رهایی پزشک تبریزی از قصاص
وکیل‌مدافع علیرضا صلحی، پزشک تبریزی که به اتهام قتل همسر و مادربزرگش به قصاص محکوم شده بود، از آزادی موکلش خبر داد.
بابک بابازاده در این‌باره به ایسنا گفت: با توجه به پیگیری‌های صورت‌گرفته و اعلام رضایت اولیای دم هر دو مقتول (همسر و مادربزرگ)، موکلم پیش از سال نو از زندان آزاد شد.این گزارش حاکی است مهر ۱۳۹۵ پنج عضو خانواده یک پزشک تبریزی از جمله همسر، مادر، پدر، برادر و مادربزرگش دچار تنگی نفس شدند و همسر و مادربزرگ این پزشک، در بیمارستان فوت شدند. همزمان با مرگ دو نفر از اعضای خانواده این پزشک و مسمومیت سایر اعضای خانواده، پلیس تحقیقات را آغاز کرد و این پزشک سرانجام بازداشت شد.
قتل مرد جوان با ادعای مزاحمت برای خواهر
مردی که با شلیک گلوله کارفرمای خواهرش را به قتل رسانده بود، مدعی شد به خاطر اختلاف مالی مقتول با خواهرش و مزاحمت‌های او برای زنان فامیل مرتکب قتل شده است.
به گزارش خبرنگار جام‌جم، شامگاه بیست‌وچهارم اسفند سال گذشته راننده نیسانی هنگام عبور از جاده مسگرآباد تهران جسد مرد ناشناسی را در تفرجگاهی قدیمی یافت و به پلیس 110 تهران گزارش داد. ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران با حضور در آنجا مشاهده کردند ساعاتی از مرگ او گذشته و براثر تیری که به سرش اصابت کرده، به قتل رسیده است.
تحقیقات در این‌باره ادامه داشت تا این‌که بعد از چند روز خانواده‌ای به پلیس آگاهی تهران آمده و گفتند که پسرشان برای کار از خانه بیرون رفته و ناپدید شده و تاکنون موفق به یافتن او نشده‌اند. این در حالی بود که آنها به پزشکی قانونی رفتند و با دیدن جسد مرد ناشناس متوجه شدند که این جسد متعلق به پسرشان است. همچنین معلوم شد ردی از پژوی 206 او نیست. دو روز بعد خودرو در محله مشیریه کشف شد. ماموران به تحقیقات دوباره از خانواده وی پرداختند و پی بردند پسر آنها با دختری در دفتر کارش اختلاف مالی داشته و تصور می‌کنند آن دختر در این ماجرا نقش دارد. دختر جوان احضار و مورد تحقیق قرار گرفت و مدعی شد با مقتول اختلاف مالی داشته اما در مرگش نقشی نداشته است.
این در حالی بود که معلوم شد برادر این دختر، آخرین مرتبه سوار پژوی مقتول بوده است. او چند روز پیش بازداشت و به قتل اعتراف کرد و گفت: مقتول کارفرمای خواهرم بود و علاوه بر اختلاف مالی که با هم داشتند، مدام مزاحم خواهرم و حتی نامزد خودم شده بود. شب حادثه برای پایان‌دادن به این مشکلات سوار خودرویش شدم و با هم به سمت مسگرآباد رفتیم. در آنجا دعوای‌مان شد و با شلیک گلوله او را کشتم و جسد را در همان حوالی انداختم.
حکم مرگ برای قتل در بزم مستانه
پسر جوان که در جریان درگیری با دوستش در بزم مستانه، او را کشته بود با حکم دادگاه به قصاص محکوم شد.
به گزارش خبرنگار جام‌جم، تحقیقات پلیسی در این پرونده از زمستان1401وبا انتقال پیکر غرق در خون پسر جوان به بیمارستانی درغرب تهران آغاز شد.پسرجوان به نام شاهین هدف ضربه‌های چاقو قرارگرفته بود اما بر اثرخونریزی جان سپرد.در بررسی‌های ماموران مشخص شد، یکی از دوستان شاهین او را به بیمارستان رسانده و سپس فرار کرده بود. با بررسی دوربین‌های مداربسته بیمارستان، هویت قاتل شناسایی و دستگیر شد. امیر 30 ساله در تحقیقات به قتل اعتراف کرد و گفت: روز حادثه به مغازه شاهین رفته و آنجا مشروب خوردیم. غیر از من و شاهین، دو نفر دیگر هم آنجا بودند. بعد سر شوخی و کل‌کل دعوای‌مان شد. شاهین قمه داشت و به سمت من آمد که از ترس با چاقو او را زدم. بعد شاهین را به بیمارستان رساندم اما او فوت کرد و از ترس فرار کردم. پرونده با تکمیل تحقیقات به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و در جلسه دادگاه معاون قوه قضاییه از طرف تنها ولی‌دم مقتول که صغیر است درخواست قصاص کرد. در ادامه امیر در جایگاه ایستاد و گفت: بعد از این‌که مشروب خوردیم، شاهین شروع به شوخی با یکی از افراد مهمانی کرد و همین شروع درگیری شد. من در مسیر مرغ خریده بودم تا جوجه‌کباب درست کنم. در حال خرد کردن مرغ بودم که درگیری بالا گرفت. شاهین شمشیر داشت و به سمت من آمد. به طرف راه‌پله رفتم و آنجا با هم درگیر شدیم. در یک لحظه پایم لیز خورد و روی شاهین افتادم. ناخواسته چاقو وارد سینه‌اش شده بود. خیلی ترسیده بودم و او را سوار ماشین کرده و به بیمارستان بردم. وقتی فهمیدم حالش وخیم است از ترس فرار کردم که ماموران دستگیرم کردند. پس از دفاعیات متهم و وکیل‌مدافعش، قضات دادگاه وارد شور شده و امیر را به قصاص محکوم کردند.
قتل مرد جوان با ادعای مزاحمت برای خواهر
مردی که با شلیک گلوله کارفرمای خواهرش را به قتل رسانده بود، مدعی شد به خاطر اختلاف مالی مقتول با خواهرش و مزاحمت‌های او برای زنان فامیل مرتکب قتل شده است.
به گزارش خبرنگار جام‌جم، شامگاه بیست‌وچهارم اسفند سال گذشته راننده نیسانی هنگام عبور از جاده مسگرآباد تهران جسد مرد ناشناسی را در تفرجگاهی قدیمی یافت و به پلیس 110 تهران گزارش داد. ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران با حضور در آنجا مشاهده کردند ساعاتی از مرگ او گذشته و براثر تیری که به سرش اصابت کرده، به قتل رسیده است.
تحقیقات در این‌باره ادامه داشت تا این‌که بعد از چند روز خانواده‌ای به پلیس آگاهی تهران آمده و گفتند که پسرشان برای کار از خانه بیرون رفته و ناپدید شده و تاکنون موفق به یافتن او نشده‌اند. این در حالی بود که آنها به پزشکی قانونی رفتند و با دیدن جسد مرد ناشناس متوجه شدند که این جسد متعلق به پسرشان است. همچنین معلوم شد ردی از پژوی 206 او نیست. دو روز بعد خودرو در محله مشیریه کشف شد. ماموران به تحقیقات دوباره از خانواده وی پرداختند و پی بردند پسر آنها با دختری در دفتر کارش اختلاف مالی داشته و تصور می‌کنند آن دختر در این ماجرا نقش دارد. دختر جوان احضار و مورد تحقیق قرار گرفت و مدعی شد با مقتول اختلاف مالی داشته اما در مرگش نقشی نداشته است.
این در حالی بود که معلوم شد برادر این دختر، آخرین مرتبه سوار پژوی مقتول بوده است. او چند روز پیش بازداشت و به قتل اعتراف کرد و گفت: مقتول کارفرمای خواهرم بود و علاوه بر اختلاف مالی که با هم داشتند، مدام مزاحم خواهرم و حتی نامزد خودم شده بود. شب حادثه برای پایان‌دادن به این مشکلات سوار خودرویش شدم و با هم به سمت مسگرآباد رفتیم. در آنجا دعوای‌مان شد و با شلیک گلوله او را کشتم و جسد را در همان حوالی انداختم.
حکم مرگ برای قتل در بزم مستانه
پسر جوان که در جریان درگیری با دوستش در بزم مستانه، او را کشته بود با حکم دادگاه به قصاص محکوم شد.
به گزارش خبرنگار جام‌جم، تحقیقات پلیسی در این پرونده از زمستان1401وبا انتقال پیکر غرق در خون پسر جوان به بیمارستانی درغرب تهران آغاز شد.پسرجوان به نام شاهین هدف ضربه‌های چاقو قرارگرفته بود اما بر اثرخونریزی جان سپرد.در بررسی‌های ماموران مشخص شد، یکی از دوستان شاهین او را به بیمارستان رسانده و سپس فرار کرده بود. با بررسی دوربین‌های مداربسته بیمارستان، هویت قاتل شناسایی و دستگیر شد. امیر 30 ساله در تحقیقات به قتل اعتراف کرد و گفت: روز حادثه به مغازه شاهین رفته و آنجا مشروب خوردیم. غیر از من و شاهین، دو نفر دیگر هم آنجا بودند. بعد سر شوخی و کل‌کل دعوای‌مان شد. شاهین قمه داشت و به سمت من آمد که از ترس با چاقو او را زدم. بعد شاهین را به بیمارستان رساندم اما او فوت کرد و از ترس فرار کردم. پرونده با تکمیل تحقیقات به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و در جلسه دادگاه معاون قوه قضاییه از طرف تنها ولی‌دم مقتول که صغیر است درخواست قصاص کرد. در ادامه امیر در جایگاه ایستاد و گفت: بعد از این‌که مشروب خوردیم، شاهین شروع به شوخی با یکی از افراد مهمانی کرد و همین شروع درگیری شد. من در مسیر مرغ خریده بودم تا جوجه‌کباب درست کنم. در حال خرد کردن مرغ بودم که درگیری بالا گرفت. شاهین شمشیر داشت و به سمت من آمد. به طرف راه‌پله رفتم و آنجا با هم درگیر شدیم. در یک لحظه پایم لیز خورد و روی شاهین افتادم. ناخواسته چاقو وارد سینه‌اش شده بود. خیلی ترسیده بودم و او را سوار ماشین کرده و به بیمارستان بردم. وقتی فهمیدم حالش وخیم است از ترس فرار کردم که ماموران دستگیرم کردند. پس از دفاعیات متهم و وکیل‌مدافعش، قضات دادگاه وارد شور شده و امیر را به قصاص محکوم کردند.
