نسخه Pdf

گاهی خود راه  مقصد می‌شود

گاهی خود راه مقصد می‌شود

میترا بابا علی

   راه
معصومه به‌شدت درسخوان است و به قول همكلاسی‌اش كه او را به ما معرفی كرده؛ حالا، امسال نسبت به سال‌های پیش به نمره و جزئیات كتاب كمتر حساسیت نشان می‌دهد ولی همچنان تا زیر عكس‌های كتاب را هم می‌خواند كه نكند یك وقت مطلب مهمی از قلم افتاده باشد. اصولا علاقه‌ای به كتاب‌های غیردرسی ندارد. او معتقد است شاید بهتر باشد دو سه سالی پشت كنكور ماند؛ آن هم نه به خاطر قبول شدن در رشته‌ای بهتر؛ بلكه به‌خاطر هرچه بهتر فهمیدن مفاهیم درسی!!! (حتما شما هم مثل ما دهان‌تان 
از تعجب باز مانده)

    دور برگردان 
انگار یك دوربرگردان همیشه سر راهش دارد كه او را برمی‌گرداند سر جای اولش. از او كه پرسیدیم اگر كنكور را بردارند و مدرك فوق دكترای دندانپزشكی (رشته مورد علاقه‌اش) را هم به او بدهند، باز هم درس می‌خواند كه با جوابش بیشتر شوكه‌مان كرد (توصیه می‌كنم اول دهان‌تان را تا منتهاالیه باز كنید و بعد بخوانید):من به درس خواندن عادت كرده‌ام و اگر درس نخوانم كار دیگری برای انجام دادن ندارم. اگر كنكور را بردارند شاید تمام روز را بخوابم یا گاهی ازخانه بزنم بیرون. نمی‌دانم فكرش را نكرده‌ام.

   بن بست
جایی از گفت‌وگو با معصومه، باهم به این نتیجه رسیدیم كه او هم دوست دارد یا بهتر بگویم حسرت این را دارد كه كتاب‌های غیردرسی بخواند و ساعت‌ها باگوشی خودش فضای مجازی را متر كند و زمان از دستش در برود ولی از 
درس خواندن و حتی از كم درس خواندن عذاب وجدان می‌گیرد. معتقد است خانواده‌اش هم درکش نمی‌کنند وآنها هم با این همه درس خواندنش مخالفند. در حالی‌که فضای مدرسه، معلم‌ها و حال و هوای  پاییز و زمستان تا امتحانات آخر ترم باعث می‌شود مدام به خودش بگوید بدو! دارد دیر می‌شود و امتحانات و كنكور نزدیكند.

    جاده یکطرفه
از شروع مدرسه‌ها خوشحال می‌شود. اصلا این جاده برای او یك‌طرفه است. برای این‌كه از درس خواندن عقب نیفتد، هیچ‌وقت گوشی تلفن همراه نداشته است. آن هم در عصر سردمداری دهه هشتادی‌ها در اقصی‌نقاط جغرافیای مجازی! (بله می‌دانم این باز ماندن دهان چندبار دیگر هم در ادامه نصیب‌تان می‌شود. با خیال راحت 
تعجب كنید).
او شدیدا دوست دارد در آینده برای جامعه‌اش مفید باشد. این خیلی حرف مهمی است. نمی‌دانم شما هم واقعا همین روحیه معصومه را دارید یا نه فقط شعارش را می‌دهید. 

   ورود ممنوع!
امان از این خاص بودن‌های معصومه كه می‌گوید به هیچ چیز جز درس خواندن علاقه‌مند نیست و با این كه رشته‌های ورزشی و هنری و... را تجربه هم نكرده؛ اما هیچ انگیزه‌ای برای یادگیری این رشته‌ها ندارد. انگار سر هر كدام از این خیابان‌های هنری و ورزشی و ... تابلوی ورود ممنوع گذاشته.با خودمان گفتیم نکند پزشكی را هم به خاطر حرف مردم و اهمیت كاذبی كه جامعه برای این رشته قائل است انتخاب كرده باشد. ما به او پیشنهاد كردیم، به شما هم پیشنهاد می‌كنیم به جای گوش كردن به حرف مردم؛ بروید دنبال كشف و پرورش استعدادهایتان.

​​​​​​​    بزرگراه
راستش را بخواهید بعد از مصاحبه دلمان گرفت. چون حقیقتا نوجوان آینده‌داری مثل معصومه باید بتواند در همه ابعاد رشد کند. چیزی که متأسفانه آموزش و پرورش ما به شدت از آن غافل است. 
یک وقت با خودتان نگویید معصومه اشتباه می‌کند، خیر؛ او اتفاقا دغدغه‌های خوبی هم دارد فقط زمینه آن را در مدرسه پیدا نمی‌کند و این مجبورش کرده غرق درس شود.
ضمیمه چار دیواری