نسخه Pdf

تپش در حوزه حوادث ماندگار شد

گفت‌وگوی صریح با دکتر محمود اکرامی‌فر

تپش در حوزه حوادث ماندگار شد

برخی او را به عنوان یک مردم‌شناس و شاعر اهل اسفراین خراسان‌شمالی می‌شناسند، اما شاید عده‌ای ندانند روزنامه‌نگاری نیز از شاخه‌های موردعلاقه دکتر محمود اکرامی‌فر است. او 10سال معاونت ضمائم روزنامه جام‌جم را به عهده داشت و هنوز هم به عنوان یک چهره فرهنگی در این رسانه‌ حضور دارد. بعضی همکاران اکرامی‌فر می‌گویند او دقیق است و با نکته‌سنجی و حساسیت ویژه خود، مطالب را می‌خواند. با او در مورد سال‌هایی‌که بر محتوای تپش نظارت داشت و هنوز هم مطالب این ضمیمه را می‌خواند، گفت‌وگوکردیم. او در طول‌گفت‌وگو در مورد رسانه‌های مکتوب و وظایف‌شان، هم نقدکرد و هم پیشنهاد داد.

تفاوت‌های تپش 1401 با تپش 10سال پیش
گذر زمان، رد خود را روی همه چیز گذاشته و حتی رسانه‌ها و نحوه خبررسانی نیز از این تاثیرات در امان نمانده‌است. این اولین نکته‌ای است که اکرامی‌فر در خصوص تپش به آن اشاره می‌کند:«با توجه به شرایط رسانه‌های جدید و خبررسانی از طریق سایت‌ها و خبرگزاری‌ها و این‌که 10سال پیش چنین شرایطی نداشت، طبعا در حال حاضر، خبر تپش نداریم و آنچه شاهدش هستیم، اغلب تحلیل، تفسیر، توضیح و تبیین خبر است. آن زمان، چون هنوز با معضل‌کاغذ مواجه نبودیم، تپش در 16صفحه منتشر می‌شد که البته همین میزان صفحه هم پاسخگوی عطش خوانندگان نبود؛ زیرا مردم حوادث و پشت صحنه آن، عوامل ایجادی و اتفاقات پس از حادثه را دوست دارند و مایل هستند از آن اطلاع پیدا کنند. روی همین اصل، تپش از آن ضمیمه‌هایی است که اگر در شرایط کنونی و به صورت 16صفحه کارآمد، همراه با تحلیل تمام عوامل ایجادی و پساخبری منتشر شود، هنوز هم جای خواندن دارد. ضمن این‌که حوادث نه به صورت توصیفی، بلکه باید به صورت داستانی، روایی و با قلمی شیرین نوشته شود. یعنی حادثه طوری تعریف نشود که جنبه آموزشی برای مخاطب داشته‌باشد. در این صورت معتقدم تپش هم می‌تواند خواننده بیشتری داشته‌باشد و هم آگاهی بیشتری به مردم بدهد که در حد خود، قادر است روی کاهش میزان جرم و جنایت موثر باشد.»

فرمول اثرگذاری روی مخاطب
اثرگذاری خبر و گزارش روی مخاطبان، اولین هدفی است که هر رسانه‌ای آن را دنبال می‌کند. اکرامی‌فر معتقد است، تپش در مدت 21 سال انتشار، روی مخاطبان به طور قطع اثرگذار بوده‌است:«استقبال مردم از تپش در آن روزها به حدی زیاد بود که‌گاهی ناچار بودیم 30 تا 40 هزار به تیراژ روزنامه جام‌جم اضافه کنیم. به طور مثال اگر آن زمان300 هزار نسخه تیراژ روزنامه بود، روزهای چهارشنبه که تپش منتشر می‌شد، برای این‌که بتوانیم نیاز مردم را پاسخ دهیم، تیراژ به 350 یا 450 هزار می‌رسید. این میزان افزایش یعنی مردم روزنامه را به خاطر تپش خریداری می‌کردند، چون اولا به دلیل داشتن ذهن جست وجوگر، دوست دارند دلیل وقوع هر اتفاق و اثرات آن را در جامعه بدانند، دوم این‌که تپش لایه‌های پنهان و زیرین جامعه را بررسی می‌کرد. همه حساسیت مردم برای دانستن پس و پیش حوادث برای راحت‌تر زندگی‌کردن بود. در کنار اینها، صفحات جذاب دیگری مانند خاطره، معما و ستون حقوقی هم داشتیم که اگر کسی مشکلات حقوقی داشت، با استفاده از آن، می‌توانست اطلاعات موردنیاز خود را دریافت کند. همین فاکتورها باعث می‌شد تا مردم در روزهای چهارشنبه تمایل بیشتری برای خرید روزنامه داشته‌باشند.»

 تپش، ضمیمه حوادثی‌که ماندگار شد 
در گذشته، ضمیمه‌های حوادثی مختلفی منتشر می‌شد و برخی آنها در دسته نشریه‌های زرد قرار می‌گرفتند. اغلب این نشریه‌ها به مرور زمان، میدان را خالی کردند اما تنها ضمیمه‌ای‌که به حیات خود ادامه داد، تپش بود. اکرامی‌فر دلایل آن را توضیح می‌دهد:« معیارهای مختلفی دخیل بود. ابتدا، ساده نویسی بود، دوری از زیاده‌گویی‌هایی‌که معمولا در این مواقع وجود داشت، دوری از شایعه و نقل درست خبر، توانایی مسئولان تپش در دسترسی به مسئولانی‌که با حادثه در ارتباط بودند، بهره‌مندی ازکارشناسان، تنوع خبر، تحلیل، عدم آموزش حادثه از طریق توصیف و استفاده از خبرهای خوب که در آن خبری از قتل و غارت نبود، همه باعث شد تپش خواننده بیشتری داشته‌باشد و مردم بیشتری اقدام به خرید آن کنند.»
شاخص‌هایی برای همگامی تپش با شبکه‌های اجتماعی این روزها، شبکه‌های اجتماعی به عرصه قدرتمند رسانه‌ای تبدیل شده و اخبار حتی دورترین نقاط جهان را در کمترین زمان ممکن مخابره می‌کنند، با این حال رسانه‌های کاغذی همچنان به خبررسانی مشغول هستند و در مواردی که پلتفرم‌ها به اخبار موثق و کارشناسان دسترسی ندارند، رسانه‌های مکتوب با دسترسی به منابع خود، اطلاع‌رسانی دقیق‌تری انجام می‌دهند. اکرامی‌فر معتقد است برای همگامی با شبکه‌های اجتماعی باید به چند نکته توجه کرد:«شاید بسیاری از مردم اخبار را از طریق سایت‌ها مطالعه می‌کنند، اما رسانه‌های مکتوب، به جای درج خبر، باید به پیشاخبر و پساخبر بپردازند. یعنی باید بررسی عوامل موثر در ایجاد یک حادثه، کارشناسی آن و بررسی اثراتی‌که آن حادثه می‌تواند روی فرد، خانواده و جامعه داشته‌باشد، بپردازند. اگر روزنامه‌نگاری از طیف فعلی به مرحله روزنامه‌نگاری تحلیلی و تفسیری برسد و روزنامه نگار به معنای واقعی خود روزنامه‌نگار باشد و نه تنها یک خبربیار، در این صورت، مردم حتی در شرایط کنونی هم دوست دارند بدانند علت وقوع قتل‌های زنجیره‌ای چه بوده‌است. یا چه عواملی باعث شد تا قاتلان سریالی مانند بیجه و حنایی و خفاش شب پا به عرصه بگذارند و فاش شدن این جنایت‌ها چه اثراتی بر روح و روان مردم به جا گذاشت.»

 شرط کارکرد مثبت حوادث 
زمانی برخی‌کارشناسان دید مثبتی به صفحات حوادث نداشتند و می‌گفتند شرح حوادث جز ترویج خشونت نتیجه خوب و مفیدی به همراه ندارد. به اعتقاد اکرامی‌فر نیز، اگر حوادث به صورت خام مطرح شود، نتیجه همان است که گفته شده اما اگر تحلیل و تبیین درستی انجام شود، نوعی آموزش شهروندی و پیشگیری از جرم محسوب می‌شود، اما اگر بد استفاده شود، ابزار و آموزش جرم خواهد بود. حکایت حادثه درست مثل چاقوست که هم می‌توان با آن جراحی کرد و هم دست را برید. هم می‌تواند عامل بازدارنده باشد و هم عامل جرم. شما نمی‌توانید چاقو را مجرم بدانید. بنابراین بستگی به این دارد که چه کسانی و به چه نحوی آن حادثه را می‌نویسند. در نهایت، همه کسانی‌که در تپش تلاش‌کردند، اعم از آقای صدیقی‌مقدم، آقای غمخوار و سایر افراد، بسیار مهربان بودند و همه آنها را دوست داریم.»

لیلا حسین‌زاده - تپش