کارآفرینی زنان؛ راهکاری طلایی برای توسعه کشور

کارآفرینی زنان؛ راهکاری طلایی برای توسعه کشور

طی دهه‌های اخیر، نتایج حاصل از مطالعات جمعیت‌شناسی زنان کشور، همواره موید دو گزاره آماری مهم بوده که «نیمی از ساختار جمعیتی را زنان تشکیل می‌دهند» و «زنان در قیاس با مردان، تمایل بیشتری به تحصیلات دانشگاهی داشته و نرخ ورود زنان و دختران کشور به دانشگاه‌ها، سال‌به‌سال درحال افزایش است». اما در این میان، گزاره سوم و مهم‌تری که نقش تکمیلی و به نوعی خروجی دو گزاره پیشین از منظر مولد بودن و اثرگذاری زنان در رشد و پیشرفت کشور را دارد، همواره مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد و عبارت است از این‌که چه تناسبی میان نرخ زنان فارغ‌التحصیل به عنوان خروجی دانشگاه‌ها و نرخ زنان شاغل به‌ویژه کارآفرین به عنوان ورودی بازار کار وجود دارد؟

بر اساس آمارها، نرخ بیکاری زنان تحصیلکرده در قیاس با همتایان مرد خود، بسیار بالاتر بوده و این به معنای آن است که متاسفانه بخش عظیمی از جمعیت متخصص کشور، به‌رغم برخورداری از استعدادها، خلاقیت‌ها و شایستگی‌های علمی نقش فعالی در شکوفایی اقتصادی و اعتلای کشور بر عهده ندارند؛ این امر در عین غیرقابل فهم کردن چرایی نرخ بالای تمایل زنان به ورود به دانشگاه، منطق هزینه‌کرد خانواده‌ها از منظر خرد و هزینه‌کرد دولت‌ها از منظر کلان بر موضوع آموزش‌های دانشگاهی و علمی زنان را با علامت سوالی بزرگی روبه‌رو می‌کند که پاسخ به آن، هم از منظر جامعه زنان و هم از منظر سیاست‌گذاران و مسئولان، توجهی ویژه‌ می‌طلبد.
بررسی دقیق‌تر ابعاد این مشکل، مبین آن است که نه تنها سازمان‌ها و ارگان‌های دولتی به دلیل فربگی و اشباع نیروی انسانی، عموما فاقد فضای لازم برای جذب و به کارگیری ظرفیت زنان تحصیلکرده کشور هستند، بلکه حتی بخش خصوصی نیز چندان نتوانسته است از این سرمایه‌های ملی بهره‌مند شده و در به کارگیری زنان متخصص، موفقیت‌آمیز عمل کند و موقعیت‌های کاری تخصصی در صنایع گوناگون، کماکان در سیطره مردان قرار دارد. بر این اساس، اگرچه شریان باریک و بعضا مسدود ورود به بازار کار در هر دو مسیر دولتی و خصوصی برای زنان، مهم‌ترین دلیل خانه‌نشینی و انفعال آنان به نظر می‌رسد، اما می‌توان با تغییر زاویه نگاه به راهکاری طلایی رسید.
ایجاد تفکر و انگیزه کارآفرینانه در میان زنان کشور از یک‌سو و ایجاد زیرساخت‌ها و ساختارهای حمایتی از کارآفرینی زنان در بستر دولت و بخش خصوصی از سوی دیگر، حلقه مفقوده اتصال دانش و مهارت‌های فراگرفته زنان در حوزه‌های تخصصی خود با نیازهای کسب‌وکار و صنایع کشور است که نه تنها می‌تواند به فعال‌سازی نیروی مولد جدید، شکوفایی نوآوری و افزایش تولید ناخالص داخلی منجر شود، بلکه زمینه‌ساز رونق صادرات و ارزآوری به کشور خواهدبود.لذا سیاست‌گذاری و زمینه‌سازی برای بروز کارآفرینی زنان در جایگاهی طولی نسبت به ایجاد فرصت‌های شغلی برای این قشر، به مثابه آموزش ماهیگیری به جای دادن ماهی، اثرگذاری غیرقابل قیاس و دستاوردهای چشمگیری خواهدداشت که به صورت بدیهی، کاهش نرخ بیکاری زنان و حتی مردان تحصیلکرده از جمله خروجی‌های فرعی آن است.

دکتر نازنین بهزادی - پژوهشگر کارآفرینی