بارها به سیستانوبلوچستان سفر کردهام
«شهنواز» یک رمان قهرمان محور است. قهرمان این کتاب یک جوان ساده بیآلایش پاکیزه آمیخته با آرامش و احترام است که در تلاشش برای زندگی با افرادی دلسوز آشنا میشود که برایش زمینه اشتغال را فراهم میآورند. رمان، ترکیبی از خرده روایتهایی متعدد با محوریت یک یا چند قهرمان اصلی است. در این اثر یک قهرمان اصلی وجود دارد و چند ضدقهرمان از جمله عبدالودود که به بهانه تحصیلات، قهرمان داستان را منحرف میکند.
شهنواز در موضع راهبردی، به دو موضوع اصلی اشاره میکند؛ «اقوام و وحدت میان قومها» و «وحدت بین برادران شیعه و سنی» که در لایههای مختلف به آن پرداخته میشود. امروزه وقتی به برخی از استانهای مرزی که برادران تشیع و تسنن کنار یکدیگر هستند نگاه میکنیم، میبینیم ماجراهایی رخ میدهد که گاهی از خشم آنهاست و بخشی از توطئههای خارجی و القای ظلم به اهلسنت است. اقدامات شوم رسانهای که نمیخواهند ایران را یکپارچه ببینند.
بخشی از این ماجرا، جهل است. واقعیت این است که اگر شفاف به استانها نگاه کنیم، در دهههای مختلف، از دهه۶۰ تا آخر دهه70، بارها به سیستان و بلوچستان سفر کردهام و در این استان، فضای رشد و توسعه فراوانی دیدهام. اقداماتی که در این حوزه انجام شده را دیدهام؛ کارهایی که بخشی توسط حاکمیت و بخشی توسط گروههای جهادی انجام شدهاند اما اطلاعرسانی درستی صورت نگرفته است.
من به عنوان نویسنده، به اندازه وسعم سعی کردهام، نقش خود را ایفا کنم. هممرزی دو کشور گرفتار مانند پاکستان و افغانستان، مسائل پردامنهای را برای استانهای ما ایجاد کرده است. هرچقدر هم سازندگی انجام میشود شبیه این است که همه چیز در چاهی عمیق ریخته میشود. باید توجه داشته باشیم که ما ایرانیها داریم، ایران را اداره میکنیم. هم خیرش و هم شرش پای ماست. ما نباید لباسهای چرک خود را در خانه همسایه بشوییم.
در عرصه فرهنگ با محافظهکاری مواجه هستیم. کسی دنبال ریسک و وارد شدن به مسائل چالشبرانگیز نیست. وقتی هم که وارد مسائل چالشی میشوند بهترین راه را این میبینند که کتاب را بایکوت کنند یا نشست برگزار نکنند و نگذارند کتاب به زابل و زاهدان برسد. سایر دستگاهها و نهادهای فرهنگی نیز چنین موضوعی برایشان اهمیت ندارد. شجاعت و هضم دوراندیشی نیز مشاهده نمیشود.
دشمن به بلندای تاریخ اختلاف بین شیعه و سنی را القا کرده است. نان دشمنان اسلام اصیل در این بوده که بین شیعه و سنی دعوا باشد. در حالی که بسیاری از مراجع شیعی میگویند اهل تسنن، جان ما هستند. هر کسی هم که عقل درستی داشته باشد، میداند با اینکه اختلافاتی وجود دارد اما موارد مشترک فراوانی میتوان پیدا کرد. شیعه، دغدغه اعتلای اهل تسنن را دارد و اهل تسنن هم حتما به دنبال اعتلای ایران است.
دکتر رضا رسولی - نویسندهبخشی از این ماجرا، جهل است. واقعیت این است که اگر شفاف به استانها نگاه کنیم، در دهههای مختلف، از دهه۶۰ تا آخر دهه70، بارها به سیستان و بلوچستان سفر کردهام و در این استان، فضای رشد و توسعه فراوانی دیدهام. اقداماتی که در این حوزه انجام شده را دیدهام؛ کارهایی که بخشی توسط حاکمیت و بخشی توسط گروههای جهادی انجام شدهاند اما اطلاعرسانی درستی صورت نگرفته است.
من به عنوان نویسنده، به اندازه وسعم سعی کردهام، نقش خود را ایفا کنم. هممرزی دو کشور گرفتار مانند پاکستان و افغانستان، مسائل پردامنهای را برای استانهای ما ایجاد کرده است. هرچقدر هم سازندگی انجام میشود شبیه این است که همه چیز در چاهی عمیق ریخته میشود. باید توجه داشته باشیم که ما ایرانیها داریم، ایران را اداره میکنیم. هم خیرش و هم شرش پای ماست. ما نباید لباسهای چرک خود را در خانه همسایه بشوییم.
در عرصه فرهنگ با محافظهکاری مواجه هستیم. کسی دنبال ریسک و وارد شدن به مسائل چالشبرانگیز نیست. وقتی هم که وارد مسائل چالشی میشوند بهترین راه را این میبینند که کتاب را بایکوت کنند یا نشست برگزار نکنند و نگذارند کتاب به زابل و زاهدان برسد. سایر دستگاهها و نهادهای فرهنگی نیز چنین موضوعی برایشان اهمیت ندارد. شجاعت و هضم دوراندیشی نیز مشاهده نمیشود.
دشمن به بلندای تاریخ اختلاف بین شیعه و سنی را القا کرده است. نان دشمنان اسلام اصیل در این بوده که بین شیعه و سنی دعوا باشد. در حالی که بسیاری از مراجع شیعی میگویند اهل تسنن، جان ما هستند. هر کسی هم که عقل درستی داشته باشد، میداند با اینکه اختلافاتی وجود دارد اما موارد مشترک فراوانی میتوان پیدا کرد. شیعه، دغدغه اعتلای اهل تسنن را دارد و اهل تسنن هم حتما به دنبال اعتلای ایران است.