برنامه واحه شبهای محرم ساعت 22 از شبکه 5 پخش میشود
روایت زندگیهایی که امام حسین(ع) تغییر داد
آیا تا به حال واژه واحه را شنیدهاید؟ واحه سرزمین سرسبزی است در میان بیابانی بی آب و علف که در گذشته کاروانها و مسافران وقتی از بیابانها عبور میکردند به این سرزمینها میرفتند تا نفسی تازه کنند. استراحت میکردند و به مسیر خود ادامه میدادند. همین واژه دستمایه ساخت یک برنامه تلویزیونی شده که در ایام محرم هر شب از شبکه پنج پخش میشود. به گفته دستاندرکاران برنامه واحه دنیای امروز ما، سیدالشهدا(ع) هستند. از سوی دیگر امسال دومین محرمی است که با ویروس کرونا سر و کله میزنیم و همین اتفاق باعث شده تا عزاداریهایمان برای این ایام به سمت روضههای خانگی گرایش پیدا کند. این موضوع رسالت بیشتری را بر دوش رسانه ملی گذاشته، زیرا باید برنامههای معارفی تلویزیون و رادیو هر کدام در قالبهای گوناگون تولید و روانه آنتن شود. با همین هدف گروه فرهنگ و معارف اسلامی شبکه پنج قبل از شروع ایام محرم دست به کار شد و تصمیم بر تولید یک ویژه برنامه خاص با نام واحه گرفت. ویژه برنامهای که قالبش برای مردم بکر بوده و هم تکراری نباشد. بنابراین از قالب برنامه گفتوگو محوری که صرفا یک کارشناس جلوی دوربین بنشیند و درباره فضایل این ماه صحبت کند، فاصله گرفت و سراغ مردم عادی جامعه رفت، مردمی که به واسطه تاثیرپذیری از امام حسین (ع) زندگیهایشان متحول شده و تغییراتی در ادامه مسیر زندگی دادهاند. این برنامه به تهیهکنندگی محمدعلی کلابیزاده و با اجرای سیدمحمدجواد شرافت شاعر آیینی کشورمان و با حضور مهمانهایی ویژه هر شب ساعت 22 از شبکه پنج سیما پخش میشود.
«واحه» دستگیری سیدالشهدا از مردم در این دنیاست
محتوا و مهمانان برنامه؟ اول از معنی«واحه» شروع میکنم. واحه یک منطقه سرسبز در یک بیابان خشک و برهوت است. جایی در بیابان که افراد میتوانند در آن آبی بنوشند و خستگی درکنند. ما دنیا را به آن بیابان و دستگیری امام حسین از آدمها در این دنیا را به آن واحه تشبیه کردیم که خستگی را میگیرد، غم را از دل میبرد و برای ادامه دادن زندگی جان میبخشد. اسم را بر این مبنا گذاشتیم و سعی داشتیم محتوای برنامه خیلی برای مردم ملموس باشد. داستانگونه نباشد. در دهه محرم مخاطبان ما قشری هستند که به هر دلیل نمیتوانند به هیئت بروند. تصمیم گرفتیم برنامهای درست کنیم که برای افراد درخانه تلنگری باشد و از این طریق به امام حسین (ع) وصل شوند. اشخاصی را پیدا کردیم که داستانشان خیلی واقعی و تحریفی در آن نشده است. مهمانان از ادیان و اذهاب مختلف در برنامه داریم. مهمان سنی یا مسیحی داریم که با امام حسین (ع) ارتباط برقرار کرده و از ایشان حاجت گرفتهاند.
شناسایی مهمانها؟ تیم پژوهش داشتیم که یکسری آدم را با قصههای ویژه پیدا کردند. بعد رصد آنها، از میانشان گلچین کردیم. سردبیر تشخیص داد که جامعه با 13تای آنها ارتباط بهتری برقرار میکند. به این ترتیب 13 قسمت ضبط کردیم که تعدادی از آنها پخش شده است.
مدت زمان پژوهش؟ از اواسط ماه ذیالقعده پروژه کلید خورد. چند تیم داشتیم و در 10 - 15 روز آخر توانستیم به این افراد برسیم و این تعداد مهمان را قطعی کنیم.
انتخاب مجری؟ اساسا نمیخواستیم برنامه مجریمحور باشد، میخواهیم مهمان در کانون توجه و گوینده باشد. فکر کردیم آقای شرافت هم به خاطر تسلطشان بر شعر آیینی میتوانند احساس را به مردم منتقل کنند و به همین خاطر انتخاب شدند.
فصلهای بعدی؟ نیتمان این بود که برنامهای برای محرم و صفر بسازیم. حالا باتوجه به بازخوردهایی که از این 13 قسمت دریافت کنیم، تصمیم میگیریم که ادامه بدهیم یا خیر.
واکنشها؟ بازخوردهای خوبی گرفتیم. کسانی که به ما پیام میدهند میگویند به دلشان نشسته است و توانستهاند ارتباط برقرار کنند.
رسول آذرسرا، مدیر گروه فرهنگ و معارف شبکه پنج
ساختارشکنی کردیم
چطور سراغ ساخت برنامه واحه رفتید؟ قاعده این است که ویژه ایام محرم برنامههای ویژهای تدارک دیده میشود و شبکه پنج هم مستثنا از این موضوع نیست. البته ما برای محرم امسال سعی کردیم ساختارشکنی کنیم. به همین دلیل سراغ ساخت برنامهای رفتیم که به لحاظ قالب و ساختار با دیگر برنامههای محرم شباهت نداشته باشد. در واقع هدف این بود که از شباهتها فرار کنیم. به همین دلیل برنامه واحه شکل گرفت. ما در این برنامه میزبان مردم عادی جامعه هستیم که هر کدام روایتهای شنیدنی از زندگیهایشان دارند. زندگیهایی که در اثر رویدادهایی به امام حسین(ع) گره خورده و حالا مسیر متفاوتی نسبت به گذشته شروع کردند.
سختیهایی که مردم عادی برای صحبت جلوی دوربین دارند: طبیعی است هر کاری سختیهای خاص خودش را دارد و وقتی فردی عادی جلوی دوربین ظاهر میشود، مسلما برایش صحبت کردن سخت است اما گروه سازنده برنامه فضا را به گونهای فراهم کردند تا فرد جلوی دوربین راحت باشد. انگار که دوربینی جلوی او قرار ندارد. در واقع ما میخواهیم به واسطه زبان آدمهای عادی جامعه از مرام و معرفت امام حسین (ع) بگوییم که چطور در زندگیهایشان تاثیرگذار بوده است. به همین دلیل به دنبال همذات پنداری بیشتر مخاطبان بودیم. نمیخواستیم صرفا برنامهای تولید کنیم که کارشناس درباره فضایل این ماه صحبت کند. همین کار گروه سازنده را سخت میکرد، اما این سختی را به جان خریدند تا برنامهای روانه آنتن شود که تکرار نباشد و برای مخاطبان تازگی داشته باشد.
مسیر رسیدن به انتخاب سوژه های برنامه؟ گروه سردبیری تعداد زیادی سوژه انتخاب کرد و در نهایت به یک فهرست 30 نفره رسیدند که ما این فهرست را بارها مورد بررسی قرار دادیم و از میان آنها به 13 سوژه رسیدیم که برنامه واحه را شکل داد. ما در این برنامه صرفا مهمانان داخل کشور نداریم و مهمانان بینالملل یعنی از دیگر کشورها هم داریم. همچنین مهمانی از اهل تسنن مهاباد داریم. همچنین مهمانان فقط به تهران خلاصه نمیشود و مهمانانی هم از شهرستانها داریم. البته کار گروه سخت بود، چون قبل از گفتوگو با مهمان در برنامه، مستندی از زندگی او تهیه میکردند که در فواصل برنامه پخش میشود. ضمن اینکه با ماجرای کرونا هم دست و پنجه نرم میکنیم و همین کار را سختتر کرده است. البته تعداد سوژهها کم نبود، اما ما میخواستیم سوژههایی را انتخاب کنیم که برای شنیدن آن برای مردم متنوع باشد. به همین دلیل سراغ سوژههای تکراری نرفتیم. همچنین در این ایام هر روز به نام یکی از شهدای واقعه کربلاست و موضوعات برنامه هم متناسب با شهداست. به عنوان مثال اگر روزی به نام حضرت علی اکبر باشد، سوژه هم متناسب با این روز خواهد بود.
فصل بعدی برنامه ساخته میشود؟ سعی کردهایم محتوای برنامه برای مخاطبان کاربردی و با تماشای برنامه تاملی داشته باشند. با اینکه برنامه هر شب ساعت 22 پخش میشود و مردم در دهه اول بیشتر علاقهمند به شنیدن روضه هستند، اما برنامه دیده میشود. همچنین قصد داریم فصل بعدی برنامه را برای دهه سوم محرم بسازیم که برنامه برای ایام اربعین روانه آنتن شود.
سیدمحمدجواد شرافت، مجری
هر جا نام سیدالشهدا باشد، فضای مقدسی دارد
شرافت را بیشتر به واسطه شعرهای آیینیاش میشناسند و البته سابقه اجرای چند برنامه را هم در کارنامهاش دارد. از او درباره تفاوتهای این برنامه و دلیل پذیرش مجریگری آن میپرسیم که پاسخ میدهد: رسانه بسیار تاثیرگذار است؛ خصوصا این ایام که خیلی از مردم نمیتوانند در جلسات و محافل مذهبی شرکت کنند. طراحی و اجرای برنامههایی که جنبه مذهبی و اهل بیتی دارند خیلی مهم است. من طلبه هستم، همچنین در فضای شعر آیینی زیست میکنم و در فضای اجرا هم توفیق داشتم در برنامههایی که بهنام اهل بیت و معارف قرآن و عترت است، حضور داشته باشم. برنامه واحه در این حوزه برایم متفاوت بود چون تجربه چنین برنامههایی که در آن انسانها از قصهشان بگویند را کمتر داشتم. به طور کلی فضای تازهای برای من بود. اعتقاد شخصیام این است که هر جا نام سیدالشهدا باشد، فضای مقدسی دارد و ما هم باید آن فضا را به درستی درک کنیم. صحبتهایی با دوستان این برنامه داشتم و درباره کلیات کار برایم گفتند. قرار شد من هم جزئی از این کار قرار بگیرم و سهمی داشته باشم. در ادامه با دوستان کاربلدی مواجه شدم که در حوزههای مختلف قطعات این پازل را کنار هم چیدند. تمام دوستانی که درگیر این کار بودند هرکس به نوبه خودش سعی کرد توانش را بگذارد. من هم در بخش اجرا قرار بود گوش شنوا و بیشتر شنونده این داستانها باشم؛ ضمنا مدیریت کنم که قصه به خوبی بیان شود و در این زمینه تلاش خودم را داشتم.
او همچنین در مورد آمادگیاش برای حاضر شدن مقابل مهمانان برنامه و طراحی پرسشها بیان میکند: هرکدام از مهمانها قصه ویژهای داشتند که باید به درستی بیان میشد. گاهی آدمها پشت دوربین بحث خوبی را بیان میکنند، اما جلوی دوربین و مقابل چشمهای زیاد حرفشان را فراموش میکنند. من سعی کردم قصه را به بیراهه نبرم و اگر جاهایی گوینده به حاشیه میرود او را به خط اصلی قصه برگردانم. برای من حفظ کردن خط اصلی قصه مهم بود چون قبل از برنامه از خود مهمان یا آقایلک، سردبیر برنامه شنیده بودم و دربارهاش صحبت کرده بودیم. قرار بود جلوی دوربین راحت باشم و این چنین هم شد. سوالهایی برایم ایجاد میشد و از جزئیاتی میپرسیدم که احساس میکردم برای مخاطبان برنامه هم ایجاد میشود. سعی کردم سوالات ذهنی مخاطبان برنامه بیپاسخ نماند.
در این برنامه آدمهایی از جنس مردم عادی مقابل مجری مینشینند، اما از ماجرای ویژهای میگویند که در زندگیشان رخ داده است. این افراد غالبا پیش از این سابقه حضور مقابل دوربین نداشتند؛ به همین خاطر از شرافت میپرسیم برای آماده کردن مهمانان تمرینی انجام میشد یا خیر؟ او جواب میدهد: پیش از شروع ضبط، وقتی روی مبل روبهروی هم مینشستیم؛ در فضایی صمیمی شروع به صحبت کردن با مهمان میکردم. درباره حالواحوالشان، محل سکونت، خبرهای روزمره و... صحبت میکردیم و سعی داشتم ارتباط صمیمی ایجاد شود. با ایجاد شدن این جو دیگر راحت میشد وارد قصه شد. در 13 قسمتی هم ضبط شده است این فضا ایجاد شد. به مهمان میگفتیم فکر کن دوربین نداریم و ادامه همان بحثهایی که پشت دوربین داشتیم را بیان کن.
او همچنین درباره میزان باز بودن فضا در اجرای این برنامه میگوید: برای ما قصه مهم بود. در اجرا چه تجربههایی که در برنامههای ادبی داشتم و چه برنامههای مذهبی که به خاطر سابقه طلبگیام داشتم؛ همیشه مدنظرم بود به عنوان مجری باید در خدمت برنامه باشم نه اینکه برنامه را در خدمت خودم بگیرم. نمیخواهم خودم را در برنامه برجسته کنم؛ این مهمان است که باید دیده و شنیده شود. هر مهمان در این برنامه برایمان ویژه بود چون بالاخره به واسطه عنایت و کرامتی، قصه ویژهای با اهل بیت داشت و برای ما عزیز بود. همه ما به نوعی شاهد لطف اهل بیت در زندگیمان بودیم یا در زندگی اطرافیانمان شنیدیم. این نکتهها باورمان را قویتر میکند و امیدوارم در این مسیر بتوانیم موفق باشیم. همانطور که گفتم سعی کردیم مهمان بیشتر دیده شود البته بوده جاهایی هم به ذهنم میرسید و به شعری اشاره میکردم یا بیتی میخواندم. ولی چون قصدم این بود که در خدمت برنامه باشم با رفقایم در این برنامه بحثی هم نداشتم. آنها هم از همان ابتدا با همین شیوه راضی بودند.