میدان جنگ هوایی

چه اتفاقی برای فرودگاه کابل افتاد که مدتی است یکی از پرخبرترین نقاط جهان است؟

میدان جنگ هوایی

وقتی برخی مظاهر تجدد به این‌سوی عالم آمد، خیلی‌ها یا آن را همان‌طور که بود پذیرفتند یا تغییراتی اندک دادند یا بالکل بومی کرده و حتی اسم و رسم ویژه خودشان را به آن دادند. مثلا در همین ایران خودمان تجددخواهانی که در دوره قاجار با ممالک اروپا و مظاهر تکنولوژی آشنا و در مجموع غربزده شده بودند، خیلی جاها آنچه را که بود در نهایت ایرانیت، ترجمه تحت‌اللفظی می‌کردند. از همین‌رو میرزا صالح شیرازی وقتی در دوره محمدشاه قاجار اقدام به انتشار رویدادهای ماهانه کرد، اسم و رسمش را همان‌طور که در اروپا دیده بود پسندید. یعنی با ترجمه واژه به واژه «نوزپِیپر»، هم عنوان و هم خروجی عملش شد «کاغذ اخبار». ولی بعدها این رسم که به یومیه‌نگاری رسیده بود به «روزنامه» تغییر کرد که معنی بومی و ایرانی نگارش اخبار روی کاغذ بود.
از این جمله است واژه «فرودگاه»، جایی که هواپیما در آن فرود می‌آید، یعنی واژه‌ای که می‌توانست همان عینی انگلیسی‌اش «اِیرپُرت» یا «بندر هوایی» باشد. در واژه «فرودگاه»، هم معنی عمل به‌زمین‌نشستن وجود دارد و هم محل فرود. دقیقا همان‌طور که اعراب می ‌گویند «مطار» هرچند به معنای محل پرواز.
آن‌سوتر از ایران، افغانستان که به واسطه مجاورت با هندوستانِ بریتانیا و دخالت انگلیس به خاطر منافعش در شبه‌قاره و حضورش بیش از جاهای دیگر، انگلیسیزه‌تر از ایران بود، برخی واژه‌ها را یا با همان اصلش به کار بردند یا بیشتر تحت‌اللفظی ترجمه کردند. باز مثل همین «اِیرپُرت» که شد «میدان هوایی».
...*.*.*...
نخستین «میدان هوایی» که تا سال‌های سال، مجهزترین هم بود، در سال ۱۳۳۹ توسط شوروی در مجاورت محله قدیمی و روستای «خواجه رَواش» (که فی‌الحال محله مدرنی است) در نزدیکی کابل ساخته شد. به همین خاطر اسمش شد «میدان هوایی خواجه رَواش» تا سال ۱۳۹۳ که دولت پیشین افغانستان عنوانش را به «میدان هوایی حامد کرزای» تغییر داد. و این همان فرودگاهی بود که چند روز پیش شاهد کشتاری بود که در سال‌های اخیر بسیار کم دیده بودیم. در چند انفجار و تیراندازی حدود ۲۰۰ نفر در آن کشته شدند که کمتر از ۲۰ نفر آنها آمریکایی و انگلیسی بودند، قریب همین تعداد از نیروهای طالبان و الباقی از شهروندان (یا به قول افغانستانی‌ها باشنده‌گان) کابل بودند.
کمی که به عقب برگردیم متوجه می‌شویم این فرودگاه از ۱۰‌روز قبلش هم بنا به دلایلی در صدر اخبار جهان بود. انگار دست‌هایی به عمد سعی دارند همه نگاه‌ها را از همه موضوعات درگیر، فارغ و به سمت این‌گوشه از افغانستان جلب کنند.
آمریکا برخلاف تصمیمات پیشین‌اش پس از ۲۰ سال و در یک شب، مهم‌ترین محل استقرار نیروهای نظامی‌اش را از «میدان هوایی و پایگاه بگرام» در ولایت پروان ترک کرد. طالبان با عنوان «مجاهدان امارت اسلامی» ظرف چند روز و در کمترین مواجهه و درگیری تقریبا کل افغانستان را تصرف کردند که از آن جمله بود شهر کابل. طبق قراری که بین قوای اشغالگر و نیروهای طالبان گذاشته شده بود، نیروهای آمریکایی و ناتو تا زمانی که قوا، تجهیزات و افراد تحت حمایت‌شان از افغانستان خارج نشدند، بدون حضور افراد امارت اسلامی، بایستی مدیریت این فرودگاه را در اختیار داشته باشند. این مدیریت در همان روز اول سقوط کابل خبرسازترین رویداد جهان شد.
فرودگاه، تام و تمام در اختیار آمریکایی‌ها و هم‌پیمانان‌شان بود. آمریکایی‌ها برای امنیت خود، امکانات و هواپیماهایشان باید هر جنبنده‌ای را به گلوله می‌بستند. ولی در روز تصرف کابل این نشد. باشنده‌گانی که با تبلیغات وسیع شبکه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای و پیام‌رسان‌های اینترنتی به عمد در معرض القای کشتار و وحشت بودند دقیقا مثل روز دمیدن بر صور اسرافیل به سمت فرودگاه هجوم آوردند. اینها عمدتا استادان دانشگاه، اهل رسانه و سینما و تلویزیون، تجار اصلی، متجددین حتی متولد اروپا و آمریکا و همه آنانی که دست‌شان به دهان‌شان می‌رسید بودند. آنها که در همه این سال‌ها خانه جنگی و کشتار و ویرانی، در این چهاردیواری افغانستان مانده‌اند که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند تا بخواهند جان‌شان را کف دست گرفته و آن‌طور بگریزند. وانگهی، همه اینانی هم که رفتند اگر مورد حمایت مستقیم آمریکا و ناتو نبودند، طبق اعلام «آکادمی» (بلک‌واتر) و مؤسس آن «اریک پرینس» هرکدام و برای هر نفر حدود 7000 دلار جهت خروج از افغانستان باید پرداخت کنند. حالا در این وانفسا به اکثر کوچه‌های کابل که سرک بکشی مایملک کمتر کسی به همین 7000 دلار می‌رسد. چه برسد که این‌قدر پول نقد در چنته داشته باشی تا فقط خودت را بیرون بکشی!
آمریکایی‌ها ابتدا شهروندان و سیتیزن‌های خود را سگ و گربه به بغل روی صندلی‌ها نشاندند. بعد اگر در محل بار جایی باقی بود همین جماعت متقاضی را روی هم تلنبار کردند. ولی بعدتر ... .
 دوربین‌ها به طور زنده هجوم خلایق را به سراسر دنیا مخابره می‌کردند. چون در غیاب جنگ و خونریزی‌ای که باید می‌شد و نشد و خانه‌جنگی که بایست به وقوع می‌پیوست ولی نپیوست، چیزی توجه دنیا را باید متوجه افغانستان می‌کرد.
جماعتی که عمدتا از قشر نخبه و فرهیخته آن کشور شناسانده شده بود نیز خود، رسانه بودند. کافی بود در تماسی یا یک فریم عکسی یا چند ثانیه ویدئو، هر آنچه در آن فرودگاه اتفاق می‌افتاد را به کسان خود یا حتی بنگاه‌های خبرپراکنی ارسال کنند. و کردند.
فرودگاه تام و تمام در اختیار آمریکایی‌ها و هم‌پیمانان‌شان بود. در شرایط عادی کسی امکان نزدیک شدن به محوطه فرودگاه را نمی‌یافت، حال که شرایط جنگی بود. ولی این‌طور نشد. برای نخستین بار در جهان ویدئوهایی منتشر شد که در آن ده‌ها نفر سوار بر «ارابه فرود» یا «فرودافزار» از چرخ‌ها و اطراف آن آویزانند. قضیه کاملا شوخی به نظر می‌رسید. از آن همه گارد مسلح که صرفا برای ایجاد نظم به هر بنی‌بشری شلیک می‌کردند حالا نه کسی مانع ورود به باند بود و نه سوار شدن به چرخ و بال. ده‌ها نفر روی همان فرودافزار یک هواپیمای در حال حرکت باری - نظامی C
تازه از اینجا بود که میدان هوایی خواجه رَواش کابل بر سر زبان‌ها افتاد. آمریکایی‌ها ادعا کردند کنترل فرودگاه در دست‌شان نبوده و تازه از فردا این‌چنین خواهند کرد. ولی همچنان آن فرودگاه و اتفاقاتش تیتر یک بسیاری از مراکز خبری بود. هر جا هم که این ویژهگی از تک و تا می‌افتاد، چند تیراندازی و چند کشته و چند حقارت و چند فلاکت دیگر آن را رو می‌آورد تا روزی که آن اتفاق بزرگ‌تر افتاد.
با طرح موضوعات مربوط به این فرودگاه و شایع شدن این‌که هر آن‌که دلار داشت و گذرنامه می‌تواند خود را از افغانستان طالب‌زده نجات دهد، ده‌ها هزار نفر همچنان به سمت آن هجوم آوردند. دو روز پیش از واقعه، طالبان به آمریکایی‌ها هشدار داده بودند که از منابع اطلاعاتی خود خبری را یافته‌اند که شاخه «ولایت خراسان» داعش، قصد عملیات نظامی در این میدان هوایی را دارد. آمریکایی‌ها هم گوش گرفتند و به شیوه خود وارد ماجرا شدند.
عصر روز چهارم شهریور و در هجوم و فشردگی جمعیت مقابل درهای ورودی فرودگاه، دو انفجار انتحاری باز این میدان هوایی را سر زبان‌ها انداخت. در آمار اولیه، حدود ۱۰۰ کشته ولی بعدتر کشته‌ها نزدیک به ۲۰۰ نفر اعلام شد که ۱۳ تای آنها آمریکایی و سه تن انگلیسی و الباقی افغانستانی بودند و در بین شهروندان افغانستان هم حدود ۲۰ تای آنها از نیروهای طالبان اعلام شد.
چیزی که از قبل مشخص بود آمریکایی‌ها بلافاصله تقصیر را به گردن طالبان انداختند که در گیت‌های خارج فرودگاه جماعت را خوب بازرسی نکرده بودند ولی آنچه در روزهای دیگر و با بررسی بیشتر اعلام شد با یک ترفند خاص ژورنالیستی، در لای و لوی اخبار دیگر گم شد.
اکثر حاضران و شاهدان در فرودگاه و بعد بیمارستان‌ها اعلام کردند که شاید حدود ۲۰ نفر از این تعداد ۲۰۰ نفر با انفجار انتحاری کشته شده بودند. ولی الباقی با تیراندازی‌ای که از برجک‌های نگهبانی آمریکایی‌ها و ساختمان‌های مشرف به محل صورت گرفته بود از ناحیه سر و گردن و سینه و از روبه‌رو (نه پشت سر که موضع حمله داعش بود) مورد اصابت واقع و کشته شده بودند. و در این بین آمریکایی‌ها حتی به خودشان هم رحم نکرده بودند. مثل آنچه در سال ۱۳۶۶ و در خلال جنگ ایران و عراق، جنگنده میراژ عراقی با حمله به کشتی یو. اس. اس. استارک آمریکا، ۳۷ تفنگدار دریایی آمریکایی را کشت که بعدها با اسناد و مدارک معتبر معلوم شد عملیات استارک با هماهنگی خود آمریکایی‌ها انجام شده بود تا بهانه‌ای برای حضور در خلیج‌فارس داشته باشند.
برای کشتن زن و بچه افغانستان هم آمریکا هیچ‌وقت دلیل نمی‌خواسته که حالا بخواهد. مثل واقعه کشتار زن و بچه و پیر و جوان افغانستان در سال ۱۳۹۸ با پهپاد که ویدئوی آن با عذاب‌وجدان هدایتگر پرنده، افشا و منتشر شد. در آن قضیه، آمریکایی‌ها که به دنبال مذاکره با طالبان بودند، برای تحت فشار گذاشتن آنان، عملیات تنبیهی‌ای را تدارک دیدند که به گفته جک مورفی، افشاگر این ویدئوها، «پنتاگون دستور این‌گونه حملات را به این منظور صادر کرده بود که طالبان تحت فشار باشد و برای آن‌که جلوی کشته شدن مردم را بگیرد در مذکرات کوتاه بیاید ... .»
امپراتوری رسانه‌ای جهان برای زمینه‌سازی حضور یا پیشرفت قدرت‌های نظامی و سیاسی، راه و روش‌های متعددی دارد که یکی از آنها برجسته شدن میدان هوایی کابل است.
و افغانستانی‌ها در سال‌های تجددطلبی، برخی واژه‌ها را یا با همان اصلش به کار بردند یا بیشتر تحت‌اللفظی ترجمه کردند. باز مثل همین «اِیرپُرت» که شد «میدان هوایی» ... .
ضمیمه چار دیواری
تیتر خبرها