سفر به کویر شهداد؛ جایی که احتمالا سرزمین عجایب ایران است
دریا در دل کویر
امروز میخواهیم دستتان را بگیریم و پرواز كنیم به سمت سرزمین عجایب ... . البته كه ایران شگفتی كم ندارد و عجایبش بیشمار است، اما جایی كه این هفته با هم میرویم یكی از شگفتانگیزترین مناطق ایران است؛ جایی كه در یك فصل و در یك ماه و در یك روز میتوانی داغترین و خنكترین هوا را همزمان و با اندكی فاصله تجربه كنی؛ پیادهروی روی شنهای داغ و نرم و چشم دوختن به اشكال زیبا و دلهرهآورِ كویر و قدم گذاشتن در بركهای سرد و زلال كه زاییده آبشاری بلندبالاست، همه از نشانههای همان سرزمین عجایب است كه ذكرش رفت و با هم به آن سفر میكنیم؛ جایی در استان تاریخی كرمان و طبیعت باستانیاش.
فاطمه فراهانی
مقصدمان شهداد است؛ كویر شهداد؛ كویری زیبا در دل دشت لوت در فلات مركزی ایران؛ یعنی همان كرمان خودمان؛ جایی كه در نوروز پذیرای گردشگران فراوانی از سراسر كشور است، اما با طبیعت بكر و متنوعی كه دارد همه فصلهایش میتواند گردشگرپذیر باشد. برای رسیدن به شهداد اول خودتان را به كرمان برسانید. اگر اهل و ساكن تهرانید، میتوانید با قطار عازم كرمان شوید. این مسیر هم اكنون قطارهای تمیز و مجهزی دارد.
ما نیز همینگونه به كرمان رسیدیم. كرمان شهر گرمی است، اما بادی خنك به استقبالمان میآید و توی صورتمان میخورد... برای رسیدن به شهداد كافی است حدود 90 كلیومتر ( یك ساعت) از شهر كرمان در جهت شمال شرق برانید ... حالا در شهدادیم ... آن وقت اگر از شهداد به سمت شمال شرق برانید به بكرترین و زیباترین مناطق گردشگری جهان یعنی سرزمین كلوتها میرسید و اگر پیكان مسیرتان را از مركز شهداد به طرف جنوب غرب بچرخانید، به مناطق كوهستانی و دره مانندِ سردسیر و پرآبی خواهید رسید كه در خواب و رویا هم تماشایش محال است. برای رسیدن به این مقصد رویایی هم میتوانید در یكی از تورهای گردشگری ثبتنام كنید و هم به تنهایی یا با خانواده راهی سفر شوید. البته كه ما سفر با تورهای گردشگری را توصیه میكنیم، اما اگر مثل ما به هر دلیل نتوانستید با توری هماهنگ شوید، حتما راهنمای محلی داشته باشید. راهنمای ما پسری سیهچرده و خوش لهجه است كه شهداد را میشناسد.
من اینجایم؛ در سرزمین جن و پریان
شهداد به حق یكی از مشهورترین و یكی از مقاصد بینالمللی ایران است كه شهرتش را مدیون كویر و كلوتهای (سازههای شنی) زیبایش است. این روزها از سمت كرمان كه به سمت شهداد بروی، هوا مطبوع است و نیازی به پوشیدن لباس گرم نیست، اما لباس گرم همراهتان باشد كه در جایی كه خواهیم گفت و به آن خواهیم رسید، حتما احتیاجتان میشود.
شهداد، شهری است مثل سایر شهرهای ایران، با این تفاوت كه دروازه ورود به یكی از عجیب ترین، زیباترین و سحرانگیزترین سرزمینهای دنیاست؛ سرزمینی كه بخشی از طبیعتش گویا متعلق به جهانی دور، ورای ابرها، جایی مثل كره مریخ یا ماه است؛ همان طبیعتی كه مزین شده به كلوتهای كوچك و بزرگ و گاه هولناك و افسانهای.
به كویر شهداد و منطقه موعود نزدیك میشویم و خورشید هم آرام آرام بالا میآید تا طعم هوای داغ كویر را بر تنمان بنشاند. البته هنوز هوا آنچنان گرم نشده كه بتوان گفت به گرمترین نقطه جهان رسیدهایم، اما بد نیست بدانید داغ ترین نقطه روی كره زمین، جایی است در همین شهدادِ كویری... . 20 دقیقه پس از راه افتادن از شهر شهداد به عجایب كلوتها میرسیم. راهنما میگوید اگر صبح یا عصر به منطقه كلوتها میآمدیم، هوا خنكتر بود، اما در همین گرمای دم ظهر هم كلوتهای شنی كوچك و بزرگ زیباست و تماشایی و راه رفتن روی شنهای نرم كویر پر از حس خوب. این حس خوب با آرامش حاصل از سكوت و سكون منطقه بیشتر هم میشود. سكوت و خلوتی كه گاه آن را زوزههای هولناك باد در هم میشكند؛ بادی كه گویا میخواهد در گوشت قصهای، حكایت و رازی از مردمان دوران باستان یا افسانهای از جن و پریان بخواند.
به كشیت خوش آمدید
حالا زمان رفتن به بهشت كویر است؛ حقیقتا بهشتی سرسبز، خوش آب و هوا و زیبا در دل داغ كویر شهداد؛ درهای خنك با آبشاری زیبا كه زیرپایش بركهای زلال و آبیرنگ جان گرفته است.
برای رسیدن به این بهشت، باید خودمان را به روستای كشیت برسانیم؛ روستایی كه راهنمای محلی ما را به سمت آن هدایت میكند. دو طرف جاده درست مانند جاده كلوتها تا چشم كار میكند بیابان و پوشش گیاهی مشهور بیابان است. مسیر خلوت است و آسفالتی كهنه دارد كه به خاكی میرسد. در میان راه چند خانه گنبدی شكل قد كشیده كه گویی متروكهاند. نیم ساعت بعد از گذر كلوتها تابلوی رنگ و رو رفتهای در كنار جاده توی زمین فرورفته كه جمله «به روستای كشیت خوش آمدید» به سختی روی آن خوانده میشود.
در حیرتیم از آن چیزها كه دیدهایم
بافت روستای كشیت درست مانند بافت روستاهای كویر است. مردمش به لهجهای شبیه لهجه كرمانیها صحبت میكنند و لباسهایشان همان لباس مردمان شهداد و دیگر شهرهای كرمان است. محیط روستای كشیت مثل هر روستای دیگری دلچسب است؛ به ویژه آن كه كوچههای پرنخلش در تاریكی شب؛ بر زیبایی و دلنشینی آن میافزاید و روح آدمی را به اعماق شهرهای جنوب میبرد. چهره شب روستای پرنخل با روزش متفاوت است و ما با یك اقامت شبانه در روستا هر دو چهره خوب را دیدیم و حال خوب متفاوتی را تجربه كردیم.
كشیت در 40 كیلومتری شهداد قرار دارد؛ در بخش گلباف كرمان. گلباف خوش آب و هواترین منطقه استان كرمان است كه كرمانیها در تابستان به روستاها و مناطق خنك آن سفر میكنند. خورشید كه در آسمان كشیت پیدایش شد، راهنمایمان گفت: «آماده شوید برویم دریا !»
برویم دریا !
از شنیدن اسم دریا آن هم در میان یك روستای كویری هم
خنده مان میگیرد و هم تعجب میكنیم. آماده میشویم و سمت دریا میرویم ... تا از روستا خارج شویم، آنچه از روستا در تاریكی شب ندیده بودیم، حال جلوی چشممان سبز میشود؛ جوی آب و نخلهای سبز، خانههای كاهگلی لابه لای خانههای سنگی و سیمانی و صدای آب و بادی كه میان نخلها میپیچد و به گوشمان میرسد. و البته ویرانههای برجای مانده از یك قلعه متعلق به دوران سلجوقیان كه بر بلندای روستا آرمیده و معماری شبیه ارگ بم دارد و گویا در گذشته با زلزلهای ویران شده است. بگذریم... وعده دریا ذهنمان را درگیر كرده و فكر میكنیم حتی اگر دریای موعود سرابی بیش نبود، باز رسیدن به همین نقطه و آرامیدن كنار جوی آب و زیر سایه نخلها كافی است تا بهترین احساس را در یك بیابان تجربه كنی.... اما ما باخارج شدن از روستا راهمان را به سمت دریا ادامه میدهیم، در مسیر از پیچهای عجیبی شبیه دالانهای باریك شنی عبور كرده و درنهایت به بالای درهای میرسیم. از ماشین پیاده میشویم و پیاده شدن همان، و رویت منظرهای به غایت عجیب و زیبا همان!... درهای سبز با رودی جاری در میان آن كه انتهایش بن بست است؛ بن بستی از آبشار كه زیر پایش
بركهای زلال و تماشایی دلبری میكند. حالا میشود فهمید چرا محلیها به اینجا دریا میگویند؛ وجود این برکه و درهای سرسبز میان كویری خشك و بیآب، به معنای واقعی مفهوم دریا را در بردارد ... خودمان را رها میكنیم میان دره ... اینجا همان جاست كه گفتم لباس گرم لازمتان میشود... دره سرد است و تنمان به لرز مینشیند.
و سرانجام بهشت كرمان
دیوارهای دره شنی است و برای رفتن به داخل آن باید محتاطانه قدم برداشت...قدم برمی داریم تا انتهای دره.
سه كیلومتر مسیر دره را كه با درختان نخل و میوه پوشانده شده و رودی در میان آن جاری است، طی میكنیم. حالا به خود آبشار رسیده ایم؛ آبشاری به ارتفاع 12 متر با حوضچه ای رویایی كه هر كدام 600 مترمربع مساحت دارند. آبشاری كه به بركه فرومی ریزد و سرریز میشود، همانی است كه در دل دره جاری است؛ با آبی شیرین...
بد نیست این را هم بدانید كه در این منطقه ییلاقی سحرانگیز هیچ زیرساختی نظیر محل اسكان و سرویس بهداشتی وجود ندارد، برای همین به اقامت یكی دو ساعته در آن اكتفا كنید و برای دسترسی به زیرساختهای مذكور به روستای كشیت بازگردید. راستی مراقبت از طبیعت یادتان نرود، زباله هایتان را در كیسهای با خود برگردانید و در طبیعت بكر منطقه رها نكنید.
ما نیز همینگونه به كرمان رسیدیم. كرمان شهر گرمی است، اما بادی خنك به استقبالمان میآید و توی صورتمان میخورد... برای رسیدن به شهداد كافی است حدود 90 كلیومتر ( یك ساعت) از شهر كرمان در جهت شمال شرق برانید ... حالا در شهدادیم ... آن وقت اگر از شهداد به سمت شمال شرق برانید به بكرترین و زیباترین مناطق گردشگری جهان یعنی سرزمین كلوتها میرسید و اگر پیكان مسیرتان را از مركز شهداد به طرف جنوب غرب بچرخانید، به مناطق كوهستانی و دره مانندِ سردسیر و پرآبی خواهید رسید كه در خواب و رویا هم تماشایش محال است. برای رسیدن به این مقصد رویایی هم میتوانید در یكی از تورهای گردشگری ثبتنام كنید و هم به تنهایی یا با خانواده راهی سفر شوید. البته كه ما سفر با تورهای گردشگری را توصیه میكنیم، اما اگر مثل ما به هر دلیل نتوانستید با توری هماهنگ شوید، حتما راهنمای محلی داشته باشید. راهنمای ما پسری سیهچرده و خوش لهجه است كه شهداد را میشناسد.
من اینجایم؛ در سرزمین جن و پریان
شهداد به حق یكی از مشهورترین و یكی از مقاصد بینالمللی ایران است كه شهرتش را مدیون كویر و كلوتهای (سازههای شنی) زیبایش است. این روزها از سمت كرمان كه به سمت شهداد بروی، هوا مطبوع است و نیازی به پوشیدن لباس گرم نیست، اما لباس گرم همراهتان باشد كه در جایی كه خواهیم گفت و به آن خواهیم رسید، حتما احتیاجتان میشود.
شهداد، شهری است مثل سایر شهرهای ایران، با این تفاوت كه دروازه ورود به یكی از عجیب ترین، زیباترین و سحرانگیزترین سرزمینهای دنیاست؛ سرزمینی كه بخشی از طبیعتش گویا متعلق به جهانی دور، ورای ابرها، جایی مثل كره مریخ یا ماه است؛ همان طبیعتی كه مزین شده به كلوتهای كوچك و بزرگ و گاه هولناك و افسانهای.
به كویر شهداد و منطقه موعود نزدیك میشویم و خورشید هم آرام آرام بالا میآید تا طعم هوای داغ كویر را بر تنمان بنشاند. البته هنوز هوا آنچنان گرم نشده كه بتوان گفت به گرمترین نقطه جهان رسیدهایم، اما بد نیست بدانید داغ ترین نقطه روی كره زمین، جایی است در همین شهدادِ كویری... . 20 دقیقه پس از راه افتادن از شهر شهداد به عجایب كلوتها میرسیم. راهنما میگوید اگر صبح یا عصر به منطقه كلوتها میآمدیم، هوا خنكتر بود، اما در همین گرمای دم ظهر هم كلوتهای شنی كوچك و بزرگ زیباست و تماشایی و راه رفتن روی شنهای نرم كویر پر از حس خوب. این حس خوب با آرامش حاصل از سكوت و سكون منطقه بیشتر هم میشود. سكوت و خلوتی كه گاه آن را زوزههای هولناك باد در هم میشكند؛ بادی كه گویا میخواهد در گوشت قصهای، حكایت و رازی از مردمان دوران باستان یا افسانهای از جن و پریان بخواند.
به كشیت خوش آمدید
حالا زمان رفتن به بهشت كویر است؛ حقیقتا بهشتی سرسبز، خوش آب و هوا و زیبا در دل داغ كویر شهداد؛ درهای خنك با آبشاری زیبا كه زیرپایش بركهای زلال و آبیرنگ جان گرفته است.
برای رسیدن به این بهشت، باید خودمان را به روستای كشیت برسانیم؛ روستایی كه راهنمای محلی ما را به سمت آن هدایت میكند. دو طرف جاده درست مانند جاده كلوتها تا چشم كار میكند بیابان و پوشش گیاهی مشهور بیابان است. مسیر خلوت است و آسفالتی كهنه دارد كه به خاكی میرسد. در میان راه چند خانه گنبدی شكل قد كشیده كه گویی متروكهاند. نیم ساعت بعد از گذر كلوتها تابلوی رنگ و رو رفتهای در كنار جاده توی زمین فرورفته كه جمله «به روستای كشیت خوش آمدید» به سختی روی آن خوانده میشود.
در حیرتیم از آن چیزها كه دیدهایم
بافت روستای كشیت درست مانند بافت روستاهای كویر است. مردمش به لهجهای شبیه لهجه كرمانیها صحبت میكنند و لباسهایشان همان لباس مردمان شهداد و دیگر شهرهای كرمان است. محیط روستای كشیت مثل هر روستای دیگری دلچسب است؛ به ویژه آن كه كوچههای پرنخلش در تاریكی شب؛ بر زیبایی و دلنشینی آن میافزاید و روح آدمی را به اعماق شهرهای جنوب میبرد. چهره شب روستای پرنخل با روزش متفاوت است و ما با یك اقامت شبانه در روستا هر دو چهره خوب را دیدیم و حال خوب متفاوتی را تجربه كردیم.
كشیت در 40 كیلومتری شهداد قرار دارد؛ در بخش گلباف كرمان. گلباف خوش آب و هواترین منطقه استان كرمان است كه كرمانیها در تابستان به روستاها و مناطق خنك آن سفر میكنند. خورشید كه در آسمان كشیت پیدایش شد، راهنمایمان گفت: «آماده شوید برویم دریا !»
برویم دریا !
از شنیدن اسم دریا آن هم در میان یك روستای كویری هم
خنده مان میگیرد و هم تعجب میكنیم. آماده میشویم و سمت دریا میرویم ... تا از روستا خارج شویم، آنچه از روستا در تاریكی شب ندیده بودیم، حال جلوی چشممان سبز میشود؛ جوی آب و نخلهای سبز، خانههای كاهگلی لابه لای خانههای سنگی و سیمانی و صدای آب و بادی كه میان نخلها میپیچد و به گوشمان میرسد. و البته ویرانههای برجای مانده از یك قلعه متعلق به دوران سلجوقیان كه بر بلندای روستا آرمیده و معماری شبیه ارگ بم دارد و گویا در گذشته با زلزلهای ویران شده است. بگذریم... وعده دریا ذهنمان را درگیر كرده و فكر میكنیم حتی اگر دریای موعود سرابی بیش نبود، باز رسیدن به همین نقطه و آرامیدن كنار جوی آب و زیر سایه نخلها كافی است تا بهترین احساس را در یك بیابان تجربه كنی.... اما ما باخارج شدن از روستا راهمان را به سمت دریا ادامه میدهیم، در مسیر از پیچهای عجیبی شبیه دالانهای باریك شنی عبور كرده و درنهایت به بالای درهای میرسیم. از ماشین پیاده میشویم و پیاده شدن همان، و رویت منظرهای به غایت عجیب و زیبا همان!... درهای سبز با رودی جاری در میان آن كه انتهایش بن بست است؛ بن بستی از آبشار كه زیر پایش
بركهای زلال و تماشایی دلبری میكند. حالا میشود فهمید چرا محلیها به اینجا دریا میگویند؛ وجود این برکه و درهای سرسبز میان كویری خشك و بیآب، به معنای واقعی مفهوم دریا را در بردارد ... خودمان را رها میكنیم میان دره ... اینجا همان جاست كه گفتم لباس گرم لازمتان میشود... دره سرد است و تنمان به لرز مینشیند.
و سرانجام بهشت كرمان
دیوارهای دره شنی است و برای رفتن به داخل آن باید محتاطانه قدم برداشت...قدم برمی داریم تا انتهای دره.
سه كیلومتر مسیر دره را كه با درختان نخل و میوه پوشانده شده و رودی در میان آن جاری است، طی میكنیم. حالا به خود آبشار رسیده ایم؛ آبشاری به ارتفاع 12 متر با حوضچه ای رویایی كه هر كدام 600 مترمربع مساحت دارند. آبشاری كه به بركه فرومی ریزد و سرریز میشود، همانی است كه در دل دره جاری است؛ با آبی شیرین...
بد نیست این را هم بدانید كه در این منطقه ییلاقی سحرانگیز هیچ زیرساختی نظیر محل اسكان و سرویس بهداشتی وجود ندارد، برای همین به اقامت یكی دو ساعته در آن اكتفا كنید و برای دسترسی به زیرساختهای مذكور به روستای كشیت بازگردید. راستی مراقبت از طبیعت یادتان نرود، زباله هایتان را در كیسهای با خود برگردانید و در طبیعت بكر منطقه رها نكنید.