مکث
بچه همیشه برای مادرش بچه است
مادر شهید سید محمد حسین میردوستی
محمدحسین متولد سال 70 بود. پسر من در خانوادهای بزرگ شده بود كه همیشه میشنید كه دایی و عمویش شهید شدهاند؛ خانوادهای كه این مسائل در آن خیلی پررنگ بود.
بزرگتر كه شد به خواست خودش، بعد از سربازی در آزمون یگان ویژه صابرین شركت كرد و قبول شد و دیگر همان را ادامه داد. به واسطه شغلش، ماموریتهای زیادی میرفت و اینبار ماموریتش به حلب بود. ماموریتی كه اتفاقا خیلی برایش مشتاق بود و ما نخواستیم كه مانعش بشویم.
در طول این سالها و با توجه به شغل محمدحسین، همیشه به این فكر میكردم كه ممكن است محمدحسین شهید شود. محمدحسین زیارت عاشورا زیاد میخواند.
یكبار به او گفتم كسی كه زیارت عاشورا زیاد بخواند، شهید میشود و او خوشحال میشد، چون خیلی آرزوی شهادت داشت. من میگفتم آخر كجا؟ گفت وقتش كه برسد، خدا جایش را فراهم میكند. حتی یكبار در یكی از ماموریتهایش، از خودش عكسی گرفته بود و چاپ كرده بود و زیرش نوشته بود شهید محمدحسین میردوستی. ما به او گفتیم این دیگر چه است؟ گفت حالا شاید یكروزی به دردتان بخورد. انگار میخواست كه آن روز این اتفاق را به ما اعلام و ما را برای شهادتش آماده كند. اصلا انگار قصد رفتن داشت.
محمدحسین صبح تاسوعا و در سن 24 سالگی در حلب سوریه شهید شد. آن روز صبح دخترم از خواب بیدار شد و گفت مامان خواب دیدم كه داداش شهید شده است. من از همهجا بیخبر، گفتم نگران نباش حتما عمرش طولانی میشود اما اینطور نبود و پسرم سعادت داشت. وقتی خبر شهادتش را شنیدم، یاد حرفش افتادم كه خدا جای شهادت را برایم فراهم میكند. میدانید چه است؟ مادر همیشه نگران فرزندانش است. من اگر زنگ میزدم و محمدحسین كمی دیر جواب میداد، خیلی نگران میشدم. وقتی میگفتم چرا دیر جواب دادی؟ میگفت مامان من دیگر بزرگ شدم، مرد شدم. من در جوابش گفتم كه اگر صد سالت هم بشود، هنوز بچه من هستی و من نگرانت میشوم. من فكر میكنم شهادت اینطور است كه خدا به پدر و مادر و همسر شهید صبر میدهد اما دلتنگیها خیلی زیاد است و كم نمیشود. راستش من یك زمانی خواهر شهید بودم و مادر و مادر همسرم را كه مادران شهید بودند درك نمیكردم، اما حالا معنی دلتنگیهای شبانهشان را میفهمم. حالا كه من فرزند پنج ساله محمدحسین را میبینم، بزرگ شدنش، راه رفتنش، خندیدنش را میبینم؛ حالا كه به این فكر میكنم پدرش در مراحل مختلف زندگی فرزندش، در كنارش نیست، حالشان و غصه دلشان را درك میكنم.