نسخه Pdf

سوباساهایی که ژاپن ساخت

ذهنیت حداکثری چگونه رویا را محقق می‌کند؟

سوباساهایی که ژاپن ساخت

هنوز چند دقیقه از شکست سنگین تیم‌ملی ایران مقابل انگلستان نگذشته که کارلوس کی‌روش سرمربی تیم‌ملی ایران در کنفرانس مطبوعاتی مسابقه باخت6بر 2 را چندان دور از برنامه ایران ندانست و مضمون حرفش این بود که ما می‌دانستیم به انگلستان می‌بازیم و تمرکزمان را از اول هم گذاشته بودیم روی دو بازی بعدی، یعنی تیم‌های ضعیف‌تر.

همین  جملات را می‌ شود به عنوان یک مصداق خوب برای یک تفکر و ذهنیت حداقلی همه جا مثال زد. یک ذهن مهندسی‌شده که دارد حساب و کتاب می‌کند که چگونه حداقل را برد بداند و باید یک روحیه کاملا محافظه‌کارانه، رویاپردازی را محدود کند به فرمول های فنی و ریاضی شده روی کاغذ، به‌ منطق، به عقل و... ذهنیت حداکثری اما رویاهایش را بزرگتر می‌گیرد، به خودش می‌گوید که چرا به بزرگ‌تر از این جواب‌های فنی فکر کنم به قابلیت‌های بزرگ، به پتانسیل‌های کشف نشده، به قدرت اراده! عربستان اگر فکر نمی‌کرد که می‌شود آرژانتین را برد، ژاپن اگر فکر نمی‌کرد که آلمان و اسپانیا را می‌توان برد، کره‌جنوبی اگر فکر نمی‌کرد که می‌شود پرتغال را برد، گام اول را برای بردن این تیم‌ها بر نمی‌داشت. در مقابل ذهنیت حداقلی همان چیزی است که در بازی آخر تیم‌ملی ایران مقابل آمریکا مشهود بود. ما باور نکردیم که می‌شود آمریکا را برد، تمام استراتژی و برنامه ما این بود که برویم یک مساوی بگیریم و صعود کنیم. با همین تفکر بود که به موثرترین عنصر هجومی خودمان یعنی مهدی طارمی هم در درون خودی وظیفه دفاعی سپردیم. نتیجه این ذهنیت حداقلی از دست دادن کل رویا بود.
ذهنیت حداکثری داشتن، تنها به معنای رویاپردازی و باور داشتن خود نیست، به معنای تلاش و برنامه‌ریزی بیشتر است. ژاپن شاید مثال بسیار خوبی باشد.
 آنها زمانی که سوباسا را به عنوان الگوی قالبی انیمیشن می‌کردند، در همان لذت نماندند، برنامه ریختند، هزینه کردند، تلاش کردند، نسل‌ها را یکی پس از دیگری ارتقا دادند تا امروز تیمی دارند که می‌تواند از گروهی بالا برود که در نگاه اول در حضور آلمان و اسپانیا حتی به اندازه سر سوزنی کسی برای آنها شانسی قائل نبود. آنها اول باور کردند که می‌توان سوباسا داشت و سپس این سوباسا را ساختند. این همان ذهنیتی است که حداکثرها را می‌خواهد.

افشین خماند - گروه ورزش