نسخه Pdf

 تکــــــــــــــــــــــرار تـــبــــــــــــــــاهــــــی

چرا فیلم‌های داغ اما منفی فضای مجازی برای برخی منبع الهام و تقلید می‌شود؟

تکــــــــــــــــــــــرار تـــبــــــــــــــــاهــــــی

ماجرای هلیای قمه‌کش را خیلی‌ها به خاطر دارند. دختر نوجوانی که یک ماه پیش ناگهان نامش روی زبان‌ها افتاد و تا یک هفته، فضای مجازی را به تسخیر درآورد. داستان هلیا از یک پارک شروع شد پارکی که او و چند نفر از دوستانش همراه چند دختر نوجوان دیگر به آن رفتند تا با یکدیگر تسویه‌حساب کنند. آنها با هم درگیر شدند و فیلم درگیری و قمه‌کشی به‌سرعت در فضای مجازی بارگذاری شد. در طول فیلم، دخترهای نوجوان با یکدیگر درگیری فیزیکی پیدا کردند و از پشت دوربین هم صدای خنده و قهقهه چند پسر نوجوان نیز به گوش می‌رسید. هلیا مرکز توجه بود. کل دعوا و جنجال برای او بود. دعوا که بالا گرفت، هلیا، قمه معروفش را از پر شلوارش بیرون‌کشید و حریفانش را تهدیدکرد. عده‌ای دید هیجانی به کار هلیا داشتند، برخی دیگر هم با نگاهی تاسف‌بار، رفتار دخترک نوجوان اصفهانی را تقبیح‌کردند. اما ماجرا چه بود؟ به گفته دوستان هلیا، ریشه درگیری و دعوا به‌علت عشق او به پسرجوانی بود. از قرار معلوم، پسر جوان پس از هلیا، با دختر دیگری نیز وارد رابطه شد و این موضوع به گوش هلیا رسید. هلیا که به‌شدت خشمگین شده بود با رقیب عشقی‌اش در یکی از پارک‌های اصفهان قرار گذاشت تا او را سرجایش بنشاند. در نهایت، موضوع به چاقو خوردن میثاق و دستگیری هلیا انجامید. با دستگیری هلیا اما ماجرا تمام نشد و پس از مدتی، دختران نوجوان دیگری از استان‌های مرکزی و اصفهان که سودای معروف و شاخ شدن را در سر داشتند، به تقلید از هلیا و معروفیتی که یک‌شبه از این راه به‌دست آورده بود، شمشیر و قمه تهیه کردند و با دختران دیگر درگیر شدند و فیلم درگیری را هم در فضای مجازی بارگذاری کردند. این بار اما برخلاف آنچه انتظار می‌رفت، اهالی فضای مجازی توجهی نشان ندادند و خیلی زود فراموش شد و پس از آن دیگر شاهد انتشار فیلم درگیری دختران نوجوان نبودیم. در خصوص این موضوع گفت‌وگویی داشتیم با دکتر آرش حقیقت‌فرد، حقوقدان و جرم‌شناس تا برای خوانندگان تپش بگوید چرا در مقطعی ماجرای هلیا به‌شدت جدی گرفته شد و حتی عده‌ای آن را تکرار کردند.

چه عامل یا عواملی موجب می‌شود تا گروهی از همسالان با چنین جریان‌های مجرمانه‌ای همذات‌پنداری‌کنند؟
چند عامل دست به دست هم دادند تا این اتفاق رخ دهد. یک عامل آن تلاش افراد برای هویت‌سازی و ایجاد یک محبوبیت متمایز است. حال هرچقدر این محبوبیت متمایز باشد، ارزش محسوب می‌شود. عامل دوم، افراد و به‌خصوص نوجوانانی هستند که ارزش‌های رسمی جامعه را چندان قبول ندارند و هنجارشکنی را نوعی فضیلت می‌دانند. در مکتب شیکاگو، این افراد با عنوان مجرمان کاذب شناخته می‌شوند. این گروه از مجرمان با این‌که خطرناک نیستند و هیچ سودی نیز از اعمال مجرمانه خود نمی‌برند اما تمایل دارند چهره یک مجرم خطرناک و ناقض هنجارها را از خود به نمایش بگذارند. عامل سوم، حس برتری‌جویی یا تساوی‌جویی میان دختران است. آنها تصور می‌کنند هر کاری ‌که پسران می‌توانند انجام دهند، اگر بخواهند انجام می‌دهند و مشکلی هم ندارند. نمونه این افراد، دخترانی هستند که همه نوع سختی را به جان می‌خرند تا به استادیوم بروند.
چرا انتشار این فیلم‌ها در سطح جامعه با استقبال بالایی مواجه می‌شود؟
این موضوع ناشی از تاکید بیش از اندازه روی برخی تابوها در فرهنگ ماست؛ یعنی آن تصوری که از طبقه زن‌ها و دختران جوان در فرهنگ رسمی ما وجود داشته، گاهی به قدری افراطی بوده است که مشاهده هرگونه رفتار خلاف این تابوها از سوی برخی دختران، به‌شدت باعث جلب توجه می‌شود.
فضای مجازی چه سهمی در توجه مردم به این فیلم‌ها دارد؟
نمی‌توان گفت فضای مجازی عامل به‌وجود آورنده این تمایلات بوده، زیرا این تمایلات در طول زمان بوده است اما فضای مجازی باعث شده این تمایلات مخفی بیشتر دیده شود و می‌توان گفت این مسیر را تسهیل کرده است. اگر افکار علمی و اخلاقیات واقعی را گسترش دهیم و محتوای جایگزینی برای جلب توجه افراد ایجاد کنیم، پس از مدتی این‌گونه موج‌ها فروکش می‌کند. باید توجه داشته باشیم همواره از این‌گونه التهابات در جامعه وجود داشته است و نباید به آن به چشم یک فاجعه نگریست.
اگر محتوای جایگزین مفید داشته باشیم و نوجوان ما به عرصه‌های مختلف ورزشی و هنری و.... توجه کند، در این صورت توجهی به تقلید از آن دختران نوجوان نخواهد داشت اما وقتی می‌بیند جامعه چقدر به این مساله توجه دارد، تقلید می‌کند. باید به افراد آموزش دهیم به‌دنبال محتواهای مفید مانند کتاب مفید یا فیلم زیبا و امثالهم باشند که نتیجه‌اش را طی نسل‌ها خواهیم دید. متاسفانه از نظر فرهنگی بسیار غفلت کرده‌ایم و در حال حاضر نتیجه آن را شاهد هستیم.
منظورتان از اخلاقیات واقعی چیست؟
یعنی این‌که قابل درونی کردن باشد. اخلاقیاتی‌که از طریق دادن پاداش یا مجازات کردن تبلیغ شود، صد درصد واقعی نیست و درونی هم نمی‌شود. منظور از اخلاقیات واقعی این است که مفهوم حریم شخصی را از دوران دبستان به افراد آموزش دهیم و به آنها بگوییم هر محتوایی ارزش وقت‌گذاشتن و دیدن ندارد؛ مثلا اگر آن دختران نوجوان یک حرکت ورزشی و هنری را خیلی خوب انجام می‌دادند، ارزش توجه را داشت اما این‌که دعوا کنند و چاقو بکشند، تماشای آن هیچ لطفی ندارد و کنجکاوی نسبت به آن ارزش شخص را پایین می‌آورد. اگر از این فیلم‌ها استقبال نشود، هرکسی که دنبال جلب توجه است، سراغ این مسیر نمی‌رود.
یک دختر سوئدی به نام گرتا تونبرگ 15ساله با انجام فعالیت‌های زیست‌محیطی بسیار ساده نام خود را در سطح جهان مطرح کرد. چرا دختران نوجوان، گرتا را الگو قرار نمی‌دهند و سراغ نقش هلیا می‌روند؟
دقیقا درد جامعه ما نیز همین است که ما در طول زمان به افراد آموزش نداده‌ایم. در حال حاضر سرانه مطالعه واقعی و مفید ما در کشور چقدر است؟ چقدر به دختران و پسران نوجوان آموزش دادیم و برای‌شان تبلیغ کردیم که به چنین محتواهایی علاقه‌مند شوند. چقدر روی شناسایی علاقه‌مندی‌های آنان کار کردیم و تفکرات‌شان به چه سمتی رفته است؟ اشتباه ما این است فکر می‌کنیم همین که افراد درس‌شان را خوب بخوانند کافی است و در اوقات فراغت هرکاری دل‌شان خواست می‌توانند انجام دهند. در حالی‌که نحوه گذران اوقات فراغت و این‌که نوجوان ما دنبال چه نوع محتوایی می‌رود، مهم است. ما از بچه‌ها غفلت کرده‌ایم که به چه محتوایی علاقه‌مند شوند. این موضوع هم مربوط به چند سال اخیر نیست و عمیق‌تر است.
توجه به این فیلم‌ها و تقلید از آن چه آسیب‌هایی به دنبال دارد؟
آسیب در درجه اول متوجه خود افراد است و پس از مدتی نیز روی روحیه کلی جامعه تاثیر منفی خواهد گذاشت. البته تاثیر درازمدت نیست. در واقع اینها معلول است و علت‌های واقعی نیست. آسیب اصلی این است که چرا جامعه باید دنبال چنین محتواهایی باشد.
چه کنیم جامعه و به‌خصوص نوجوانان اقبالی به این‌گونه رفتارها و فیلم‌‌ها نشان ندهند؟
این یک راه‌حل موقت و سریع ندارد. در کوتاه‌مدت می‌توان از فیلتر و کنترل‌های قهری استفاده کرد‌ اما عیبش  این است که حرص و ولع افراد را بیشتر می‌کند. تنها راه این است به افراد آموزش دهیم چنین رفتارها و الگوهایی موج‌های زودگذر است و آن چیزی که در بطن جامعه باقی می‌ماند، موارد دیگر است. بعد بیاییم و الگوهای مفید و موجه را تبلیغ کنیم؛ مثلا بگوییم نام چه زنان و به سبب کدام اقدامات‌شان در طول زمان ماندگار شده است، اما کسی که دعوا می‌کند و قمه می‌کشد، ممکن است تا یک سال پس از آن ماجرا فراموش شود. ما باید به افراد آموزش دهیم که ارزش واقعی چیست و چه چیزی به بهتر شدن کیفیت زندگی آنها کمک می‌کند. اگر بتوانیم اینها را تبلیغ کنیم، کم‌کم اسباب رفتارهای نامعقول و توجه به فیلم‌های
بدون ارزش نیز برچیده می‌شود.