نسخه Pdf

 پاداش  پربرکت

گفت‌وگو با قاضی جوان که برای آزادی زندانیان پشیمان تلاش می‌کند

پاداش پربرکت

برای بعضی‌ها عدالت هیچ معنی و مفهومی ندارد و تا جایی‌که راست کارشان باشد و بتوانند، آن را لگدمال می‌کنند تا به هدف‌شان برسند اما برای ایمان جعفری، اجرای عدالت خود هدف بود. هدفی والا و ارزشمند که باعث شد سراغ رشته حقوق برود:« از نوجوانی شیفته حق و اجرای عدالت بودم. همیشه وقتی حقی ناحق می‌شد، تلاش می‌کردم حق را به صاحبش برسانم. علاقه به اجرای عدالت باعث شد تا قدم در این راه بگذارم.» این جوان دهه هفتادی یا دقیق‌تر بگوییم 28 ساله، حالا هم تدریس می‌کند، هم دانشجوی مقطع دکتراست و هم پنج سالی است که ردای قضاوت شعبه اول دادگاه انقلاب شهرستان مهریز یزد را
به تن کرده است.
تا قبل از قاضی شدن، مثل بسیاری از مردم حق ورود به زندان را نداشت اما حالا که درسش را خوانده و قاضی شده، هم می‌تواند به زندان‌های شهرش سرکشی کند و هم عدالت را در حق آنان اجرا کند. در یکی از همین سرکشی‌ها بود که بانی خیر برای بعضی از زندانیان شد.
 او در مورد یکی از سرکشی‌های خود به زندان شهرشان گفت:«در همین ملاقات‌ها بود که متوجه شدم برخی زندانیان به‌دلیل پرداخت دیه یا وقوع حادثه‌ای ناخواسته و یک اشتباه در زندان به سرمی‌برند. به چشم می‌دیدم که خود و خانواده‌هایشان دچار چه مشکلاتی شده‌اند. آنها واقعا پشیمان بودند و برای همین همیشه سعی می‌کردم طوری قضاوت و رای صادر کنم تا از تعداد زندانیانی که در زندان‌ها هستند، کاسته شود. دلم نمی‌خواست به‌خاطر زندانی شدن یک فرد، زندگی خانوادگی‌شان بحرانی شود و اساس زندگی‌شان از هم بپاشد. در همین سرکشی‌ها بود که ماجرای آن مرد 60 ساله پیش آمد.»
جعفری در مورد ماندگار شدن خاطره پیرمرد 60ساله در ذهنش ادامه داد:« زن و شوهری 240 کیلوگرم تریاک در خودرویشان که یک هیوندا بود، جاسازی کرده و محموله را به جنوب کشور به شهرستان مهریز یزد منتقل کردند اما هردو بازداشت شدند. در بازجویی از آنها مشخص شد سابقه کیفری ندارند و معلوم شد قیمت محموله‌شان دو و نیم میلیارد تومان است. چند روز بعد از دستگیری آ‌نها، فردی برای پیگیری پرونده به من مراجعه کرد. زمانی که می‌خواست از اتاق خارج شود، جعبه‌ای را روی میزم گذاشت و گفت هدیه است. وجدان و شرافت کاری‌ام اجازه نمی‌داد عدالت را لگدمال کنم. هر چه به اوگفتم جعبه را بردارد، توجه نکرد و رفت. جعبه را نزد رئیس‌مان بردم و در حضور حفاظت دادگستری صورت جلسه شد. برای فرد رشوه دهنده هم قرار قانونی صادر شد. مجازات متهمان پرونده هم طبق قانون، 15 تا 25 سال بود اما چون سابقه کیفری نداشتند، هرکدام را به گذراندن 16 سال حبس محکوم کردم.»
این قاضی جوان دادگاه انقلاب شهرستان مهریز در مورد اتفاقات پس از  رد  رشوه گفت:« بعد از این ماجرا، از سوی مسؤولان قضایی شهرمان تشویق شدم و پنج کارت بانکی که مجموع مبلغ آنها روی هم بیش از 10میلیون تومان می‌شد به من هدیه دادند. ولی ماجرای دیگری در پس این هدیه بود. یک روز که به ستاد دیه رفته بودم، متوجه شدم مرد 60 ساله‌ای که شغلش بنایی بود، دچار دردسر شده است. ساختمانی که این مرد بنا در آن کار می‌کرد، ریزش کرد و در اثر ریزش، کارگری مصدوم شد. این مرد 60ساله به‌خاطر مصدوم شدن آن کارگر و پرداخت دیه سه سال در زندان بود. در تمام این سه سال، خانواده‌اش در شرایط بدی به‌سر می‌بردند. مقداری از پول دیه آن کارگر مانده بود که باقیمانده‌اش را با همان پول هدیه‌ام پرداختم و مرد آزاد شد. او وقتی متوجه شد یک قاضی به آزادی او کمک کرده است، بسیار متعجب شد و باور نمی‌کرد. خوشحالم که بعد از سه سال دوباره به آغوش گرم خانواده‌اش برگشت.»
خاطرات جعفری از پنج سال قضاوت به آزادی مرد مقروض 60 ساله محدود نمی‌شود: «خاطرم هست که سه ماه پیش هم جوانی به‌دلیل فقر و بیکاری، شیرآلات یک مدرسه را که قیمتش یک‌ونیم میلیون تومان بود، دزدیده بود. او پس از دستگیری به شش ماه حبس و رد مال محکوم شد اما رد مالی نداشت که بدهد. سابقه کیفری هم نداشت و تنها به دلیل فقر و بیکاری که با آن دست به گریبان بود، دست به سرقت زده بود. او به‌شدت از کارش پشیمان بود. برای همین پیشقدم شدم و هم رد مالش را پرداخت کردم و هم رضایت مسؤولان مدرسه را جلب کردم و با رضایت آنها، مرد جوان آزاد شد. او پس از آزادی به دیدنم آمد و گفت در یک کارگاه مشغول به کار شده و با پول حلال، زندگی‌اش را می‌گذراند.»
پرونده دیگری که جعفری در مورد آن صحبت کرد، مربوط به مردی اهل سیستان و بلوچستان بود که سه فرزند داشت و همسرش مبتلا به بیماری ام اس بود:«هزینه‌های درمانی همسرش زیاد بود و برای همین او به انجام کارهای خلاف کشیده شده بود. در یکی از همین کارهای خلاف، او تصمیم گرفت یک محموله 10کیلویی مواد مخدر را از شرق کشور به مهریز منتقل کند که بازداشت شد. این مرد هم سابقه کیفری نداشت و با در نظر گرفتن شرایط زندگی‌اش به او سه سال و دو ماه حبس دادم که بعد از گذراندن بخشی از محکومیت با آزادی مشروط، آزاد شد و نزد زن و بچه‌اش برگشت. از همان زمان بود که دیگر دور کار خلاف را خط کشید.»
ضمیمه چار دیواری
تیتر خبرها