كتاب سازی به شیوه‌ای تازه

كتاب سازی به شیوه‌ای تازه

وسوسه‌كننده است دیگر. جشنواره‌ای در سطح ملی فراخوانی اعلام می‌كند و می‌نویسد آثار برگزیده را منتشر خواهد كرد، همچنین به نفرهای اول تا سی‌ام هم جایزه می‌دهد. اشتباه نخوانده‌اید، نفر اول تا سی‌ام. همه داستان‌نویسان و شاعران می‌توانند بدون محدودیت سنی خاص اثری از خود را به دبیرخانه جشنواره ارسال و توانایی خود را محك بزنند، با دیگر فعالان شعر و داستان رقابت كنند و شاید هم در شرایط دشوار نشر، داستان و شعری از آنها منتشر شود. شما هم اگر شاعر یا نویسنده بودید به احتمال خیلی زیاد در این جشنواره كه یك ناشر هم آن را برگزار می‌كند و انتشار نوشته‌ها در صورت برگزیده شدن، تقریبا راحت و قطعی به نظر می‌رسد، شركت می‌كردید. اما حالا كدام ناشر چنین كاری كرده و در نهایت مهربانی، جشنواره‌ای برای قلم به دستان راه انداخته است؟

جشنواره نامش فاخته است، جشنواره شعر و داستان فاخته. آن را نشر عطران برگزار می‌كند، نشری كه عنوان بین‌المللی را هم كنار نام خود یدك می‌كشد و آنطور كه روی سایتش ثبت شده در ایروان و باكو هم دفتر و فروشگاه دارد. كتاب‌های منتشر شده‌اش هم در موضوعاتی كاملا دور از هم هستند؛ فنی و مهندسی، آب و داستان و رمان. نویسنده شناخته‌شده‌ای با این انتشارات در عرصه شعر و داستان كاری انجام نداده و آن‌طور كه برمی‌آید ناگهان تصمیم گرفته‌اند، جایزه ادبی هم برگزار كنند. حالا این‌كه چه پیشینه‌ای داشته و اصلا به قول معروف این كاره بوده‌اند، یا نه اهمیتی نداشته است.
احتمالا با خودتان بگویید ای‌بابا. حالا یك ناشر هم دلش به حال جوان‌ترها سوخته و برایشان جشنواره‌ای برگزار كرده تا آثارشان را منتشر كند. شما چرا ناراحتید؟ لطفا بپرسید. چون سوال خوبی است و موجب می‌شود سر بحثمان را زودتر بازكنیم و برسیم به این‌كه نویسندگان و شاعران جوان مانده‌اند مات و متحیر كه این دیگر چه جشنواره‌ای است.
جشنواره فاخته كه به مدیریت همین نشر بین‌المللی عطران برگزار شده، بعد از پایان مهلت اعلام‌شده در فراخوان برگزیده‌ها را اعلام می‌كند، نفرات یك تا سی‌ام هیچ‌كدام شناخته شده نیستند، آن‌قدر كه شركت‌كنندگان می‌گویند حتی نمی‌دانند این افراد وجود خارجی دارند یا نه! بعدتر هم به نویسندگان و شاعران شركت‌كننده پیام می‌دهد كه نفری 80 هزار تومان برای دریافت كتابی كه اثرشان در آن منتشر شده، به حساب انتشارات واریز كنند. نویسندگان و شاعران جوان بسیاری برای داشتن كتابی كه تنها یكی دو صفحه از آغاز شعر یا داستانشان را چاپ كرده، چنین مبلغی را پرداخته‌اند و خیلی‌هایشان هم پشیمان شده‌اند كه چرا شتابزده و هیجانی رفتار كرده و این مبلغ را به حساب ناشر واریز كرده‌اند. آنها مانده‌اند و فكر كردن به این‌كه چرا باید بازیچه كتابسازی یك ناشر می‌شده‌اند و امتیاز كامل داستانشان را هم طبق آنچه در فراخوان آمده، به آنها واگذار می‌كردند.
حالا كه انتشارات عطران فراخوان دوم خود را هم برای برگزاری ادامه جایزه ادبی‌اش اعلام كرده و نوشته كه تا 30 بهمن پذیرای داستان‌ها و شعرها خواهد بود، مانده‌اند با این سوال كه آیا نظارتی بر برگزاری جوایز ادبی نیست و هر كس می‌تواند هر طوری كه دلش خواست در این عرصه رفتار كند؟ 
علیرضا رجبعلی‌زاده‌كاشانی، شاعری است كه در این جشنواره شركت كرده، صاحب چند كتاب شعر است و در جشنواره‌های مختلف هم به‌عنوان برگزیده رتبه‌هایی كسب كرده است. او درباره این جشنواره می‌گوید: «نام برگزیده‌ها را دیدم، خیلی عجیب است كه هیچ‌كدام را نمی‌شناختم. ما هدفمان از حضور در جشنواره‌ها بیشتر آشنایی با آثار دیگران و مواجهه رو در رو با آنهاست. در همین جمع‌هاست كه از هم یاد می‌گیریم و كنار هم قرار می‌گیریم، اما در این جشنواره هیچ اتفاقی رخ نداد. راستش پایان ماجرا به نظرم شبیه یك بازی آمد و حس خوبی ندارم.»
او به رشد قارچ گونه جشنواره ها هم منتقد است و اعتقاد دارد نمی توان به همه آنها اعتماد کرد « این روزها همه جا جشنواره برگزار می‌شود و واقعا نمی‌شود به آنها اعتماد كرد، روزگاری ناشران و كتابسازان قارچ‌گونه رشد می‌كردند، حالا كار رسیده به رشد قارچ‌گونه جشنواره‌های ادبی و ظاهرا این رویدادها را تحت‌الشعاع قرار داده است.»
بیا برات كتاب چاپ كنیم 
ماجرا به همین جا هم ختم نمی‌شود. برخی شركت‌كنندگان در ادامه پیامی دریافت می‌كنند كه از آنها می‌خواهد در قبال پرداختن دو میلیون تومان پول برایشان مجموعه شعر و داستان منتشر كنند. این نوع حمایت جشنواره‌ای از شعر و داستان خود اتفاق عجیبی است و بیشتر شبیه سركیسه كردن نویسنده‌هاست نه كمك به آنها برای انتشار كتاب‌هایی كه معلوم نیست اصلا چه سیستم توزیع و پخش و چه تیراژی دارند.
نگاهی به دیگر كتاب‌های منتشرشده عطران هم نشان می‌دهد، ناشر ظاهرا دنبال چیزی بیشتر از این نیست. نام عادل علاف‌صالحی روی كتاب‌های زیادی به چشم می‌خورد، كتاب‌هایی كه اغلب گردآوری و انتخاب هستند. نمونه‌اش كتاب مجموعه داستان‌های همین جشنواره فاخته است كه با نام «چهرزاد» منتشر شده و نام همین آقای عادل به عنوان گردآورنده و البته مدیر نشر روی كتاب درج شده است. او كتاب‌های مجموعه مقالات برندینگ و كتاب درباره تصفیه آب و ... را هم در كارنامه خود دارد و همین موضوع را عجیب‌تر هم می‌كند. البته عجیب‌تر از آن هم این نكته است كه كتاب چگونه با این سرعت توانسته در وزارت ارشاد مجوز بگیرد و منتشر هم بشود. آن هم در شرایطی كه برخی ناشران و نویسندگان از طولانی شدن روند مجوز گرفتن خود همیشه گلایه داشته‌اند.  تلاش های ما برای تماس با دبیرخانه این جشنواره بی پاسخ ماند و متاسفانه نتوانستیم درباره اهداف و نگاه برگزار کنندگان این جشنواره و عملکردشان اطلاعات دقیق‌تـــــــری به دســـــــت بیاوریم تا قضاوت کمـــــــی ســـــــاده‌تر و 
عادلانه تر باشد.