
اربعین نصرا...
اکنون در کنج تو مأوا گزیدهام آقای من
و خدا گواه ست
ترا بسیار دوست میدارم
چون عشقی همیشه
در دلی هرگز
تو بنفشه نورسته سینه منی
سربرآورده
از برفستان گسترشدار عصری زمستان
با تو راه میروم
با تو سخن میگویم
با تو میگریم
با تو پیروز میشوم بیوقفه
در راهی که نه کوتاه است
و نه آسان
در شبی با تاریکی غلیظ
در ظلمات و کشتارگاه شیاطین
در روُیاهایی که نمیمیرند.
در آغوشت میگیرم
سر بر زانوانت مینهم
بر شانههایت میخوابم
چون کودکی در بازوان عشقی پدر
زهدان مادر
پشتی برادر
چون مسافری در ایستگاهی ایمن
و انسانی در ایمنگاهی بهشت
با تو مدام شعر میبارم
مدام شعر میپرم
و کلماتم را در هوا رها میکنم
و به فرشتگانمی بخشم
کلماتی که هیچگاه
هیچگاه
بگذار بگویم بادا باد
تو اربعینی
سیدحسن نصرا...
بخشایش و بهشت منی
حالا شراب ظهوری
جهان را مست میکنی
سرمست میکنی
یکدست میکنی
برمیانگیزی
یارایارای سید علی
وفا میکنی
از خاکسترت بر میخیزی
می گستری
در خیابانها
شهرها
سرزمینها
قرآن میخوانی
لبیک یا حسین فریاد میشوی
انقلاب بپا میکنی
تو خود رستاخیزی حالا
سید حسن نصرا...
بسوی منتقم عج
پر میکشی
و خود تو گواهیای شهید شهید
ترا بسیار دوست دارم آقای من!
با روُیاهایی که نمیمیرند.
احمد میراحسان - نویسنده و منتقد
و خدا گواه ست
ترا بسیار دوست میدارم
چون عشقی همیشه
در دلی هرگز
تو بنفشه نورسته سینه منی
سربرآورده
از برفستان گسترشدار عصری زمستان
با تو راه میروم
با تو سخن میگویم
با تو میگریم
با تو پیروز میشوم بیوقفه
در راهی که نه کوتاه است
و نه آسان
در شبی با تاریکی غلیظ
در ظلمات و کشتارگاه شیاطین
در روُیاهایی که نمیمیرند.
در آغوشت میگیرم
سر بر زانوانت مینهم
بر شانههایت میخوابم
چون کودکی در بازوان عشقی پدر
زهدان مادر
پشتی برادر
چون مسافری در ایستگاهی ایمن
و انسانی در ایمنگاهی بهشت
با تو مدام شعر میبارم
مدام شعر میپرم
و کلماتم را در هوا رها میکنم
و به فرشتگانمی بخشم
کلماتی که هیچگاه
هیچگاه
بگذار بگویم بادا باد
تو اربعینی
سیدحسن نصرا...
بخشایش و بهشت منی
حالا شراب ظهوری
جهان را مست میکنی
سرمست میکنی
یکدست میکنی
برمیانگیزی
یارایارای سید علی
وفا میکنی
از خاکسترت بر میخیزی
می گستری
در خیابانها
شهرها
سرزمینها
قرآن میخوانی
لبیک یا حسین فریاد میشوی
انقلاب بپا میکنی
تو خود رستاخیزی حالا
سید حسن نصرا...
بسوی منتقم عج
پر میکشی
و خود تو گواهیای شهید شهید
ترا بسیار دوست دارم آقای من!
با روُیاهایی که نمیمیرند.
احمد میراحسان - نویسنده و منتقد