تراکتور باید تراکتور باشد!
دیگر خبری از آن شور و هیجان نیست. یکبار و در یکی از برنامههای تلویزیونی، آنجا که دوربین صداوسیما وارد ورزشگاه یادگارامام(ره) شده بود یکی از هواداران تراکتور حرف جالبی زد. در میان آن همه هیجان و رویابافی او مقابل دوربین گفت:«ریخت و پاش است؛ نگرانم. تراکتور ما باید بازیکن بومی داشته باشد. این هزینههای میلیاردی، این بازیکنان غیر بومی و این لباسی که تن تیم ما کردند به تراکتور نمیآید. تراکتور باید تراکتور باشد!»
همین چند روز پیش بود که زنوزی یک جورهایی اعلام ورشکستگی کرد.او بدهی تقریبا 350 میلیاردی برای این تیم به بار آورده و حالا برای اینکه پنجره نقل و انتقالات باز شود نیاز به رقمی در حدود 50 میلیارد تومان است. آب سرد را روی سر طرفداران تراکتور ریختهاند و اصلا گناه آنها این وسط چیست؟
زنوزی میخواست تبریز را قطب سوم فوتبال ایران کند. هدف داشت پس از کنار زدن سپاهان، شانه به شانه استقلال و پرسپولیس پیش برود اما انتهایش چه شد؟
مشکل اینجا بود که او فوتبال حرفهای را نمیشناخت و تصور میکرد با هزینههای میلیاردی و جذب کاپیتانهای تیمملی میتواند در سایه هر کاری که خواست انجام بدهد. فوتبال حرفهای صرفا یک نمایش نیست؛ نمیشود لباس یک برند مشهور را در خارج از ایران خرید و در اطراف تبریز روی آن مارک زد!
این پایان یک رویا برای میلیونها هوادار پرشوری است که از امروز باید آینده را خودشان بسازند. آن هوادار تراکتور راست میگفت. فقط یک لباس زیبا تن تیمشان کرده بودند و این فقط ظاهرش قشنگ بود. دیروز یکی از هواداران تراکتور زیر یکی از خبرها کامنت گذاشته بود که ای کاش تیم دست همان نیروی عاشورای تبریز میماند، دستکم سالی ۶-۵ ستاره سرباز داشت که برایش میدویدند. چه خبر است در تبریز؟ چرا هیچکس حواسش به مردم این شهر نیست؟ چون تیم خصوصی شده، هیچکس علاقهای به پاسخ ندارد.
هنوز بحران تمام نشده است. فراز کمالوند چند هفته قبل سرمربی تراکتور شد و خیلی زود و پس از انتشار یک فایل صوتی و درگیری با اکبر ایمانی از سمت خودش استعفا داد. نکته اینجاست که فراز کمالوند جانشین فیروز کریمی شده بود و حالا یک بار دیگر این تیم به دست فیروز افتاده است! آیا نفر دیگری نیست که حداقل ته دل هواداران به او قرص باشد؟ حداقل خیالشان تخت باشد که شاید امسال پولی نباشد، شاید پنجرهها بسته باشند و شاید خیلی اتفاقهای خوبی نیفتد، اما تراکتور،کلی پیشکسوت دارد که قلبشان برای این تیم میتپد. میشود دوباره همه چیز را از نو شروع کرد اگر آنها خودشان بخواهند.
همین چند روز پیش بود که زنوزی یک جورهایی اعلام ورشکستگی کرد.او بدهی تقریبا 350 میلیاردی برای این تیم به بار آورده و حالا برای اینکه پنجره نقل و انتقالات باز شود نیاز به رقمی در حدود 50 میلیارد تومان است. آب سرد را روی سر طرفداران تراکتور ریختهاند و اصلا گناه آنها این وسط چیست؟
زنوزی میخواست تبریز را قطب سوم فوتبال ایران کند. هدف داشت پس از کنار زدن سپاهان، شانه به شانه استقلال و پرسپولیس پیش برود اما انتهایش چه شد؟
مشکل اینجا بود که او فوتبال حرفهای را نمیشناخت و تصور میکرد با هزینههای میلیاردی و جذب کاپیتانهای تیمملی میتواند در سایه هر کاری که خواست انجام بدهد. فوتبال حرفهای صرفا یک نمایش نیست؛ نمیشود لباس یک برند مشهور را در خارج از ایران خرید و در اطراف تبریز روی آن مارک زد!
این پایان یک رویا برای میلیونها هوادار پرشوری است که از امروز باید آینده را خودشان بسازند. آن هوادار تراکتور راست میگفت. فقط یک لباس زیبا تن تیمشان کرده بودند و این فقط ظاهرش قشنگ بود. دیروز یکی از هواداران تراکتور زیر یکی از خبرها کامنت گذاشته بود که ای کاش تیم دست همان نیروی عاشورای تبریز میماند، دستکم سالی ۶-۵ ستاره سرباز داشت که برایش میدویدند. چه خبر است در تبریز؟ چرا هیچکس حواسش به مردم این شهر نیست؟ چون تیم خصوصی شده، هیچکس علاقهای به پاسخ ندارد.
هنوز بحران تمام نشده است. فراز کمالوند چند هفته قبل سرمربی تراکتور شد و خیلی زود و پس از انتشار یک فایل صوتی و درگیری با اکبر ایمانی از سمت خودش استعفا داد. نکته اینجاست که فراز کمالوند جانشین فیروز کریمی شده بود و حالا یک بار دیگر این تیم به دست فیروز افتاده است! آیا نفر دیگری نیست که حداقل ته دل هواداران به او قرص باشد؟ حداقل خیالشان تخت باشد که شاید امسال پولی نباشد، شاید پنجرهها بسته باشند و شاید خیلی اتفاقهای خوبی نیفتد، اما تراکتور،کلی پیشکسوت دارد که قلبشان برای این تیم میتپد. میشود دوباره همه چیز را از نو شروع کرد اگر آنها خودشان بخواهند.
تیتر خبرها
-
مسی از پله عبور کرد
-
خداحافظی هیدینک از دنیای فوتبال
-
سندروم حکم بیقرار!
-
تراکتور باید تراکتور باشد!
-
فینال نوجوانها در تنیس زنان آمریکا شگفتیسازی در تنیس آزاد آمریکا و در بخش زنان با انجام دو بازی نیمهنهایی تکمیل شد. در اولین بازی نیمهنهایی، لیال فرناندز کانادایی که همین چند روز پیش تولد 19 سالگیاش را جشن گرفته بود، توانست آریا سابالنکا را با نتیجه 2 بر یک شکست دهد تا نفر دوم تنیس زنان جهان از رسیدن به فینال این گرنداسلم باز بماند. البته او قبل از این تنیسورهای مطرح دیگری همچون اوساکا، کربر و اسویتولینا را مغلوب کرده بود. حالا فرناندز بعد از بیان آندرسکو دومین بازیکن زیر ۲۰ سال کانادایی است که در سه سال گذشته به فینال اوپن آمریکا راه یافته است. آندرسکو در سال ۲۰۱۹ زمانیکه ۱۹ ساله بود به دیدار پایانی رسید و جام قهرمانی را بالای سر برد. نفر ۷۳ جهان همچنین با پیروزی برابر سابالنکا به جوانترین بازیکن در ۲۲ سال اخیر بدل شد که موفق میشود ۳ نفر از ۵ تنیسباز برتر جهان را در یک گرند اسلم شکست دهد. آخرین بار سرنا ویلیامز در مسابقات اوپن ۱۹۹۹ آمریکا توانسته بود به این مهم دست پیدا کند. در دیدار دوم نیمهنهایی، اِما رادوکانو دیگر پدیده رقابتها در ادامه پیروزیهای کوبنده خود ماریا ساکاری یونانی را هم از پیش رو برداشت تا با کسب نهمین پیروزی متوالی خود در اوپن آمریکا راهی دیدار پایانی شود. بازیکن ۱۸ ساله بریتانیایی که رتبه ۱۵۰ جهان را در اختیار دارد، با نتیجه 2 بر صفر از سد نفر ۱۸ جهان عبور کرد تا تنها در دومین حضورش در یک گرنداسلم راهی فینال شود و جوانترین فینالیست این رقابتهای چهارگانه در ۱۷ سال گذشته لقب بگیرد. رادوکانو اولین تنیسباز تاریخ است که موفق میشود از مسابقات مقدماتی یک گرنداسلم به دیدار فینال راه پیدا کند. او از شروع مسابقات مقدماتی هیچ ستی را به رقبای خود واگذار نکرده و در ۱۸ ست متوالی پیروز شده است. مصاف رادوکانو و فرناندز نخستین دیدار دو بازیکن غیر سید در فینال یک گرنداسلم از زمان آغاز دوران تنیس مدرن (۱۹۶۸) به شمار میرود. همچنین رویارویی این دو بعد از مصاف سرینا ویلیامز و مارتینا هینگیس در اوپن ۱۹۹۹ نخستین دیدار دو نوجوان در فینال یک گرند اسلم محسوب میشود. رادوکانو و فرناندز سابقه دیدار مقابل یکدیگر را هم دارند؛ در تنها مصاف این دو که در سال ۲۰۱۸ و دور دوم رقابتهای بخش نوجوانان ویمبلدون اتفاق افتاد، رادوکانو بدون واگذاری ست مقابل فرناندز به پیروزی رسید.