از 45تا اجرا بی‌استثنا تکمیل با مخاطبی که از گیشه بلیت می‌خرید چند تا کار روی نسخه‌های تعزیه دارم غزل کفر روی تعزیه موسی و بیابونی نوشتمش همزمان اجرای تالار وحدتش پخش تی‌وی هم شد سپس در فرانسه و هلند اگه کشورش یادم باشه، اجرا شد و مورد توجه بسیار قرارگرفت البته این قصه‌اش راجع به عاشوراست و معاصر شده بود و طیف‌های مردم استقبال کردن. یک دامن ماه و ستاره هم روی نسخه تعزیه جناب حضرت عباس کارکردم توی تالار وحدت بیش از ظرفیت سالن مخاطب داشتیم سر پا می‌ایستادن و تمام لژه هم پر بود.
مردم بازخوانی قصه‌های آشنای قدیمی رو از دریچه امروز که می‌بینن خودشون و حال و روزشون رو می‌بینن خشم‌ها و رنج‌هاشون رو پس ارتباط برقرار می‌کنن.
ریشه آثار شماست: سنت نمایش ایرانی ادبیات فارسی و نسخه‌های تعزیه؟
مردم بسیار دوست‌داشتن، علاقه‌مند بودن و کنارشون نشستن و به ما هم لطف داشتن.
برای مخاطب امروز چه جور محرم رو معاصرسازی کنیم؟
برای معاصرسازی باید به چند محور توجه کنین. نخست در دنیای معاصر، تکنولوژی حرف اول رو می‌زنه پس با آثارهای‌تک(تکنولوژی)راحت ارتباط برقرار می‌کنه. مساله دیگه؟ سرعته خاطرم هست جمعه‌ها پدرم توی حیاط آفتاب می‌گرفت الان آیا کسی فرصت داره توی آفتاب بشینه! قدیم می‌گفتیم 8ساعت کار، 8ساعت تفریح، 8ساعت استراحت، الان این جمله آیا جوک نشده! اگه بنده خدا 5ساعت بخوابه خدا رو هزار مرتبه شکر می‌کنه! پس سرعت در زندگی معاصر بسیار مهمه. سرعت بالا در کار و روابط و پیام‌ها. تین‌ایجرها بسیاری کلمات رو کوتاه و مخفف به کار می‌برن یعنی سرعت در زبان و انتقال معنا و کار و روابط جاریه. این سرعت به مینی‌مالیسم و کمینه‌گرایی میشه که به بعد فلسفیش وارد نمی‌شیم فعلا. آیا من ایرانی مسلمان، عقل و علم رو نفی می‌کنیم؟ اول ما خلق ا... العقل. احادیثی که درباره دانش هست. لذا فاکتور علم و عقل رو باید در قصه‌هامون در نظر بگیریم  به ویژه که بخواهیم برای مخاطب عام که از مباحث ایمانی حرف بزنیم به نظرم وجوب معاصرسازی همینه که عقل و علم محور باشن. من اضافه می‌کنم یعنی امیر دژاکام می‌افزاید: عقل و علم متصل به وحی. این نظر شخصیمه. می‌خواین بپذیرین یانه! اگه در یک اثر عدل یا توحید رو نبینم به‌ویژه که تبلور توحید عدله؛ توحید برای عدل توحید در یه آدم موحد بارقه و تجلی‌هایی داره که وفای به عهده امانتداریه و... پس عقل و علم اگر در نمایش معاصر جایگاه درستی نداشته باشه معاصر نشده از مصداق‌هاش بگذریم شاید برخی هنرمندها اسمشون جا‌بیفته و بررسی کاملی نخواهد بود. منتها اثر نمایشی گاهی درش خرافه دیده می‌شه که وهنه؛ وهن به دین و پیامبره و...اینها قشنگ نیست. بدشون میاد. جوان امروزی میدونه چنین چیزهایی شدنی نیست. معجزه جایگاه خودش رو داره. حساب کتاب داره. امور سازوکار خودشون رو دارن نه مجاری استثنایی.