ما    توهّم   دانایی  داریم

گفت‌وگو با دکتر یحیی یثربی، چهره‌ماندگار و اندیشگر حوزه فلسفه و عرفان

ما توهّم دانایی داریم

بای بسم‌ا... «اگر بتوانم همین قدری كه به قول آن خط‌شكن‌هایمان خدا درجاتشان را متعالی بفرماید كه روی مین می‌رفتند... من روی مین بروم كه راه نقد در جامعه باز بشود و زمینه تجدید نظر در فكر و فرهنگ‌مان فراهم بشود...» این نگره چهره ماندگار فلسفه و مفسر قرآن، دکتر سیدیحیی یثربی است كه با رویكرد انتقادی و البته تاثیرگذار در حوزه الهیات و عرفان و فلسفه، منشأ روشنگری‌ها و آثار بابركتی شده است. آموزگار بزرگی كه محضرش گیرا، كلام و گویشش دلستان و حضورش پرفیض است بسیار شگرف است با آن منطق پذیرفتنی در حضورش چقدر سرشار مهر و مهرانه‌ها می‌شوی چقدر ایشان را دوست‌داشتنی می‌یابی به گونه‌ای كه دوست نمی‌داری گفت‌و‌گو را قطع كنی و در محضرش نباشی. پرسش‌های دشوارم را چه ساده و سریع پاسخ می‌گفت و چقدر پذیرا و فروتن بود بی‌گمان بازاندیشی در داشته‌های فرهنگی‌مان (فراخوان همیشه ایشان) می‌تواند بهترین راه و روشی باشد كه شناسنامه فكری‌مان را به خودمان و جهان‌مان بشناساند. ایدون باد.

 فرزند زمانه خود بودن؟
یعنی این كه تفكرت به نسبت زمان خودت توسعه یافته باشد.
 فلسفه باید؟
علوم را تمدن را رهبری كند. ما از این فیض بی‌بهره‌ایم.
 ما مسؤولیم كه؟
جهان را بشناسیم نه كه شناخت ابن سینا یا ارسطو را تكرار كنیم.
 اصالت انسان به چیست؟
به اندیشه‌اش. ای برادر تو همه اندیشه‌ای.
 چه چیز را نباید از دست داد؟
فرصت را.
 باید پاس داشت؟
حرمت انسان را.
 باید به دست آورد؟
دانش جدید را.
 باید فراموش كرد؟
نادانی را.
 باید نقدش كرد؟
رهنمودهای سودمند در مسیر تفكر درست.
 باید ویرانش ساخت؟
غرور و توهم را.
 بیشترین بلایی كه سر ما میاد از كجاست؟
از توهم. ما توهم دانایی و توانایی داریم. توهم ما را بیچاره می‌كنه.
 باید آن را از نو ساخت و بنا كرد؟
عقلانیت، اندیشه و تمدن را.
 باید آبادش كنیم؟
كشورمان را تا مردم‌مان امنیت و آسایش داشته باشند.
 باید به یاد داشته باشیم؟
همه‌مانند ما انسانند و حق زندگی دارند.
 باید از سر راه برش داریم؟
تبعیض را كه در جامعه الان از مهد تا گور غرق تبعیض‌اند.
 باید به آن رجوع كنیم؟
باید همه‌مان بیندیشیم، اما باید مسؤولا‌نمان پاسخگو باشند.
 باید ازش فراری بود؟
خودخواهی و خودبزرگ‌بینی.
 باید بهش پناه برد؟
خدا.
 باید به شكوفایی‌اش همت گماشت‌؟
ارزش‌های محمدی که نور ازلی ابدی‌ست در همیشه تاریخ ولی افسوس بهش توجه نمی‌كنیم.
 نباید از آن غفلت كنیم؟
رفتار و اخلاقِ نیكو
 باید برای مبارزه با جهل؟
همه با هم شب و روز بكوشیم.
 باید برای پیشبرد فكر فلسفی؟
اجازه بدهیم فلسفه موجودمان ارزیابی شود تعصب به‌خرج ندهیم.
 به یكی از بزرگان فلسفی می‌گفتم فلسفه ما بیشتر انتزاعی است و فرازندگی جای این كه از متن زندگی بگوید. می‌گفت نه! چنین نیست.
بگو عطر آن است كه خود ببوید. باید آثارش را ببینیم.
 باید برای خلاقیت در فلسفه؟
در فلسفه تجدیدنظر كنیم.
 باید برای زندگی بهتر و شایسته‌تر؟
درست بیندیشیم.
 باید با آن به مبارزه برخاست؟
با جهل و خرافه.
 باید به این راه گام نهاد؟
صراط مستقیم محمدی.
 نباید از آن تخطی كنیم؟
از حكم شریعت.
 باید باورش داشت؟
خدا.
 باید به فكر چاره بود؟
درباره مشكلات و ستم و تبعیض.
 باید آن را به میان مردم بُرد؟
فلسفه و تفكر.
 باید برای فهمیدنش تلاش كرد؟
همان فلسفه.
 باید برای تعالی آن همت گماشت؟
برای تعالی تفكر.
 باید از آن ترسید؟
جمود و جهل.
 باید درباره‌اش از تعصب كناره گرفت؟
درباره همه حقایق و واقعیت‌ها.
 برای رشد فكری جامعه باید؟
باید پیشگامانی باشند كه راه نشان بدهند و مسؤولانی باشند كه به رهنمودهای علمی توجه كنند. در جامعه ما هركس برای خودش حرف می‌زنه و بعد از یاد می‌ره.
 باید دوستش داشت؟
حقیقت را.
 باید دشمنش داشت؟
دروغ.
 باید هماره اصل باشد؟
اصالت انسان.
 باید همیشه به حاشیه رانده شود؟
تحقیر انسان‌ها و تبعیض.
 اصلاحات باید..؟
روشمند و بنیادی و به ترتیب باشد بی‌پراكنده كاری.
 برای فهم خود و جهان باید؟
تلاش كنیم.
 اقتدار حكمت متعالی به معنای درجازدن فلسفی ماست به عبارتی؛ وقتی همه مثل یك نفر فكر كنند؟
نشان آن است كه هیچ كس فكر نمی‌كند بالاخره غیر از معصومان سلام ا...اجمعین هر انسانی باید حسابش نقد شود و فكر نكنید كه هرچه هست یك نفر فهمیده [حكمت متعالیه مثلا].
 قرآن در یك كلام؟
بهترین راهنمای امروزی و هرروزی انسان.
 به شرطی كه؟
درست فهمیده شود.
 و اگر با ذهن عقب‌مانده وارد قرآن بشویم؟
ازش داعش بیرون میاد.
 راه نجات ما؟
توفیق الهی و تلاش خودمان.
 كسی كه می‌گوید كاملا با شما هم عقیده‌ام؟
بهش میگم خودت باش با من هم عقیده بودن نه برای تو افتخاره نه برای من هدیه...
 اگر شما را نقد كنند كوبنده؟
دست و پای كسی را می‌بوسم كه مرا نقد كند، اما تكذیب و تحقیر و كلی‌گویی نه.
 از نگرانی‌های تاریخی شما؟
نكند در رشد فكری جامعه‌مان [چنان كه باید] موثر نباشم.
 از خرافه‌های پا برجا؟
یكی همین خداگونه پنداشتنِ انسان‌ها‌ست كه فكر می‌كنند كاری را كه باید از خدا بخواهند می‌توانند از یك دعانویس هم بخواهند.
 از تحول‌هایی كه در فلسفه‌مان رخ داده؟
من نمی‌بینم نه در منطق‌مان نه در معرفت‌شناسی‌مان نه در فلسفه‌مان.
 شدیدا احتیاج داریم به؟
تحول در علوم انسانی.
 با این همه مراكز پژوهشی آموزشی فلسفه چرا این همه بی‌فلسفه‌ایم و حرفی نداریم؟
چون یا در گذشته‌ایم یا در غرب‌ایم؛ در جای خودمان نیستیم.
 به فقر فلسفی دچاریم؟
بله.
 فقر تفكر یعنی؟
عقل خودمان را به كار نمی‌بریم همش با چشم دیگران می‌نگریم با عقل دیگران فكر می‌كنیم.
 از كارایی‌های فلسفه؟
هدایت بنیادی انسان‌ها برای درست اندیشیدن و تحول.
 از ناكارآمدی‌هاش در كشورمان؟
كلا ناكارآمده، ناكارآمده مثلا با «وجود یا ماهیت» نبودن یا بودنِ چیزی چه می‌تواند بكند.
 حاشیه‌نویسانِ معاصر ...؟
در چارچوب همان گذشته‌اند.
 ما نیاز داریم به؟
چارچوب‌های جدید.
 كی قرار است پرچم عقلانیت را واقعا بالا ببریم؟
ان‌شاءا... كه روزی قسمت بشه فعلا كه زیاد فكرش نیستیم.
 چرا عقل و دین ما نزاع ندارند؟
برای این كه دین ما نه اصولش ضد عقله نه فروعش ضد وجدان بشری.
 با این وجود چرا این همه از عقلانیت به دورافتاده‌ایم؟
این یكی از وارونگی‌های بزرگِ تاریكه؛ آنهایی كه مثل مسیحیان دین ضد عقلانی داشتند به عقلانیت روی آوردند ما كه دین عقلانی داشتیم به حوزه‌های غیر‌عقلانی.
 از كاستی‌هامان؟
عرض كردم عقلانیت را رها كردیم و تصوف را گرفتیم كه [می گوید] باید مثل مرده در دست مرده شور باشیم.
 درصورتی كه دین ما می‌گه ایمانِ بدونِ عقل ارزش نداره:
بله این یه وارونگیه كه ما با چنین دینی عوضی رفتیم.
 برای روش درست‌اندیشی یك پیشنهاد بدین؟
باید نخست در منطق‌مان تجدید نظر كنیم. دوم در معرفت شناسی‌مان. سوم در روش‌مان.
 درسی از عاشورا؟
در میدان بودن یعنی در میدان جنگیدن، نه بر شهدا گریستن.
 یك نكته ناب قرآنی؟
می‌فرماید از اهل جهنم می‌پرسند شما را چه بدبخت كرد. می‌گویند ما تعقل نمی‌كردیم. عقل را به كار نمی‌بستیم.
 نسبت فلسفه و زندگی؟
فلسفه یعنی عقلانیت كه اساس زندگی و دین‌شناسی و مدیریت جامعه است.
 دلیل اجتماعی انزوای فلسفه ما؟
امامزاده بی‌معجزه است مردم اثری ازش نمی‌بینند.
 و دلیل دینی‌اش؟
دین باهاش مخالف نیست ممكنه با مبانی كهنه یونانی سازگار نباشد ولی عقلانیت در اسلام اصل است همین نكته را ابن رشد منتقل كرد به غرب و حركت فكری در آنجا آغاز شد. عقل اصل است.
 غنای فرهنگ ما تا چه اندازه ست؟
ما در مسیر جهانی‌شدن از نظر فكر و فرهنگ كار نمی‌كنیم.
 آغازگاه تكامل؟
عقلانیت است.
 از یاد رفته ولی بسیار مهمه و باید به یاد بیاوریم كه؟
من در این باره خیلی چیزها را می‌توانم نام ببرم ولی آن را كه دلم می‌خواهد نام ببرم محمد ابن عبدا... یتیمِ درس‌نخوانده، آن كه برای ما قرآن آورد آن كه رفیق ما بود از ما بود و در میان ما بود (آیه قرآن است این).
 آرزویی پیش و بیش از هرچیز؟
خدا شاهده به روح زهرا قسم! بارها از خدا می‌خواهم بزرگترین آرزومه مخصوصا بعد از نماز صبح كه از دست من چیزی برنیاید كه باعث گمراهی مردم شود و چیزهایی بیاید كه در فكر و فرهنگ جامعه اثر بگذارد.
 اگر صدمیلیارد به شما بدهند؟
از زنم آنقدر می‌ترسم كه اگر صدبرابر آن را هم بدهند نمی‌توانم زن جدید بگیرم 80 سالم هست و...
 كمكی كه از خدا می‌خواهید؟
دو كلمه بدردبخور از من به یادگار بماند.
 مهم‌تر از هرچیز؟
رابطه صمیمانه انسان است با خدای خودش.
 لذت بزرگ زندگی‌تون؟
به‌خدا قسم می‌خورم لذتی كه در نوشتن زندگی محمد داشتم هیچ‌گاه نداشتم اصلا سر از پا نمی‌شناختم نورانیتی وجود مرا فرا گرفته بود از زندگی محمد، آرزومه این زندگی را وارد زندگی‌مان بكنیم.
 راه تركستان؟
راهی كه انسان با تعصب در پیش می‌گیره.
 راه عاقبت به خیری؟
خدا عاقبت همه ما را بخیر كند.
 فراز آخرین؟
یاعلی، قربان شما، از شما هم التماس دعا.



هواے تازه
 حرفی درخور برای جهان؟ قبل از آن برای جامعه‌مان و جهان اسلام چه حرف‌های كارآمدی دارید؟
من معتقدم دنیا باید پلورالیزم را با شرطِ انتقادی بپذیرد با تمام پیروان مذاهب به نیكی رفتار كنیم كسی را تحقیر نكنیم، زیرا مذهب مثل رنگ پوست است اما دانشمندان كره زمین، دین را زیر ذره‌بین بگذارند و خرافه را به‌تدریج نقد و از زندگی بشر حذف كنند.
 به شدت باور دارین؟
من معتقدم همه با هم بكوشیم برای زندگی صلح‌آمیز و همه با هم تحقیق كنیم برای فاصله گرفتن از خرافه. ان‌شاءا...
 تخته پرش و خاستگاه جهانی‌شدنه؟
جهانی‌شدن یك چیز مصنوعی نیست. قراردادی نیست كه آدم بخواهد یا نخواهد یعنی چیزی كه بیشتر مردم بخواهند (مثل ماشین و انتخابات به جای الاغ و جنگ با شمشیر جهت انتقال قدرت.) فكر و فرهنگ هم در نهایت در جهان انتخاب می‌شود اگر قابل قبول همگان بود كل جهان می‌رود زیر بارش در غیر این صورت در تاریخ می‌ماند.
 در یك كلام چرا آیینی شدن و آیینی كردن باورها آسیب‌زاست [مثل محبت امام ما علی ع]؟
آیینی كردن اگر بجای تفكر بنشیند هیچ وقت شناخت درستی نخواهیم داشت. مذاهب عقل‌گریز، آیینی‌اند.‌.. ما باید دائما بنشینیم روی مذهب‌مان عقل و اندیشه بگذاریم و الا طاق نصرت خوبست اما معرفت ایجاد نمی‌كند یك میلیون طاق نصرت ببندند (نیمه شعبان) از مهدی چیزی نمی‌فهمیم، اما با ده دقیقه فكر و بحث، نكته‌های فراوانی می‌فهمیم عاشورا را آیینی می‌كنیم می‌آید و می‌رود بی‌آن‌كه در فكر و فرهنگ ما اثر بگذارد.
 نكته‌ای از امام علی(ع) كه در جامعه ازش غفلت كردیم؟
سبك زندگی مسؤولان باید در ردیف طبقه محروم باشد ما این را رعایت نكردیم مسؤولان ما به آسایش و رفاه عادت كردند كارها ناكرده ماند و در عوض راه اختلاس و دزدی باز شد.
 این شاهكاره كه وضع مسؤولان مانند كارگران باشد:
 اون وقت می‌بینیم كی مرد پشت میزنشینیه اگر فقط ماشین‌های گران سوار بشه و حقوق‌های نجومی بگیره هركس و ناكسی میاد داوطلب میشه خودكشی می‌كنه.
 این كه یك آدم معاصر، اسفار بخواند و از آن فراتر نرود؟
یعنی همیشه با عقل دیگران فكر كردن و همیشه در گذشته ماندن.
 پاسداری از میراث گذشتگان با نقد آن؟
ما باید حرمت گذشتگان را نگه داریم، ولی حقیقت را فدای این حرمت نكنیم.
 بی‌نقد باشد و فقط انتقال دادن، می‌شود قربانی كردنِ حقیقت؟
بله بله اگر آن جا راه درست باشد می‌پذیریم.
 با نقد بزرگان مگر می‌شود بزرگ شد؟
هیچ‌گاه و حتی در زمانه ما می‌شود كوچك شد چون بزرگان ما شیفتگانی دارند كه هركس آنها را نقد كند اینها به او حمله می‌كنند.
 بزرگان با نقد كارشان مگر كوچك می‌شوند؟
نه بزرگان با نقد كارشان كوچك می‌شوند نه كوچكان با نقد كار بزرگان بزرگ می‌شوند نقد، حساب خودش را دارد ابزار كار بزرگ و كوچك‌كردن نیست.
 چرا با نقد مجلسی توسط علامه طباطبایی، حوزویان قدیم برآشفتند؟
در سنت ما نقد یعنی رد! آنها فكر می‌كنند یك شخصیت محبوب را یكی رد می‌كند.
 در حالی كه چنین نیست!
بله ما افكارش را بررسی می‌كنیم و شخصیتش برای ما عزیز و محترم است.
 چاره این كه جامعه روشن‌اندیش ما مخالفت‌محور است؟
ما اندیشه را فدای سیاست كرده‌ایم اپوزیسیون را روشنفكر می‌نامیم. من دولت را نمی‌ستایم، اما این را می‌گویم: رابطه دولت‌ملت، سازنده است و رابطه دولت‌اپوزیسیون، ویرانگر.
 چرا فلسفه ما هماره در برج عاج بوده و از دسترس و متن زندگی به دور؟
به‌خاطر این كه مفاهیم انتزاعی كه ذهن‌های قوی آن را ساخته برای همه قابل فهم نیستند فلسفه باید از همین پیش پای مردم شروع شود.
 این كه حتی نمی‌توانیم اندیشیدن را بیاموزانیم؟
ما باید روی روش درست‌اندیشی‌مان كار كنیم، نكردیم. ما همان منطق ارسطویی و معرفت‌شناسی یونانی را داریم تركیبی از معرفت‌شناسی ارسطو و افلاطون.
 از لذت‌های فلسفه برای شما؟
فهم، لذتی دارد كه با هیچ لذتی قابل مقایسه نیست به‌‌خصوص بعضی وقت‌ها كه در جاهای ظریف، آدم خودش را در كنار بزرگان می‌بیند، نادر از فتح هند آنقدر خوشحال نشد كه من از آن خوشحال می‌شوم.


ضمیمه نوجوانه