نسخه Pdf

«کیف‌انگلیسی» هنوز هم تکرار می‌شود!

«کیف‌انگلیسی» هنوز هم تکرار می‌شود!

«کیف انگلیسی» یکی از بهترین و مهم‌ترین سریال‌های ایرانی درباره تاریخ معاصر است. سریالی که با وجود پرداختن به گذشته اما ترسیم‌کننده آینده است و هر چه از تولید و پخش آن می‌گذرد اما تازگی و تأویل‌پذیری‌اش هم بیشتر می‌شود. این سریال به کارگردانی مرحوم ضیاءالدین دری بار اول سال 1378 از تلویزیون پخش شد. سریالی که در همان زمان، هم به دلیل ساختار و روایت سنجیده و تأثیرگذارش و هم پرده‌برداری از برخی مسائل و ناگفته‌های زمانه درون داستانش، تحسین‌های بسیاری را برانگیخت. تحسین‌ها برای کیف انگلیسی و کارگردانش، به جا بود؛ چون این سریال با گذشت 23 سال از زمان تولیدش، هنوز هم مانند آیینه‌ای است در برابر وقایع روز. سریالی که در این سال‌ها بارها بازپخش شده و هر بار نیز جذاب و مماس با شرایط روز جامعه بوده‌ است.

آنچه در کیف انگلیسی ‌است، مهم‌ترین ویژگی قابل انتظار از یک اثر هنری با موضوع تاریخ است؛ یک فیلم، مجموعه تلویزیونی، رمان و نمایشنامه تاریخی باید در قالب روایت ماجراهای گذشته، به مسائل مبتلا به حال و آینده بپردازد. این سریال هم دقیقا همین رویکرد را دارد؛ مثل بازنمایی نفوذ و پیچیدگی و چگونگی رخ داد آن در حوزه قلم و سیاست که در این سریال به بهترین شکل ممکن ترسیم شده‌است. همچنین ماجرای تبدیل شدن تدریجی برخی روشنفکران، هنرمندان، قلم به دستان و اهالی سیاست به عمله‌های دولت‌های بیگانه که یکی از کهن‌معضلات جامعه ایرانی در 150سال اخیر بوده‌است و هنوز هم تکرار می‌شود!
ضمن این‌که سریال کیف انگلیسی به بازنمایی نزدیک به واقع یکی از پرحادثه ترین مقاطع تاریخ معاصر ایران یعنی دهه 1320 پرداخته‌است و این پرداخت، تبدیل به تاریخ‌نگاری نمی‌شود و در بستر روایت داستان و درام پیش می‌رود. اما محور اصلی این سریال، افشای باطن غربزدگی و وابستگی در حوزه عمل است؛ فرآیند هویت‌زدایی و استحاله نخبگان حوزه علوم انسانی در این سریال، ماجرایی است که اتفاقا این روزها بیش از گذشته دیده می‌شود. اگر می‌خواهید پشت پرده برخی کشمکش‌های این روزهای کشورمان را بهتر درک کنید، پیشنهاد می‌شود سریال کیف انگلیسی را ببینید و اگر قبلا دیده‌اید، بار دیگر تماشا کنید. در این سریال می‌بینیم انگلیس و بعدها آمریکا به عنوان قدرت‌های استعماری، چگونه بدون شلیک گلوله و از راه مسخ روح و اندیشه برخی نخبگان و سیاستمداران، ملت‌ها را تحت سلطه و اشغال خود در می‌آورند. 
آنچه به سلطه و غارتگری آنها کمک می‌کند، وابستگی خواص، نخبگان و غفلت مردم است. تازگی و جسارت سریال کیف انگلیسی در این است که برای اولین بار در یک اثر هنری، از دلالان عرصه سیاست و قدرت رونمایی کرد. هر چند امروز، میانجی‌گری سفارتخانه‌ها برای شکار روشنفکر و روزنامه‌نگار و هنرمند از داخل کشور به یک امر شناخته شده برای افکار عمومی تبدیل شده‌است اما این سریال بیش از دو دهه قبل به این جریان توجه کرد؛ معرفی روشنفکران و روزنامه‌نگاران اجاره‌ای و سفارتی توسط این سریال در آن زمان، تازگی داشت و موجب شگفتی شد. 
البته اگر با نگاه سختگیرانه و انتقادی بخواهیم مجموعه تلویزیونی کیف انگلیسی را بررسی کنیم، نقطه ضعف این سریال، نگاه پیچیده و پر رمز و راز آن به موضوع سیاست و در مقابل، نگاه ساده‌انگارانه نسبت به مفهوم خدمت و خیانت روشنفکران است؛ یعنی فرآیند تبدیل شدن یک فرد آگاه و قائل به دین و منافع ملی به سیاست‌بازی که آلت دست بیگانگان می‌شود، عمق لازم را نیافته‌است. این در حالی است که شخصیت محوری این سریال، یعنی منصور ادیبان (علی مصفا)، نمونه‌ای از جریانی است که طی 150 سال اخیر در عرصه سیاست و فرهنگ، فعال بوده‌است. این‌که یک شخصیت فرهنگی و ادبی و روزنامه‌نگار مانند منصور ادیبان، ابتدا به فرهنگ و مردم سرزمین خودش متعهد و وفادار است و ناگهان به شخصی خودفروخته تبدیل می‌شود، یکی از زیربنایی‌ترین مسائل سیاسی و اجتماعی ایران در این سال‌ها بوده که باید درباره آن با وسواس و ظرافت بیشتری کار می‌شد. 

آرش فهیم - سردبیر قاب‌کوچک