10روایت معتبر از سالها خیانت حکومت پهلوی
ایران من حراج!
|پرنیان بخشوده| نه! ما هنوز آنها را دقیق نشناختهایم. هنوز هم نقابی که برخی از رسانهها به صورت این پدر و پسر زده اند، مانع شده تا نسل جدید آنها را بهتر بشناسد. تاریخ پهلوی را که ورق بزنید اسناد و مدارک بسیاری وجود دارد که گواه خیانتهای این حکومت است؛ خیانتهایی که اغلب ناشی از وابستگی به دولتهای غربی و سیاست های اشتباه دولتمردان بود.
اقتصاد کشور، حراج!
سالهای واپسین دهه 40، اوج افتخار و اقتدار شاه بود. اقتصاد کشور به شکوفایی رسیده و چرخ اقتصاد میچرخید. در اوایل دهه 50 شاه به اوج قدرت رسید و دچار غرور و خودبزرگبینی مفرط شد؛ گوشهایش به حرف هیچ دلسوزی بدهکار نبود و عملاً تصمیمگیریهای او بیشتر سیاسی بود تا اقتصادی. طوری که سرانجام برنامههای اشتباهش ضربهای سنگین و خسارتهایی جبران ناپذیر بر اقتصاد کشور وارد کرد و حتی به اعتقاد جامعهشناسان و تحلیلگران سیاسی برای خود شاه نیز سرنوشتی چون سقوط حکومتش را رقم زد. با سیری در برنامههای اقتصادی محمدرضا پهلوی میتوان به این نتیجه رسید که واگذاری منابع نفتی به غرب، اصلاحات ارضی و نابودی بخش کشاورزی، وابستگی صنایع، غارت منابع و ثروت ملی ایران، واردات بیرویه و بدون برنامه، نابودی صادرات غیرنفتی، رشد مصرفگرایی و افزایش سرسامآور خریدهای نظامی مهمترین اشتباهات اقتصادی محمدرضا شاه و ضربه مهلک او به کشور بود.
جان مردم، حراج!
به رغم راهاندازی سپاه بهداشت كه یكی از محورهای اصلی انقلاب سفید بود، حوزه سلامت در آن زمان دچار بحرانهای مختلف بود و اندک حمایتهای صورت گرفته در این بخش نیز مربوط به مناطق شهری میشد و روستاها و شهرهای كوچكتر امكاناتی نداشتند. آمارهای موجود به روشنی گویای وضعیت نابسامان بهداشت و درمان در دوران پهلوی است. چه بسا که سال 1356 عقبماندگی حوزه بهداشت و درمان كشور به جایی رسید كه ایران در خاورمیانه بدترین نسبت پزشک- بیمار، بالاترین نرخ مرگ و میر نوزادان و اطفال و پایینترین نسبت تخت بیمارستان به جمعیت را داشت. علاوه بر موضوعات مربوط به بهداشت و درمان، رژیم پهلوی در زمینه بحران امنیت غذایی نیز نتوانسته بود خواستههای مردم را تأمین كند؛ چنانچه طبق آمار، 64 درصد شهرنشینان طی سال های 1351 و 1352 دچار سوءتغذیه بودند و شرایط تغذیه 25 درصد آنان بسیار بد بود.
دین ملت، حراج!
یکی از مهمترین خیانت های شاه به مردم ایران، بی حرمتی به اعتقادات ملت، تلاش برای جایگزینی ارزشهای غربی و به طورکلی ضربه به اسلام بود. تغییر تاریخ اسلامی به تاریخ شاهنشاهی، برگزاری جشنهای سلطنتی پرهزینه و گزاف، نفوذ و اشتغال گسترده بهائیان و صهیونیستها در پستهای کلیدی و حساس دولتی به عنوان نمونههایی از اقدامات شاه در این زمینه بود. او با ترویج روزافزون فساد و بزهکاری در میان مردم به ویژه جوانان به گسترش فساد و بی بند باری در کشور دامن زد. شرایط به گونه ای بود که به رغم اعتقادات مذهبی مردم، بیش از وجود مراکز فرهنگی، مراکز فساد و فحشا در کشور وجود داشت. ابتذال و از بین بردن شخصیت و کرامت اخلاقی و اجتماعی زنان و تخریب کانون خانواده از دیگر ترفندهای شاه برای نابودی اسلام بود. زن در دوره حکومت شاه فقط یک وسیله عیاشی بود که این موضوع با باورهای اسلامی فاصله بسیاری داشت.
پیشرفت کشور، حراج!
محمدرضا پهلوی كه دلش میخواست همپای کشورهای غربی حرکت کند، بدون توجه به زیرساختها و نیروی انسانی لازم، توسعه صنعتی را در دستور كار قرار داد اما متأسفانه توسعه شتابان و غیراصولی محمدرضا شاه نه تنها ثمرهای به همراه نداشت بلکه وابستگی به کشورهای دیگر را بیشتر و بیشتر کرد و عقبماندگی كشور در دوره پهلوی را رقم زد. برای نمونه میتوان از تأسیس اداره برق در تهران با كمك بلژیكیها، واگذاری اكتشاف و استخراج برخی معادن به شركتهای هلندی، اختیارات آلمانها در صنایع نساجی، ساخت خطوط راهآهن توسط آمریكاییها، تشكیل اداره جنگلبانی توسط اتریشیها و تأسیس كارخانه قندسازی به وسیله شركتهایی از آلمان و چكسلواكی نام برد. همچنین صنایع مونتاژ یكی از مهمترین عواملی بود كه چرخه وابستگی و عقبماندگی را كامل كرد. با مراجعه به آمار و ارقام میتوان پی برد كه در زمینه صادرات كالاهای صنعتی، ایران بسیار عقبمانده بود و در این زمینه فقط 28 درصد صادرات داشت.
اموال کشور، حراج!
براساس گزارشی که به مناسبت قیامهای موجود در کشورهای عربی علیه دیکتاتورها اعلام شد که محمدرضا پهلوی هنگام خروج از ایران، ۳۵ میلیارد دلار دارایی از کشور خارج کرده اما به نظر میرسد این رقم متعلق به خروج مستقیم دارایی به شکل ارز بوده و املاک و سهام خاندان پهلوی در خارج از کشور در آن محاسبه نشدهاست. همچنین اسناد و مدارک موجود در ایران نشان میدهد که بخشی از املاک محمدرضا پهلوی در ایران شامل ۲۲۰ هکتار زمین قبل از خروج او از کشور، در سال 1357 به فروش رفته و به صورت ارز از کشور خارج شده است. اموال، مستغلات و داراییهایی که خاندان پهلوی از بیتالمال ملت غارت کردند فهرستی بسیار طولانی دارد. طوری که براساس جمعبندی برخی گزارشها درباره همه اموال تصاحب شده میتوان رقمی در حدود ۱۰۰ میلیارد دلار را برآورد کرد.
نقشه ایران، حراج!
بحرین منطقهای استراتژیک و حائز اهمیت به شمار میرفت که جدایی آن از ایران یکی از اتفاقات غم انگیزی بود که در زمان حکومت پهلوی رخ داد. تداوم سیاستهای استعماری بریتانیا در دوران پهلوی دوم از یک سو و از سوی دیگر بیکفایتی رژیم حاکم بر ایران که نتوانست در مقابل استعمار و سیاست پیر انگلستان بایستد منجر به استقلال بحرین در مرداد سال 1350 و جدایی همیشگی آن از ایران شد. با اعلام رسمی استقلال بحرین، انگلستان پایگاه نظامی اش را در خلیج فارس دایر کرد و به طور همه جانبه پشت عربها ایستاد تا از نفوذ ایران در منطقه جلوگیری کند. بعد از این اتفاق، شاه و اطرافیانشان نیز از این معامله اظهار ناراحتی و پشیمانی کردند و گفتند که به علت فشار انگلستان و توافقی فریبنده قسمتی از ایران را مانند شاهان بیکفایت گذشته از دست داده اند.
سواد مردم، حراج!
برخلاف كمكهای همهجانبه كشورهای غربی به رژیم پهلوی مسائل آموزشی، وضعیت سواد و روند علمی كشور هیچ گاه خوب نبود و نمیتوانست خواستهها و نیازهای مردم را برآورده كند. براساس آماری كه از سوی رژیم پهلوی منتشر شده است، تعداد باسوادان كل كشور در سال 1345 از جمعیت 25 میلیون نفری حدود 5/5 میلیون نفر ودر مناطق روستایی درصد بسیار پایینی بود. درحالی که سواد در رژیم پهلوی فقط شامل خواندن و نوشتن فارسی بوده و رژیم پهلوی حتی موفق نشده بود شرایطی را فراهم كند كه بیش از 50 درصد از مردم ایران بتوانند سوادی در حد خواندن و نوشتن داشته باشند. متأسفانه تبعیضات جغرافیایی و جنسیتی در کسب سواد بسیار مشهود بود و روستاییان و زنان سهم چندانی در سوادآموزی نداشتند.
غرور ملی، حراج!
احیای کاپیتولاسیون در سال 1343 یکی دیگر از خیانتهای این رژیم به کشور بود که ضربه بزرگی به غرور ملی ایرانیان زد. کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی نخستین بار بعد از انعقاد قرارداد ننگین ترکمنچای از سوی کشور تزاری روسیه بر ایران تحمیل شد و سپس کشورهای اسپانیا، فرانسه، آمریکا، اتریش، بلژیک، یونان، ایتالیا، انگلیس، هلند، دانمارک، سوئد، سوئیس، آرژانتین، مکزیک، شیلی و برزیل نیز خواستار چنین حقی شدند. بعد از سقوط روسیه، رژیم جدید حق قضاوت کنسولی را لغو کرد که متأسفانه رژیم محمدرضاشاه سال ۱۳۴۳ بار دیگر آن را احیا کرد. در این زمان که رژیم شاه تحت سیطره کامل آمریکا بود، لایحه ای به مجلس فرستاد و به عوامل خود در مجلس دستور داد آن را فوراً به تصویب برسانند. لایحه حق قضاوت کنسولی با عنوان لایحه اجازه به مستشاران نظامی آمریکا برای استفاده از مصونیت سیاسی و اجتماعی و معافیت های مطرح شده در قرارداد وین، ۲۱ مهر سال ۱۳۴۳ در مجلس رژیم طاغوت به تصویب رسید.
غذای مردم، حراج!
اوضاع كشاورزی ایران با توجه به اجرای اصلاحات ارضی دیكتهشده توسط غربیها در آن سالها روز به روز وخیمتر میشد. با مهاجرت روستاییان به شهرها برای كسب موقعیت شغلی جدید، تولیدات كشاورزی به شدت كاهش یافت و نسبت شاغلان بخش كشاورزی از 65 درصد در سال 1334 به 33 درصد در سال 1354 رسید؛ طوری که كشاورزی به ورطه نابودی كشیده شد. این اتفاق ناخوشایند، اتفاق بدتر دیگری یعنی وابستگی به واردات مواد غذایی را به همراه داشت. اوج عقبماندگی و وابستگی محمدرضا پهلوی به حدی بود كه دولت ایران فقط توانایی تأمین مواد غذایی مردم خود را برای 33 روز داشت و مجبور بود باقی مواد غذایی مورد نیاز را از خارج وارد كند. طبق آمار رسمی، واردات مواد غذایی در سال 1349، 111 میلیون دلار بود كه با افزایش قیمت نفت و به كارگیری سیاست درهای باز در سال 1356 به هزار و 780میلیون دلار یعنی حجم عظیمی از واردات رسید.
رفاه عمومی، حراج!
شرایط عمرانی و آبادانی کشور در دوران محمدرضا شاه هم وضع خوبی نداشت تأمین برق روستاها طی سالهای قبل از 1356 مبنای مشخصی نداشت و تعداد كل روستاهای برخوردار از برق تا پایان سال 1357 به 4327 روستا میرسید. در حوزه آب شرب و فاضلاب نیز اوضاع خوبی وجود نداشت و در مجموع کمتر از 75درصد مردم از این امکان برخوردار بودند. در زمینه راه و راهسازی نیز توجه خاصی در آن دوران به راههای ارتباطی به خصوص در روستاها نشد. طوری كه در اواخر عمر رژیم پهلوی فقط 9 هزار و 785 كیلومتر راه روستایی وجود داشت که درصد ناچیزی از آن آسفالت بود. در حملونقل ریلی نیز شرایط مساعدی وجود نداشت و شبكه ریلی كشور که از استاندارد نسبتاً پایینی برخوردار بود به 4هزار و 568 كیلومتر می رسید.
سالهای واپسین دهه 40، اوج افتخار و اقتدار شاه بود. اقتصاد کشور به شکوفایی رسیده و چرخ اقتصاد میچرخید. در اوایل دهه 50 شاه به اوج قدرت رسید و دچار غرور و خودبزرگبینی مفرط شد؛ گوشهایش به حرف هیچ دلسوزی بدهکار نبود و عملاً تصمیمگیریهای او بیشتر سیاسی بود تا اقتصادی. طوری که سرانجام برنامههای اشتباهش ضربهای سنگین و خسارتهایی جبران ناپذیر بر اقتصاد کشور وارد کرد و حتی به اعتقاد جامعهشناسان و تحلیلگران سیاسی برای خود شاه نیز سرنوشتی چون سقوط حکومتش را رقم زد. با سیری در برنامههای اقتصادی محمدرضا پهلوی میتوان به این نتیجه رسید که واگذاری منابع نفتی به غرب، اصلاحات ارضی و نابودی بخش کشاورزی، وابستگی صنایع، غارت منابع و ثروت ملی ایران، واردات بیرویه و بدون برنامه، نابودی صادرات غیرنفتی، رشد مصرفگرایی و افزایش سرسامآور خریدهای نظامی مهمترین اشتباهات اقتصادی محمدرضا شاه و ضربه مهلک او به کشور بود.
جان مردم، حراج!
به رغم راهاندازی سپاه بهداشت كه یكی از محورهای اصلی انقلاب سفید بود، حوزه سلامت در آن زمان دچار بحرانهای مختلف بود و اندک حمایتهای صورت گرفته در این بخش نیز مربوط به مناطق شهری میشد و روستاها و شهرهای كوچكتر امكاناتی نداشتند. آمارهای موجود به روشنی گویای وضعیت نابسامان بهداشت و درمان در دوران پهلوی است. چه بسا که سال 1356 عقبماندگی حوزه بهداشت و درمان كشور به جایی رسید كه ایران در خاورمیانه بدترین نسبت پزشک- بیمار، بالاترین نرخ مرگ و میر نوزادان و اطفال و پایینترین نسبت تخت بیمارستان به جمعیت را داشت. علاوه بر موضوعات مربوط به بهداشت و درمان، رژیم پهلوی در زمینه بحران امنیت غذایی نیز نتوانسته بود خواستههای مردم را تأمین كند؛ چنانچه طبق آمار، 64 درصد شهرنشینان طی سال های 1351 و 1352 دچار سوءتغذیه بودند و شرایط تغذیه 25 درصد آنان بسیار بد بود.
دین ملت، حراج!
یکی از مهمترین خیانت های شاه به مردم ایران، بی حرمتی به اعتقادات ملت، تلاش برای جایگزینی ارزشهای غربی و به طورکلی ضربه به اسلام بود. تغییر تاریخ اسلامی به تاریخ شاهنشاهی، برگزاری جشنهای سلطنتی پرهزینه و گزاف، نفوذ و اشتغال گسترده بهائیان و صهیونیستها در پستهای کلیدی و حساس دولتی به عنوان نمونههایی از اقدامات شاه در این زمینه بود. او با ترویج روزافزون فساد و بزهکاری در میان مردم به ویژه جوانان به گسترش فساد و بی بند باری در کشور دامن زد. شرایط به گونه ای بود که به رغم اعتقادات مذهبی مردم، بیش از وجود مراکز فرهنگی، مراکز فساد و فحشا در کشور وجود داشت. ابتذال و از بین بردن شخصیت و کرامت اخلاقی و اجتماعی زنان و تخریب کانون خانواده از دیگر ترفندهای شاه برای نابودی اسلام بود. زن در دوره حکومت شاه فقط یک وسیله عیاشی بود که این موضوع با باورهای اسلامی فاصله بسیاری داشت.
پیشرفت کشور، حراج!
محمدرضا پهلوی كه دلش میخواست همپای کشورهای غربی حرکت کند، بدون توجه به زیرساختها و نیروی انسانی لازم، توسعه صنعتی را در دستور كار قرار داد اما متأسفانه توسعه شتابان و غیراصولی محمدرضا شاه نه تنها ثمرهای به همراه نداشت بلکه وابستگی به کشورهای دیگر را بیشتر و بیشتر کرد و عقبماندگی كشور در دوره پهلوی را رقم زد. برای نمونه میتوان از تأسیس اداره برق در تهران با كمك بلژیكیها، واگذاری اكتشاف و استخراج برخی معادن به شركتهای هلندی، اختیارات آلمانها در صنایع نساجی، ساخت خطوط راهآهن توسط آمریكاییها، تشكیل اداره جنگلبانی توسط اتریشیها و تأسیس كارخانه قندسازی به وسیله شركتهایی از آلمان و چكسلواكی نام برد. همچنین صنایع مونتاژ یكی از مهمترین عواملی بود كه چرخه وابستگی و عقبماندگی را كامل كرد. با مراجعه به آمار و ارقام میتوان پی برد كه در زمینه صادرات كالاهای صنعتی، ایران بسیار عقبمانده بود و در این زمینه فقط 28 درصد صادرات داشت.
اموال کشور، حراج!
براساس گزارشی که به مناسبت قیامهای موجود در کشورهای عربی علیه دیکتاتورها اعلام شد که محمدرضا پهلوی هنگام خروج از ایران، ۳۵ میلیارد دلار دارایی از کشور خارج کرده اما به نظر میرسد این رقم متعلق به خروج مستقیم دارایی به شکل ارز بوده و املاک و سهام خاندان پهلوی در خارج از کشور در آن محاسبه نشدهاست. همچنین اسناد و مدارک موجود در ایران نشان میدهد که بخشی از املاک محمدرضا پهلوی در ایران شامل ۲۲۰ هکتار زمین قبل از خروج او از کشور، در سال 1357 به فروش رفته و به صورت ارز از کشور خارج شده است. اموال، مستغلات و داراییهایی که خاندان پهلوی از بیتالمال ملت غارت کردند فهرستی بسیار طولانی دارد. طوری که براساس جمعبندی برخی گزارشها درباره همه اموال تصاحب شده میتوان رقمی در حدود ۱۰۰ میلیارد دلار را برآورد کرد.
نقشه ایران، حراج!
بحرین منطقهای استراتژیک و حائز اهمیت به شمار میرفت که جدایی آن از ایران یکی از اتفاقات غم انگیزی بود که در زمان حکومت پهلوی رخ داد. تداوم سیاستهای استعماری بریتانیا در دوران پهلوی دوم از یک سو و از سوی دیگر بیکفایتی رژیم حاکم بر ایران که نتوانست در مقابل استعمار و سیاست پیر انگلستان بایستد منجر به استقلال بحرین در مرداد سال 1350 و جدایی همیشگی آن از ایران شد. با اعلام رسمی استقلال بحرین، انگلستان پایگاه نظامی اش را در خلیج فارس دایر کرد و به طور همه جانبه پشت عربها ایستاد تا از نفوذ ایران در منطقه جلوگیری کند. بعد از این اتفاق، شاه و اطرافیانشان نیز از این معامله اظهار ناراحتی و پشیمانی کردند و گفتند که به علت فشار انگلستان و توافقی فریبنده قسمتی از ایران را مانند شاهان بیکفایت گذشته از دست داده اند.
سواد مردم، حراج!
برخلاف كمكهای همهجانبه كشورهای غربی به رژیم پهلوی مسائل آموزشی، وضعیت سواد و روند علمی كشور هیچ گاه خوب نبود و نمیتوانست خواستهها و نیازهای مردم را برآورده كند. براساس آماری كه از سوی رژیم پهلوی منتشر شده است، تعداد باسوادان كل كشور در سال 1345 از جمعیت 25 میلیون نفری حدود 5/5 میلیون نفر ودر مناطق روستایی درصد بسیار پایینی بود. درحالی که سواد در رژیم پهلوی فقط شامل خواندن و نوشتن فارسی بوده و رژیم پهلوی حتی موفق نشده بود شرایطی را فراهم كند كه بیش از 50 درصد از مردم ایران بتوانند سوادی در حد خواندن و نوشتن داشته باشند. متأسفانه تبعیضات جغرافیایی و جنسیتی در کسب سواد بسیار مشهود بود و روستاییان و زنان سهم چندانی در سوادآموزی نداشتند.
غرور ملی، حراج!
احیای کاپیتولاسیون در سال 1343 یکی دیگر از خیانتهای این رژیم به کشور بود که ضربه بزرگی به غرور ملی ایرانیان زد. کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی نخستین بار بعد از انعقاد قرارداد ننگین ترکمنچای از سوی کشور تزاری روسیه بر ایران تحمیل شد و سپس کشورهای اسپانیا، فرانسه، آمریکا، اتریش، بلژیک، یونان، ایتالیا، انگلیس، هلند، دانمارک، سوئد، سوئیس، آرژانتین، مکزیک، شیلی و برزیل نیز خواستار چنین حقی شدند. بعد از سقوط روسیه، رژیم جدید حق قضاوت کنسولی را لغو کرد که متأسفانه رژیم محمدرضاشاه سال ۱۳۴۳ بار دیگر آن را احیا کرد. در این زمان که رژیم شاه تحت سیطره کامل آمریکا بود، لایحه ای به مجلس فرستاد و به عوامل خود در مجلس دستور داد آن را فوراً به تصویب برسانند. لایحه حق قضاوت کنسولی با عنوان لایحه اجازه به مستشاران نظامی آمریکا برای استفاده از مصونیت سیاسی و اجتماعی و معافیت های مطرح شده در قرارداد وین، ۲۱ مهر سال ۱۳۴۳ در مجلس رژیم طاغوت به تصویب رسید.
غذای مردم، حراج!
اوضاع كشاورزی ایران با توجه به اجرای اصلاحات ارضی دیكتهشده توسط غربیها در آن سالها روز به روز وخیمتر میشد. با مهاجرت روستاییان به شهرها برای كسب موقعیت شغلی جدید، تولیدات كشاورزی به شدت كاهش یافت و نسبت شاغلان بخش كشاورزی از 65 درصد در سال 1334 به 33 درصد در سال 1354 رسید؛ طوری که كشاورزی به ورطه نابودی كشیده شد. این اتفاق ناخوشایند، اتفاق بدتر دیگری یعنی وابستگی به واردات مواد غذایی را به همراه داشت. اوج عقبماندگی و وابستگی محمدرضا پهلوی به حدی بود كه دولت ایران فقط توانایی تأمین مواد غذایی مردم خود را برای 33 روز داشت و مجبور بود باقی مواد غذایی مورد نیاز را از خارج وارد كند. طبق آمار رسمی، واردات مواد غذایی در سال 1349، 111 میلیون دلار بود كه با افزایش قیمت نفت و به كارگیری سیاست درهای باز در سال 1356 به هزار و 780میلیون دلار یعنی حجم عظیمی از واردات رسید.
رفاه عمومی، حراج!
شرایط عمرانی و آبادانی کشور در دوران محمدرضا شاه هم وضع خوبی نداشت تأمین برق روستاها طی سالهای قبل از 1356 مبنای مشخصی نداشت و تعداد كل روستاهای برخوردار از برق تا پایان سال 1357 به 4327 روستا میرسید. در حوزه آب شرب و فاضلاب نیز اوضاع خوبی وجود نداشت و در مجموع کمتر از 75درصد مردم از این امکان برخوردار بودند. در زمینه راه و راهسازی نیز توجه خاصی در آن دوران به راههای ارتباطی به خصوص در روستاها نشد. طوری كه در اواخر عمر رژیم پهلوی فقط 9 هزار و 785 كیلومتر راه روستایی وجود داشت که درصد ناچیزی از آن آسفالت بود. در حملونقل ریلی نیز شرایط مساعدی وجود نداشت و شبكه ریلی كشور که از استاندارد نسبتاً پایینی برخوردار بود به 4هزار و 568 كیلومتر می رسید.