برخی بازیگران مطرح سینما برای فرار از مالیات،دستمزدشان را در قالب بیتکوین طلب میکنند آیا پای پولشویی در میان است؟
رمز و رازهای ورود رمزارزها به سینما
بیتکوین یا رمزارز، بهعنوان یک پول دیجیتال نامتمرکز، مدتی است که بیشتر از قبل ورد زبانها شده و میشود تمام وسوسههای زمین را در آن جستوجو کرد. این پول بیقرار و سرمایه بازیگوش، بهقدری مطرح شده و ذهنها را به خودش مشغول کرده که سازوکار و مناسبات اقتصادی دنیا و حتی ایران را تغییر داده و به چالش طلبیده است. سینمای ایران هم همین سرچراغی، از التهاب و هیجان و بازیهای بیتکوینی بهره برده و دو فیلم «سیاه باز» و «گورکن» را مرتبط با این مساله ساخته است؛ اولی که در سینماها نمایش داده میشود و قصه شخصی را روایت میکند که در زمینه بیتکوین فعالیت دارد و درگیر ماجراهای خطرناکی میشود و در دومی هم که بهصورت آنلاین اکران است، از بیتکوین برای جابهجایی پول در یک ماجرای آدمربایی استفاده میشود. اما بعید بود که نسبت سینمای ایران با بیتکوین در حد همین قصهپردازی و ساخت دو فیلم سینمایی باقی بماند. وقتی چند روز گذشته همایون اسعدیان، کارگردان و تهیهکننده سینما در جلسهای که با محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی داشت و بحث قرارداد برخی سلبریتیها و چهرههای بازیگری در سینمای ایران را مطرح کرد که برای فرار مالیاتی، قراردادهای خود را با بیتکوین و دلار میبندند، حاشیه و جنجال تازهای را کلید زد. گرچه اسعدیان روز گذشته و در گفتوگو با ایلنا سعی کرد صحبتهای اولیه خود را به شکل کاملتر توضیح دهد و بگوید این شامل همه بازیگران نیست و تنها عده بسیار محدودی، شاید کمتر از 10 نفر چنین درخواستی داشته باشند و بقیه سینماگران وضع اقتصادی و حتی معیشتی مناسبی ندارند و اخذ مالیات از آنها منصفانه نیست که این هم خودش بحث دیگری است و نیاز به بررسی دارد اما در اصل موضوع تفاوت ایجاد نمیکند و میتوان از قراردادهای بیتکوینی و دلاری بهعنوان معضل و حاشیه تازه سینمای ایران نام برد که در صورت نبود نظارت و برخورد مناسب و قانونی و بهویژه انفعال و تن دادن برخی تهیهکنندهها میتواند عواقب بدی برای سینما داشته باشد و معادلات و مناسبات اقتصادی آن را بدتر از چیزی کند که وجود دارد. وقتی برای اطلاع از چند و چون ماجرا سراغ غلامرضا موسوی، رئیس هیاتمدیره اتحادیه صنف تهیهکنندگان رفتیم، از این مسأله اظهار بیاطلاعی کرد و گفت: «واقعا من نه برخورد کردم و نه شنیدم. باید آنهایی که خودشان میگویند و شنیدهاند، توضیح دهند.» اما در گفت و گو با سیدامیر سیدزاده، یکی از تهیهکنندههای سینمای ایران به برخی سؤالات و ابهامات در این زمینه پرداختیم؛ از ضعف برخی تهیهکنندهها که به بازیگران زیادهخواه باج میدهند تا بعضی از بازیگران دوتابعیتی که قرارداد بیتکوینی و دلاری بیشتر برایشان صرف میکند.
سیدامیر سیدزاده، تهیهکننده سینما در گفتوگو با جامجم، ایراد اساسی در زمینه انعقاد قرارداد بعضی بازیگران با بیتکوین را تهیهکنندهها میداند و میگوید: ما تشکل واحدی نداریم تا همه کسانی که دستاندرکار تهیه و تولید فیلم هستند، در درجه اول برای حفظ منافع سینما و در درجه دوم برای حفظ منافع خودشان و البته حفظ هویت فرهنگی که اصلیترین منفعت یک جامعه است، دست به دست هم دهند تا در مقابل یکسری زیادهخواهیها مقاومت کنند و تن به انجام آن ندهند. باید ببینیم دلیل اینکه بازیگری برای دستمزد خود از من طلب بیتکوین کند، چیست. قطعا علت آن رد گم کردن است، بهدو دلیل: اول اینکه میخواهد هیچ مالیاتی ندهد و دوم اینکه یک توقع نابجای خیلی زیادی در میزان دستمزد او مطرح است.
تهیهکننده فیلمهای تعارض و شماره 17 سهیلا، به مناسبات و سازوکارهای سینمای دنیا اشاره میکند و میگوید: در همه دنیا ستارهها و بازیگران مطرح در ساخت فیلم شریک میشوند و همهچیز بستگی به موفقیت فیلم در اکران یا سریال خانگی در پلتفرم دارد و منافعش را آنجا برداشت میکنند. حسن آن این است که پول کمتری برای تولید محصول هزینه میشود و دیگر اینکه آن بازیگر چهره به تولید فیلم و سریال کمک میکند و باعث میشود به همان میزان هم دغدغه دیده شدن محصول را داشته باشد. این خیلی برای من تهیهکننده و کارگردان مهم است که بازیگرم کنار من بایستد و از دل و جان برای فیلم یا سریال مایه بگذارد. در چنین وضعیتی قطعا کار خوب و بهتر درمیآید. اما اگر در ایران بازیگری بیاید دستمزدش را چه پولی، چه بیتکوینی و چه دلاری بگیرد و فیلم یا سریال را به امان خدا رها کند و سرنوشت تهیهکننده و کارگردان و سرمایهگذار برایش مهم نباشد،
یک ظلم مضاعف است.
معرفی بازیگران جدید
سیدزاده ادامه میدهد: اشتباه بزرگ بعضی از تهیهکنندهها این بود که از اول به باجخواهی این بازیگران تن دادند؛ در نتیجه نرخ دستمزد اینها روز به روز غیرواقعیتر و کذاییتر شد. الان کار بهجایی رسیده که یک بازیگر چهره در یک فیلم سینمایی حداقل یکسوم پول تولید را میخواهد. یعنی اگر متوسط هزینه تولید یک فیلم سینمایی پنجمیلیارد تومان باشد، بازیگر مطرح فیلم، یک میلیارد و 500 میلیون تومان آن را میخواهد و این اصلا برای فیلم مقرون بهصرفه نیست.
این تهیهکننده با اذعان به اینکه ضعف اصلی در این ماجرا متوجه تهیهکنندههاست، راهکاری هم ارائه میدهد: تهیهکنندهها باید یک سال تصمیم بگیرند از بازیگران مطرح و شاخص در فیلمها استفاده نکنند. الان هم که دنیا به سمت و سویی رفته که بیشتر فیلمها و سریالها براساس محتوا و داستان پیش میرود و نه براساس بازیگر.
از طرف دیگر همه تهیهکنندهها همت کنند و بازیگران جدید به سینما معرفی کنیم. تا کی میخواهیم از همین 10بازیگر زن و مرد در همه فیلمها و سریالها استفاده کنیم. واقعا این حضورهای تکراری خستهکننده و ملالآور نشده است؟ این باعث میشود مخاطبان هم بهتدریج، آثار را پس بزنند. من چقدر میتوانم فلان بازیگر را در همه نقشها و همه فیلم و سریالها ببینم؟
مخاطب یک جایی دلزده میشود. این اتفاق به مرور باعث ریزش مخاطب میشود و ریزش مخاطب هم صدمه اقتصادی به سینما میزند. وظیفه ما این است به سینما و پلتفرمها به عنوان یک صنعت نگاه کنیم. اگر این نگاه را رعایت کنیم، خواهناخواه زیرساختها را برای پیشرفت آن درنظر میگیریم و به آن اهمیت میدهیم. اما اگر صرفا به عنوان سرگرمی و تفنن و وسیله پول درآوردن و نباختن در گیشه به آن نگاه کنیم، هر محتوایی را تولید میکنیم و هیچوقت به زیرساختها توجه نمیکنیم و در مسیر واقعی پیشرفت فرهنگ هم قرار نمیگیریم، چه در باب سینما، چه در پلتفرمها و چه در تئاتر.
پالایش تهیهکنندهها
یکی از مهمترین بحثهایی که از این موضوع و ضعف برخی تهیهکنندهها پیش میآید، پالایش صنفی است. معمولا تهیهکنندههایی تن به این قراردادها میبندند که صلاحیت ندارند. سیدزاده در این باره توضیح میدهد: در همه دنیا شرایط تهیهکننده شدن هم از لحاظ آکادمیک و هم از نظر تجربی بررسی میشود. هیچوقت کسی که سواد، شایستگی و صلاحیت کار تهیهکنندگی را ندارد، اجازه فعالیت در این عرصه را پیدا نمیکند. اکثریت تهیهکنندگان جهانی به عنوان کمپانی تهیه میکنند و خیلی کم تهیهکنندگان حقیقی و مستقل داریم. دلیلش این است که آن شرکتها مجموعهای از آدمهایی هستند که تحصیلات عالیه و تجربیات فراوان در تهیهکنندگی داشتند و حالا آمدهاند شرکت یا شرکتی تاسیس کردهاند که دارای سرتیفیکیت و گواهی فعالیت است. این روند، تهیه و تولید کارها را تضمین و بیمه میکند. برای همین میبینید که آنها محصولات را با هزینههای چند میلیون دلاری تولید میکنند و موفق هم از آن بیرون میآیند و آثارشان چندین برابر میفروشد. اما در جامعه ما، متاسفانه برخی افراد حقیقی با نقض قوانین تهیهکنندگی و با استفاده از بعضی رانتها و پارتیبازیها و خویشاوندیها، کارت تهیهکنندگی گرفتهاند. قصد بیاحترامی ندارم، چه بسا شغل اصلی طرف در زمینه کشتارگاه باشد ولی در بحث تهیهکنندگی هم دستی بر آتش دارد. در حالی که این انصاف نیست و حتما باید پالایشی در این زمینه وجود داشته باشد و تهیهکنندگان واقعی و مجرب و دارای صلاحیت از تهیهکنندگان صوری و کسانی که با پول وارد این کار شدهاند، جدا شوند. آن وقت اگر از جانب تهیهکنندگان پالایش شده، خطایی صورت گرفت و قراردادهای غیرقانونی و نامتعارف بستند، میتوان با آنها برخورد کرد.
بیانصافی در سینمای ورشکسته
یکی از موارد مطرح شده درباره برخی از بازیگرانی که خواستار انعقاد قراردادهای بیتکوینی و دلاری هستند، دوتابعیتی بودن آنهاست. زندگی در آن سوی آبها باعث میشود، این بازیگران دستمزدشان را به دلار و بیتکوین طلب کنند و کاری به شرایط دشوار اقتصادی در داخل و وضع مردم نداشته باشند و بیشتر به منفعت و سبک زندگی خودشان فکرکنند.
سیدزاده این را تأیید میکند و میگوید: شک نکنید میان بازیگران شاخصی که برای بازی تقاضای بیتکوین و دلار میکنند، قاعدتا افراد دوتابعیتی وجود دارند و برخی از آنها خارج از کشور زندگی میکنند. اما اینکه آنها در سینمای ورشکستهای که مخاطبان با آن قهر کردهاند و جنازهای از آن باقی نمانده است، توقع خود را اینقدر بالا ببرند که عرصه کار را برای 90درصد تهیهکنندهها تنگ کنند، انصاف نیست.