تأملی بر برنامههای گفتوگومحور
فرصتی که نه باید بسوزد و نه بیات شود
چند سالی میشود که رسانههای دیداری و شنیداری بهصورت جدیتر به برنامههای گفتوگو محور رو آوردهاند. از تاکشوهای پخش شده در پلتفرمها و شبکههای اینترنتی گرفته تا برنامههای گفتوگو محور رسانهملی در موضوعات مختلف که بعضا با حواشی هم همراه شده است.
در بین تمام این برنامهها تقریبا یک چیز مشترک بوده و آن اقبال مخاطبانی است که حتی برای برخی از این گفتوگوها از صبح تا شب را لحظه شماری میکنند تا برنامه مطبوعشان آغاز شود. در طرف دیگر اما برخی گفتوگوها از رمق کمتری برای جذب مخاطب برخوردار بوده است اما هیچگاه این برنامهها که ذاتا شاکلهای جذاب دارند از گردونه نگاه مخاطبان حذف نشدهاند. در ابتدا تصور میشد ترافیک ساخت این جنس برنامهها از روی دنبالهروی و تقلید برنامههای مشابه خارجی است که بهتازگی در رسانههای اروپایی و آمریکایی باب شدهاند اما هرچه زمان جلوتر آمد، این احساس پدیدار شد که دلیل اصلی اقبال مخاطبان از این برنامههای گفتوگو محور، نیازی بوده که در جامعه بهصورت خاموش جریان داشته است؛ نیازی که شاید در حوادث اخیر بهخوبی خودش را در قالب برنامههایی با این سبک، خود را نشان داد. برنامههایی که در این ایام با فاصله گرفتن از چارچوبهای گذشته توانستند نظر طیف گستردهای از مخاطبان را با نگرشهای متفاوت جلب کنند. دیگر نه سوالها از قبل مشخص بود و نه جوابها قرار بود باب مذاق مجریها باشد و نه مهمانها تکراری بودند و نه گفتوگوها قطع میشدند.
در این برنامهها حرفهایی زده شد که در حالت عادی اگر گفته میشد هیچ بعید نبود مجری آن برنامه به عاقبت مجری برنامه زاویه دچار شود اما سعهصدر درست و به جای مدیران جدید سازمان، این فرصت ناب را ایجاد کرد تا علاوه بر اطمینان بخشی مجدد به مخاطبان، این گفتوگوهای صریح و به دور از تعارف، آزمون و خطایی باشد برای اثبات این حقیقت که گفتوگو کردن در این سطح تا چه میزان میتواند به فروکش کردن هیجانات و حتی عصبانیتها کمک کند و به خیلیها که در برخی از موضوعات دچار سردرگمی هستند، فضای فکر کردن بدهد. از طرفی مدعیان گفتوگو مجال خواهند یافت تا ادعای خود را اثبات کنند. درواقع زمانی که باب گفتوگو باز باشد، آدمهایی که اهل گفتوگو نیستند و حرفی برای گفتن ندارند، خودبهخود از گردونه حذف میشوند. به این ترتیب افراد تندرویی که مفاهمه بلد نیستند و جز فحاشی کاری از آنها برنمیآید، از آن هویت جعلی که بهعنوان معترض برای خود ساختهاند، خلع سلاح میشوند. این موضوع به کمک رسانهملی رخ داده و کامل شدن آن منوط به ادامه این روند صحیح است. مدیران نباید دوباره تسلیم ترسهای واهی و خودساخته شوند، زیرا اتفاقاتی نظیر این برنامه که اجرای ترازش توانسته اکثر نخبگان را با تمام سلایق، مجذوب خود کند، بسیار نادر و ارزشمند است که باید بهعنوان یک فرصت بینظیر به آن نگاه کرد؛ فرصتی که نه باید بسوزد و نه کهنه شود.
سیدمهدی فخرنبی - منتقددر این برنامهها حرفهایی زده شد که در حالت عادی اگر گفته میشد هیچ بعید نبود مجری آن برنامه به عاقبت مجری برنامه زاویه دچار شود اما سعهصدر درست و به جای مدیران جدید سازمان، این فرصت ناب را ایجاد کرد تا علاوه بر اطمینان بخشی مجدد به مخاطبان، این گفتوگوهای صریح و به دور از تعارف، آزمون و خطایی باشد برای اثبات این حقیقت که گفتوگو کردن در این سطح تا چه میزان میتواند به فروکش کردن هیجانات و حتی عصبانیتها کمک کند و به خیلیها که در برخی از موضوعات دچار سردرگمی هستند، فضای فکر کردن بدهد. از طرفی مدعیان گفتوگو مجال خواهند یافت تا ادعای خود را اثبات کنند. درواقع زمانی که باب گفتوگو باز باشد، آدمهایی که اهل گفتوگو نیستند و حرفی برای گفتن ندارند، خودبهخود از گردونه حذف میشوند. به این ترتیب افراد تندرویی که مفاهمه بلد نیستند و جز فحاشی کاری از آنها برنمیآید، از آن هویت جعلی که بهعنوان معترض برای خود ساختهاند، خلع سلاح میشوند. این موضوع به کمک رسانهملی رخ داده و کامل شدن آن منوط به ادامه این روند صحیح است. مدیران نباید دوباره تسلیم ترسهای واهی و خودساخته شوند، زیرا اتفاقاتی نظیر این برنامه که اجرای ترازش توانسته اکثر نخبگان را با تمام سلایق، مجذوب خود کند، بسیار نادر و ارزشمند است که باید بهعنوان یک فرصت بینظیر به آن نگاه کرد؛ فرصتی که نه باید بسوزد و نه کهنه شود.