«جامجم» فقدان توازن هزینه تبلیغات و بودجه فیلمها را بررسی میکند
گرانی تبلیغات محیطی، چشم اسفندیار سینما
با نگاهی به نوع تبلیغات شهری میبینیم که نسبت به گذشته سهم تبلیغات فرهنگی محیطی و بهخصوص سینمایی روی بیلبوردهای تعبیهشده شهرداری تهران کم و ناچیز است.
تنها زمانی که شهرداری توانست به کمک سینما بیاید مربوط به بازه زمانی برگزاری جشنواره فیلم فجر است که بیلبوردهایی برای جشنواره چهلویکم اختصاص دادند که بر اساس نگاه برخی منتقدان، هیچ عکسی از 24 فیلم جشنواره فجر نبود که بخواهد مخاطبان را به دیدن این فیلمها تشویق کند و بیشتر تبلیغات به شکل پوستر جشنواره فجر بوده است که آن را در سطح شهر میبینیم. همچنین بیلبورد فیلم «اتاقک گلی» به عنوان فیلم برگزیده شهردار دیده میشود که هنوز تغییر نکرده تا شائبه اکران نوروزی این فیلم را بیشتر کند. تولیدکنندگان سینمایی معتقدند شهرداری تهران و دیگر دستگاههای متولی باید جاهای مشخصی را در سطح شهر برای تبلیغ فیلمهای سینمایی اختصاص دهند، اما بعضی مخالف این نظر هستند و معتقدند که ممکن است جانمایی درستی برای این تبلیغات صورت نگیرد و مخاطبان نیز آن را نبینند.
نیازمند سازههایی خاص برای تبلیغ محصولات فرهنگی هستیم
سینما در شرایط فعلی اقتصادی نیاز به همیاری تمام دستگاههای فرهنگی دارد تا بتواند هزینه تمامشده فیلمها را که این روزها به دلیل چالشهای اقتصادی افزایش یافته، تأمین کند. براساس نظر کارشناسان، در حال حاضر هزینه تبلیغات تجاری برای 50 بیلبورد در تهران در بازه زمانی 30 تا 40 روز، شش میلیارد تومان است و برای محصولات فرهنگی با تعرفه 25 درصد حساب میشود که بسته به نقاط و ابعاد بیلبورد ، تعداد روز آن کم و زیاد میشود. بنابراین با احتساب میزان تعرفه 25 درصد برای محصولات فرهنگی در بازه زمانی 30 تا 40 روزه، هزینه تبلیغات رقمی حدود 4.5میلیارد تومان میشود. به عبارتی، یک فیلم حداقل باید 10میلیارد تومان بفروشد تا بتواند هزینه تولید خود را جبران کند. و اگر چنین هزینه تبلیغاتی، آن هم فقط تبلیغات محیطی را به آن اضافه کنیم با عدد قابل توجهی روبهرو می شویم.
سعید خانی، تهیهکننده و پخشکننده فیلم که در حال حاضر فیلم «خط استوا» را به عنوان یک فیلم کمدی روی پرده دارد، در این رابطه به جامجم میگوید: « ما تبلیغات محیطی فیلمهای خود را به فراموشی سپردیم، چون در همه جای دنیا شهرداری به کمک سازههای ثابت و مشخص از محصولات فرهنگی حمایت میکند، اما در کشور ما شهرداری، این بخش از تبلیغات را به شرکتهای تبلیغاتی واگذار کرده است و آنها نیز از سازمان زیباسازی این سازهها را اجاره میکنند و به طور طبیعی دنبال درآمدزایی خودشان هستند.
به همین دلیل هیچ سازه خاصی برای محصولات فرهنگی طراحی نشده است و به طور طبیعی پخشکنندهها نیز نمیتوانند به سمت تبلیغات محیطی بروند، چون اگر به طور مشخص بخواهیم چندتا بیلبورد خوب در تهران و اتوبانهای تهران در یک دوره 30 روزه بگیریم، حداقل باید سه تا چهار میلیارد هزینه کنیم؛ یعنی یک تیم حداقل 10 میلیارد فیلمش بفروشد یا درآمد به دست بیاورد که بتواند بابت بودجهای که هزینه کرده است، بازگشت مالی داشته باشد.»
این پخشکننده اضافه کرد: «در سالهای اخیر شهرداری مگر در قالب جشنواره فیلم فجر که زمینهای برای تبلیغات کارهای خودش فراهم شود، کمک خاصی به ما نکرده است. به طور طبیعی هیچ عقل سلیمی برای این شرایط توجیه اقتصادی ندارد. بنابراین، مادامی که شهرداری به این بلوغ نرسد که باید برای محصولات فرهنگی و نه صرفا سینما سازهای طراحی کند، به طور طبیعی این اتفاق میافتد. اصلا چه اشکالی دارد این تبلیغات در طول سال در اختیار فیلمهای سینمایی ایران، تئاتر و دیگر محصولات فرهنگی قرار گیرد؟»
برای محصول فرهنگی تفاوتی قائل نیستیم
خانی، تبلیغات فیلمهای سینمایی را روی بیلبوردها تأثیرگذار میداند و یادآوری میکند: «تبلیغات محیطی محصولات فرهنگی و فیلمهای سینمایی روی بیلبوردها با توجه به میزان تردد زیاد مردم در سطح شهر تأثیرگذار است و به طور طبیعی خواهان این نوع از تبلیغات هستیم، اما فکری برای این موضوع نشده است که برای محصول فرهنگی تفاوتی قائل شوند. مشخص است که بخشی از وظیفه دولت و شهرداری این است که مردم بتوانند به سینما و کنسرت بروند و کار هنری انجام دهند. خانی با تأیید این صحبت اضافه میکند: «نیازمند نوعی نگاه کلان در این رابطه هستیم که مدیران ما و شهرداری به این بلوغ برسند که سینما تا چه اندازه میتواند در جامعه تأثیرگذار و کمک کننده باشد. وقتی به بلوغ لازم برسند به طور طبیعی با دفاتر سینمایی و حوزههای فرهنگی دیگر مشورت میکنند.
او یادآوری و تأکید میکند که میتوانیم سازههایی را در طول سال تولید کنیم که به طور مشخص برای محصولات فرهنگی تعبیه شود و اضافه میکند: «منظور من فقط سینما نیست، بلکه بچههای تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی نیز این مشکل را دارند. به نظرم فقط باید هزینه چاپ و نصب را از ما بگیرند و زمانی که این درک وجود ندارد که ما را با یک محصول تجاری قیاس میکنند، شاهد اتفاقات ناخوشایندی خواهیم بود. اگر شهرداری در کنار بچههای سینما قرار گیرد، میتوانیم بنشینیم و در یک محفل دوستانه از تجارب بچههای سینما و تأثیرگذاری آن صحبت کنیم.
این پخشکننده در پاسخ به این پرسش که آیا گرانشدن بلیت سینما میتواند جوابگوی هزینههای تمامشده در سینما باشد، میگوید: «به طور طبیعی وقتی بلیت گران میشود، ما با ریزش مخاطب روبهرو هستیم و گرانشدن بلیت سینما اتفاق میافتد، اما اگر بلیت گران هم شود، فروشمان همان مقدار قبل است. نسبت به سال 98 با اینکه تعداد پردیسها افزایش یافته، نهتنها فروشمان بیشتر نشده، بلکه افت هم داشته است. اگر به کشوری مانند فرانسه، شهرداری هر منطقه به شهروندان همان منطقه بلیتهایی با یارانه اختصاص میدهد و این یارانه میتواند به سینمادار اختصاص یابد. به هرحال محصول فرهنگی زمان کوتاهی روی پرده قرار میگیرد و باید بتوانیم در همین زمان به اندازه کافی اطلاعرسانی کنیم.»
نیاز به تبلیغاتی داریم که منجر به جذب مستقیم مخاطب شود
سیدصابر امامی، تهیهکننده فیلم «کاپیتان» که در جشنواره فیلم فجر حضور داشت درباره استفاده از تبلیغات محیطی در سینما میگوید: «با توجه به افزایش تعرفههای تبلیغاتی همه ما به طور عمده به سمت استفاده از فضای دیجیتال گرایش پیدا کردیم، چون ارتباط دوسویه و پیوسته با مخاطب برقرار میکند و آن جایگاه قدیمی که تبلیغات محیطی داشته، در حال حاضر کمرنگ شده است. نکته دیگری که در بخش مارکت تبلیغات وجود دارد، این است که تبلیغات محیطی به شهرت برند کمک میکند؛ یعنی اگر محصولی را برای تبلیغات روی بیلبورد دیدیم، در ذهنمان میماند که این محصول خوب است، اما به معنی خریدن آن نیست، به همین دلیل اکثر تبلیغات محیطی که انجام میشود، تبلیغات محصولات جدیدی است که برای شهرت برند صورت میگیرد؛ یعنی منتظر نیستند که با این تبلیغات، مشتری برود و آن محصول را بخرد. اما ما در سینما نیاز به تبلیغی داریم که منجر به جذب مخاطب به شکل مستقیم شود و از این جهت گروه تبلیغات محیطی چندان چیزی به فیلمها اضافه نمیکند.»
چرخههای تبلیغات فرهنگی ناقص است
این تهیهکننده همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا بالارفتن قیمت بلیت سینما موجب میشود که تهیهکنندگان راغب به تبلیغ محیطی شوند، میگوید: « قیمت بلیت سینما در مارکت بینالمللی بسته به نوع سالن و کیفیت فیلم از 3تا 10دلار است. به فرض این که ما بدترین سالنها و فیلمهای سینمای دنیا را داشته باشیم که نداریم باید قیمت بلیت حداقل حدود 150هزارتومان باشد و این قیمت بینالمللی است. اگر کیفیت سالن بیشتر باشد قیمت بلیت چیزی بین 8 تا 9 دلار است که در مقیاس ریال حداقل 400تا 450هزار تومان است. وقتی قیمت بلیت بر اساس معیار جهانی نیست، هزینه تولید درنمیآید. بنابراین، در یک قالب غلط هرچقدر هم تبلیغ کنید، فایدهای ندارد و به همین دلیل چرخه اکران ناقص است. با همین قیمت 45هزارتومان باید به این توجه داشته باشیم که سطح اشغال سینمای ایران کمتر از 20درصد است. »
امامی نیز بر کمک شهرداری و دولت در زمینه تبلیغات محیطی تأکید کرده و با ارائه راهحلی در این زمینه اضافه میکند: «یکی از راهحلها کمک دولتی در زمینه تبلیغات است که هزینههای تبلیغاتی پروژههای فرهنگی کاهش پیدا کند. بخش بزرگی از تبلیغات فرهنگی در اختیار شهرداری است که به طور عمده شهرداری از بیلبوردها برای انتقال پیامهای فرهنگی به مخاطب استفاده میکند و چندان سینما را به عنوان یک محصول فرهنگی نمیشناسد، بنابراین شهرداری میتواند به جای این که بگوید پسماند شهری را در یک ساعت مشخص جلوی در بگذارید، چند فیلم هم تبلیغ کند تا چرخه سینما بچرخد. با وجود این شرایط وضع سینما در زمینه تبلیغات محیطی از تمام گروههای فرهنگی بهتر است. کافی است شما به وضعیت کتابها و اهالی نشر نگاهی بیندازید که برای آنها اصلا مارکتی باقی نمانده است و مثلا با این سؤال روبهرو هستیم که اگر بخواهیم یک کتاب را که هزار تیراژ دارد بفروشد، کجا باید تبلیغ کند؟ بنابراین چرخهها ناقص است و ممکن است سینما میان محصولات فرهنگی بیشتر به چشم بیاید، اما باقی محصولات فرهنگی همین وضعیت را دارند.»
نیازمند سازههایی خاص برای تبلیغ محصولات فرهنگی هستیم
سینما در شرایط فعلی اقتصادی نیاز به همیاری تمام دستگاههای فرهنگی دارد تا بتواند هزینه تمامشده فیلمها را که این روزها به دلیل چالشهای اقتصادی افزایش یافته، تأمین کند. براساس نظر کارشناسان، در حال حاضر هزینه تبلیغات تجاری برای 50 بیلبورد در تهران در بازه زمانی 30 تا 40 روز، شش میلیارد تومان است و برای محصولات فرهنگی با تعرفه 25 درصد حساب میشود که بسته به نقاط و ابعاد بیلبورد ، تعداد روز آن کم و زیاد میشود. بنابراین با احتساب میزان تعرفه 25 درصد برای محصولات فرهنگی در بازه زمانی 30 تا 40 روزه، هزینه تبلیغات رقمی حدود 4.5میلیارد تومان میشود. به عبارتی، یک فیلم حداقل باید 10میلیارد تومان بفروشد تا بتواند هزینه تولید خود را جبران کند. و اگر چنین هزینه تبلیغاتی، آن هم فقط تبلیغات محیطی را به آن اضافه کنیم با عدد قابل توجهی روبهرو می شویم.
سعید خانی، تهیهکننده و پخشکننده فیلم که در حال حاضر فیلم «خط استوا» را به عنوان یک فیلم کمدی روی پرده دارد، در این رابطه به جامجم میگوید: « ما تبلیغات محیطی فیلمهای خود را به فراموشی سپردیم، چون در همه جای دنیا شهرداری به کمک سازههای ثابت و مشخص از محصولات فرهنگی حمایت میکند، اما در کشور ما شهرداری، این بخش از تبلیغات را به شرکتهای تبلیغاتی واگذار کرده است و آنها نیز از سازمان زیباسازی این سازهها را اجاره میکنند و به طور طبیعی دنبال درآمدزایی خودشان هستند.
به همین دلیل هیچ سازه خاصی برای محصولات فرهنگی طراحی نشده است و به طور طبیعی پخشکنندهها نیز نمیتوانند به سمت تبلیغات محیطی بروند، چون اگر به طور مشخص بخواهیم چندتا بیلبورد خوب در تهران و اتوبانهای تهران در یک دوره 30 روزه بگیریم، حداقل باید سه تا چهار میلیارد هزینه کنیم؛ یعنی یک تیم حداقل 10 میلیارد فیلمش بفروشد یا درآمد به دست بیاورد که بتواند بابت بودجهای که هزینه کرده است، بازگشت مالی داشته باشد.»
این پخشکننده اضافه کرد: «در سالهای اخیر شهرداری مگر در قالب جشنواره فیلم فجر که زمینهای برای تبلیغات کارهای خودش فراهم شود، کمک خاصی به ما نکرده است. به طور طبیعی هیچ عقل سلیمی برای این شرایط توجیه اقتصادی ندارد. بنابراین، مادامی که شهرداری به این بلوغ نرسد که باید برای محصولات فرهنگی و نه صرفا سینما سازهای طراحی کند، به طور طبیعی این اتفاق میافتد. اصلا چه اشکالی دارد این تبلیغات در طول سال در اختیار فیلمهای سینمایی ایران، تئاتر و دیگر محصولات فرهنگی قرار گیرد؟»
برای محصول فرهنگی تفاوتی قائل نیستیم
خانی، تبلیغات فیلمهای سینمایی را روی بیلبوردها تأثیرگذار میداند و یادآوری میکند: «تبلیغات محیطی محصولات فرهنگی و فیلمهای سینمایی روی بیلبوردها با توجه به میزان تردد زیاد مردم در سطح شهر تأثیرگذار است و به طور طبیعی خواهان این نوع از تبلیغات هستیم، اما فکری برای این موضوع نشده است که برای محصول فرهنگی تفاوتی قائل شوند. مشخص است که بخشی از وظیفه دولت و شهرداری این است که مردم بتوانند به سینما و کنسرت بروند و کار هنری انجام دهند. خانی با تأیید این صحبت اضافه میکند: «نیازمند نوعی نگاه کلان در این رابطه هستیم که مدیران ما و شهرداری به این بلوغ برسند که سینما تا چه اندازه میتواند در جامعه تأثیرگذار و کمک کننده باشد. وقتی به بلوغ لازم برسند به طور طبیعی با دفاتر سینمایی و حوزههای فرهنگی دیگر مشورت میکنند.
او یادآوری و تأکید میکند که میتوانیم سازههایی را در طول سال تولید کنیم که به طور مشخص برای محصولات فرهنگی تعبیه شود و اضافه میکند: «منظور من فقط سینما نیست، بلکه بچههای تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی نیز این مشکل را دارند. به نظرم فقط باید هزینه چاپ و نصب را از ما بگیرند و زمانی که این درک وجود ندارد که ما را با یک محصول تجاری قیاس میکنند، شاهد اتفاقات ناخوشایندی خواهیم بود. اگر شهرداری در کنار بچههای سینما قرار گیرد، میتوانیم بنشینیم و در یک محفل دوستانه از تجارب بچههای سینما و تأثیرگذاری آن صحبت کنیم.
این پخشکننده در پاسخ به این پرسش که آیا گرانشدن بلیت سینما میتواند جوابگوی هزینههای تمامشده در سینما باشد، میگوید: «به طور طبیعی وقتی بلیت گران میشود، ما با ریزش مخاطب روبهرو هستیم و گرانشدن بلیت سینما اتفاق میافتد، اما اگر بلیت گران هم شود، فروشمان همان مقدار قبل است. نسبت به سال 98 با اینکه تعداد پردیسها افزایش یافته، نهتنها فروشمان بیشتر نشده، بلکه افت هم داشته است. اگر به کشوری مانند فرانسه، شهرداری هر منطقه به شهروندان همان منطقه بلیتهایی با یارانه اختصاص میدهد و این یارانه میتواند به سینمادار اختصاص یابد. به هرحال محصول فرهنگی زمان کوتاهی روی پرده قرار میگیرد و باید بتوانیم در همین زمان به اندازه کافی اطلاعرسانی کنیم.»
نیاز به تبلیغاتی داریم که منجر به جذب مستقیم مخاطب شود
سیدصابر امامی، تهیهکننده فیلم «کاپیتان» که در جشنواره فیلم فجر حضور داشت درباره استفاده از تبلیغات محیطی در سینما میگوید: «با توجه به افزایش تعرفههای تبلیغاتی همه ما به طور عمده به سمت استفاده از فضای دیجیتال گرایش پیدا کردیم، چون ارتباط دوسویه و پیوسته با مخاطب برقرار میکند و آن جایگاه قدیمی که تبلیغات محیطی داشته، در حال حاضر کمرنگ شده است. نکته دیگری که در بخش مارکت تبلیغات وجود دارد، این است که تبلیغات محیطی به شهرت برند کمک میکند؛ یعنی اگر محصولی را برای تبلیغات روی بیلبورد دیدیم، در ذهنمان میماند که این محصول خوب است، اما به معنی خریدن آن نیست، به همین دلیل اکثر تبلیغات محیطی که انجام میشود، تبلیغات محصولات جدیدی است که برای شهرت برند صورت میگیرد؛ یعنی منتظر نیستند که با این تبلیغات، مشتری برود و آن محصول را بخرد. اما ما در سینما نیاز به تبلیغی داریم که منجر به جذب مخاطب به شکل مستقیم شود و از این جهت گروه تبلیغات محیطی چندان چیزی به فیلمها اضافه نمیکند.»
چرخههای تبلیغات فرهنگی ناقص است
این تهیهکننده همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا بالارفتن قیمت بلیت سینما موجب میشود که تهیهکنندگان راغب به تبلیغ محیطی شوند، میگوید: « قیمت بلیت سینما در مارکت بینالمللی بسته به نوع سالن و کیفیت فیلم از 3تا 10دلار است. به فرض این که ما بدترین سالنها و فیلمهای سینمای دنیا را داشته باشیم که نداریم باید قیمت بلیت حداقل حدود 150هزارتومان باشد و این قیمت بینالمللی است. اگر کیفیت سالن بیشتر باشد قیمت بلیت چیزی بین 8 تا 9 دلار است که در مقیاس ریال حداقل 400تا 450هزار تومان است. وقتی قیمت بلیت بر اساس معیار جهانی نیست، هزینه تولید درنمیآید. بنابراین، در یک قالب غلط هرچقدر هم تبلیغ کنید، فایدهای ندارد و به همین دلیل چرخه اکران ناقص است. با همین قیمت 45هزارتومان باید به این توجه داشته باشیم که سطح اشغال سینمای ایران کمتر از 20درصد است. »
امامی نیز بر کمک شهرداری و دولت در زمینه تبلیغات محیطی تأکید کرده و با ارائه راهحلی در این زمینه اضافه میکند: «یکی از راهحلها کمک دولتی در زمینه تبلیغات است که هزینههای تبلیغاتی پروژههای فرهنگی کاهش پیدا کند. بخش بزرگی از تبلیغات فرهنگی در اختیار شهرداری است که به طور عمده شهرداری از بیلبوردها برای انتقال پیامهای فرهنگی به مخاطب استفاده میکند و چندان سینما را به عنوان یک محصول فرهنگی نمیشناسد، بنابراین شهرداری میتواند به جای این که بگوید پسماند شهری را در یک ساعت مشخص جلوی در بگذارید، چند فیلم هم تبلیغ کند تا چرخه سینما بچرخد. با وجود این شرایط وضع سینما در زمینه تبلیغات محیطی از تمام گروههای فرهنگی بهتر است. کافی است شما به وضعیت کتابها و اهالی نشر نگاهی بیندازید که برای آنها اصلا مارکتی باقی نمانده است و مثلا با این سؤال روبهرو هستیم که اگر بخواهیم یک کتاب را که هزار تیراژ دارد بفروشد، کجا باید تبلیغ کند؟ بنابراین چرخهها ناقص است و ممکن است سینما میان محصولات فرهنگی بیشتر به چشم بیاید، اما باقی محصولات فرهنگی همین وضعیت را دارند.»
تعامل برای حمایت از سینما
تبلیغ آثار سینمایی موضوعی است که به نظر میرسد امروز نیازمند یک نگاه همدلانه از سوی نهادهای مختلف است تا سینمای ایران پس از دوران کرونا و البته ناآرامیهای چند ماه اخیر بتواند به شرایط ایدهآل بازگردد. با توجه به بالارفتن هزینه تولید، عملا هزینه تبلیغات میتواند بخش خصوصی را از تولید بازدارد؛ از این رو نگاه حمایتی سازمانها و نهادها میتواند راهگشای خوبی برای دیدهشدن آثار سینمایی باشد. این موضوع نیز پیشتر از سوی صدا و سیما تجربه شده، در ماههایی که کشور با اغتشاشات روبهرو بود رسانه ملی با پخش رایگان آثار روی پرده سینما و حتی پیشتر در زمان اوجگیری کرونا، حمایت خوبی از تولیدات سینمایی داشت و توانست چراغ سینما را روشن نگه دارد. با توجه به موضوع آثاری که در یک سال اخیر ساخته و در جشنواره چهل و یکم فجر رونمایی شدند، میتوان امیدوار به حمایت سازمان صدا و سیما بود و اگر این نگاه با همراهی سازمانها و نهادهایی همچون شهرداری شود، میتوان به بازگشت رونق به سینما در جهت فرهنگسازی امیدوار بود.
تبلیغ آثار سینمایی موضوعی است که به نظر میرسد امروز نیازمند یک نگاه همدلانه از سوی نهادهای مختلف است تا سینمای ایران پس از دوران کرونا و البته ناآرامیهای چند ماه اخیر بتواند به شرایط ایدهآل بازگردد. با توجه به بالارفتن هزینه تولید، عملا هزینه تبلیغات میتواند بخش خصوصی را از تولید بازدارد؛ از این رو نگاه حمایتی سازمانها و نهادها میتواند راهگشای خوبی برای دیدهشدن آثار سینمایی باشد. این موضوع نیز پیشتر از سوی صدا و سیما تجربه شده، در ماههایی که کشور با اغتشاشات روبهرو بود رسانه ملی با پخش رایگان آثار روی پرده سینما و حتی پیشتر در زمان اوجگیری کرونا، حمایت خوبی از تولیدات سینمایی داشت و توانست چراغ سینما را روشن نگه دارد. با توجه به موضوع آثاری که در یک سال اخیر ساخته و در جشنواره چهل و یکم فجر رونمایی شدند، میتوان امیدوار به حمایت سازمان صدا و سیما بود و اگر این نگاه با همراهی سازمانها و نهادهایی همچون شهرداری شود، میتوان به بازگشت رونق به سینما در جهت فرهنگسازی امیدوار بود.
نسرین بختیاری - گروه فرهنگ و هنر