نویسندهای توانسته به قلمروی ذهنی نسلِ ما نفوذ کند که...
صحبت و کلام نوجوان، با آنانی که در روزگاران قبل زندگی کردهاند، خیلی متفاوت است. نوجوان، گاهی درد میکشد، گاهی امیدوار است و گاهی امیدوارتر؛ آن وقت است که او، پاراگراف، کتاب یا جملاتی از یک نویسنده را میخواند که گویا، چالشهای نوجوانی را بهتر از هرکسی، از ذهن به قلم میآورد. از زخمهای نسل ما، آن قدر حقیقی بنویسد که میفهمیم او همدرد ماست.
حسنا براتی از تهران: در کتابها و میان کلماتش، درد مشترکی را تسکین داده؛که دیگران آن را مضحک میدانند.
سارا یزدانی از اصفهان خمینیشهر: دیدگاههای انتقادی نسل جدید را در قالب طنزی خردمندانه مطرح کردهباشد و حداقل یکبار پای صحبتهایمان نشستهباشد.
مطهره شفقتی از مشهد: به جای نگاه از بالا به پایین، و ادعای دانای کل بودن، از قاب چشم ما، به اتفاقات زندگی بنگرد و آن را قضاوت کند و از یاد نبرد خود نیز زمانی جوان بوده، که گاهی به اقتضای ناپختگی، مرتکب خطا میشده؛ نه کسی که از بدو جنینی تمام مسیرهای درست زندگی را تشخیص میداده است.
پریا فرجی از تهران: هنوز در اعماق وجودش، از نوجوانی مراقبت کند.
زهرا نقوی از همدان: با تمام وجود نوجوانی را با تمام سختیهایش محکم بغل کرده و برایش مینویسد.
کوثر کریمینیا از دزفول: از پشت برچسبِ گودزیلاهای دهه هشتادی، نوجوانی خسته و ناامید را دیده است.
محیا گلنبی از تهران: به توفانهای وجود ما و ظرفیتهایمان آگاه باشد و بداند که برای کاشفان و جستوجوگرانی خلاق اما محتاج مینویسد.
حانیه آب نیکی از تهران: باور نوجوانی داشته، فکر نکند از اول قوی، همه چیز فهم بودهاست، بلکه شرایط یک نوجوان خام، دست به عصا ولی مشتاق را درک کردهباشد.
علیرضا زارعیان از تهران: اول قلمرو ذهنی خودش را بالا ببرد تا بتواند درک بهتری از نوجوانان داشتهباشد.
زینب شفیع نادری از یزد: حاصل بالا و پایین کردن خطکشیهای کاغذش را هر چندبار و از هر زاویهای بخوانی برایت جذابیت و تازگی داشتهباشد و هر بار نسبت به قبل، چیز جدیدتری برای آموختن و آگاهتر شدن خواننده داشتهباشد.
رضا خداوردی از شهریار: مثل آینه واقعیتهای جامعه را نشان دهد و با مخاطبش رو راست و صادق باشد.
فاطمه کریمی - نوجوانهسارا یزدانی از اصفهان خمینیشهر: دیدگاههای انتقادی نسل جدید را در قالب طنزی خردمندانه مطرح کردهباشد و حداقل یکبار پای صحبتهایمان نشستهباشد.
مطهره شفقتی از مشهد: به جای نگاه از بالا به پایین، و ادعای دانای کل بودن، از قاب چشم ما، به اتفاقات زندگی بنگرد و آن را قضاوت کند و از یاد نبرد خود نیز زمانی جوان بوده، که گاهی به اقتضای ناپختگی، مرتکب خطا میشده؛ نه کسی که از بدو جنینی تمام مسیرهای درست زندگی را تشخیص میداده است.
پریا فرجی از تهران: هنوز در اعماق وجودش، از نوجوانی مراقبت کند.
زهرا نقوی از همدان: با تمام وجود نوجوانی را با تمام سختیهایش محکم بغل کرده و برایش مینویسد.
کوثر کریمینیا از دزفول: از پشت برچسبِ گودزیلاهای دهه هشتادی، نوجوانی خسته و ناامید را دیده است.
محیا گلنبی از تهران: به توفانهای وجود ما و ظرفیتهایمان آگاه باشد و بداند که برای کاشفان و جستوجوگرانی خلاق اما محتاج مینویسد.
حانیه آب نیکی از تهران: باور نوجوانی داشته، فکر نکند از اول قوی، همه چیز فهم بودهاست، بلکه شرایط یک نوجوان خام، دست به عصا ولی مشتاق را درک کردهباشد.
علیرضا زارعیان از تهران: اول قلمرو ذهنی خودش را بالا ببرد تا بتواند درک بهتری از نوجوانان داشتهباشد.
زینب شفیع نادری از یزد: حاصل بالا و پایین کردن خطکشیهای کاغذش را هر چندبار و از هر زاویهای بخوانی برایت جذابیت و تازگی داشتهباشد و هر بار نسبت به قبل، چیز جدیدتری برای آموختن و آگاهتر شدن خواننده داشتهباشد.
رضا خداوردی از شهریار: مثل آینه واقعیتهای جامعه را نشان دهد و با مخاطبش رو راست و صادق باشد.