ماجرای تیر سلطان در قلب شاعر درباری
یكی از ماجراهایی كه میتوان در شرایط سخت روزگار به آن پناه برد و آسایش یافت سرنوشت امیرالشعرا محمد معزی، شاعر سده پنج و شش هجری است. معزی كه شاعر بزرگ دربار ملكشاه سلجوقی بود و از سوی او لقب امیر گرفته بود، پس از مرگ ملكشاه، به خدمت سلطان سنجر درآمد و عمری هم مدح او گفت. با این همه حاصل این دسترنج و مداحی، آن بود كه روزی سلطان در شكارگاه تیر میانداخت و او كنار شكارگاه ایستاده بود. ناگهان تیری چهارپر از كمان شاه جدا شد و مسیر خطا رفت و بر سینه امیر معزی نشست. طرفه آنكه بنا بر اشارات خود معزی، این تیر مدتها در سینه او بود و او از زخم پیكان رنج میكشید و بیمار بود و امید عافیت هم نداشت و بیماری هم كه رفع شد همواره پیكان در سینه او جای داشت و او را عذاب میداد تا روزی كه مرد! عوفی در لبابالالباب به این ماجرا اشاره كرده و نوشته: «روزی سلطان در خرگاه تیر میانداخت و او بیرون خرگاه ایستاده بود. ناگاه تیری از كمان شاه جدا شد و از جاده هدف خطا شد بیقصد، تیر نشانه از جگر آن دلبند فضلا ساخت.» سنایی هم در تعزیتی به قصه تیر خوردن معزی اشاره كرده و میگوید: تا چند معزای معزی كه خدایش زینجا به فلك برد و بقای ملكی داد چون تیر فلك بود قرینش به ره آورد پیكان ملك برد و به تیر فلكی داد
سرکی در جهان کمیکاستریپها؛ از شهر سوخته تا کوئنتین تارانتینو
بازگشت كمیكاستریپها
اغلب ما با شنیدن نام كمیكاستریپ (پینما) به یاد كتابهای تنتن و ماجراهای شگفتانگیزش میافتیم. كتابهایی كه در آنها هر صفحه را به چندین خانه چهارگوش تقسیم میكنند و در هر یك نقاشی كوچك و سادهای را با یكی دو خط گفتوگو همراه میكنند و این خانههای پشت سر هم ماجرای داستان را برای خواننده تعریف میكنند. بسیاری از فیلمهای پر طرفدار و خیلی معروف جهان از روی كتابهای كمیك ساخته شدهاند.
خود تنتن در آخرین نسخه سینمایی به دست استیون اسپیلرگ ساخته شد و پیش از آن هم بتمن، اسپایدرمن، مردگان متحرك و مردان ایكس نمونههای موفق كتابهای كمیك بودند كه بر پرده سینما هم درخشیدند.
برعكس ماجرا هم كم اتفاق نیفتاده كه فیلمی سینمایی به صورت كمیك درآمده و خوب فروخته باشد. جنگ ستارگان شاید معروفترین نمونه باشد و «جانگو» اثر كوئنتین تارانتینو و «هفت» اثر دیوید فینچر هم از شناختهشدهترینها هستند. بسیاری، كمیكاستریپها را مختص نوجوانان میدانند اما سالهاست پینماهای مناسب بزرگسالان هم تولید میشوند و اتفاقاً فروش قابل توجهی هم داشتهاند. اما راز محبوبیت پینماها چیست؟
قدیمیترین كمیكها را چه كسانی تولید كردند؟
هر كمیك استریپ یك نویسنده دارد كه داستان آن را مینویسد و یك تصویرگر كه تصاویر آن را تولید میكند و گاهی هم مثل مورد تنتن هر دوی اینها یكی هستند. تصور عموم این است كه كمیكها از قرن نوزدهم منتشر و در قرن بیستم فراگیر شدند، اما واقعیت آن است كه چشم بشر برای هزاران سال با این رسانه آشنا بوده است: تختههای چهارگوشی كه بر آنها تصاویری ساده و محدود نقش شده و چند جملهای هم در توضیح تصویر نوشتهاند برایتان آشنا نیست؟ برای ما ایرانیان، همانطور كه نقش بز و درخت شهر سوخته سیستان قدیمیترین پویانما به شمار میرود نقشهایی همچون كتیبه بیستون، آنوبانینی و كورانگون را میتوان از نخستین پینماهای موجود در مرزهای كنونی ایرانزمین دانست. آشور بانیپال نیز حملات ویرانگرش به پادشاهی عیلام را با تصاویری شبیه كمیكاستریپ بر كتیبهها نقش كرد. حملاتی كه به این پادشاهی بیش از دو هزار ساله پایان داد و با تصاویری اینچنینی تعریف میشوند: تصویر یك ارابه حامل سر پادشاه عیلام كه زیر آن نوشته شده «سر پادشاه عیلام كه یك سرباز معمولی از سپاه من در میانه نبرد آن را برید و برای رساندن خبر تازه به من با شتاب به آشور فرستاد». یا تصویر افسری كه بر زمین افتاده و زیر آن نوشته «داماد پادشاه عیلام كه با تیری زخمی شده، اما نمرد و برای قطع كردن سرش یك آشوری را فراخواند و گفت: بیا سر مرا جدا كن و نزد سرورت ببر و شهرتی برای خودت به هم زن.»
احتمالا تصاویری كه از كتیبههای مصر باستان هم در ذهن دارید مشابهت زیادی با كمیكاستریپهای امروزی داشته باشند و چه بسا كه قدیمیترین نسخههای این رسانه دوستداشتنی به شمار روند.
اما پینماها به شكل كنونی آن نخستین بار در اروپا و در سده هیجدهم شكل گرفتند. نخستین كمیكهای آمریكایی هم در سده بیستم میلادی منتشر شدند. اولین كتاب كمیك بر اساس مجموعهای از كمیك استریپهای روزنامهای شكل گرفت. اولین كمیك استریپهایی كه در دهه ۱۹۳۰ پا بهعرصه وجود گذاشتند، شامل ماجراهای خندهدار و ماجراجویانه قهرمانانی چون باك راجرز، تارزان و ماجراهای تنتن بود.
پینماها در ایران
اگر از كتیبه بیستون و برخی كتیبههای ایلامی و… بگذریم نخستین بار در دهه ۱۳۴۰ بود كه مجله كیهان بچهها (از مجموعه نشریات مؤسسه كیهان) شروع به انتشار داستانهای مصور كرد. سپس در سالهای۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ انتشارت یونیورسال، سیزده عنوان از ماجراهای تنتن و میلو را با ترجمه خسرو سمیعی به چاپ رساند.
همچنین در سال ۱۳۵۵ كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان نخستین داستان مصور ایرانی با عنوان رستم و اسفندیار با تصویرگری سیروس راد را منتشر كرد.
با این حال پس از دهه 50 انتشار كمیكاستریپها در ایران رو به افول گذاشت و اقبال عمومی شگفتانگیزی كه تنتن در دهههای گذشته تجربه كرده بود دیگر تكرار نشد. تألیف كمیكاستریپهای ایرانی بزرگسال نیز تقریبا متوقف شد و معدود كمیكاستریپهایی كه منتشر میشد نیز یا مناسب نوجوانان بودند یا ترجمه كمیكهای معروف خارجی كه همانها هم بیشتر به صورت دیجیتال و برای استفاده در تلفنهای هوشمند و تبلتها ارائه شدند.
كمیكاستریپ كاغذی، شكوفایی دوباره؟
طی سالهای اخیر كمیكاستریپهای بزرگسال بار دیگر بخت انتشار كاغذی یافتهاند و برخی از آنها موفق هم بودهاند. نشر اطراف یكی از ناشرانی بود كه مجموعه كمیكاستریپها را منتشر كرد. از مجموعه سفرنامههای مصور این ناشر كه با اقبال خوبی روبهرو شد، میتوان عناوینی همچون «یانگون، سفری به برمه»، «شنژن، سفری به چین» و «پیونگیانگ؛ سفری به كره شمالی» را یاد كرد.
گی دولیل، كارتونیست شناختهشده كانادایی در سال ۲۰۰۱ اجازه پیدا میكند به كره شمالی سفر كند. دولیل در مدت اقامت دوماهه برای كار در یك شركت انیمیشنسازی در پیونگیانگ، مشاهداتش از فرهنگ آنجا و زندگی معدود كرهایهایی را كه با آنها برخورد دارد، با لحن طنزآمیز خاص خودش روایت میكند. نتیجه این روایت به یكی از معروفترین سفرنامههای مصور تبدیل میشود. روایتی از كشوری كه انگار همه مردمانش با نجوا با هم حرف میزنند و حواسشان هست كه خارجیها چیزی بیشتر از آنچه باید را نبینند.
مجموعه دوجلدی «روایت مصور فوتبال» نیز به شكلی خلاقانه و دوستداشتنی از تركیب متن و كمیك برای روایت تاریخ فوتبال استفاده كرده است. در جلد اول این مجموعه دیوید اسكوایرز، كاریكاتوریست شناختهشده روزنامه گاردین، نود پاره مختلف از تاریخ فوتبال ــ از دوران باستان تا امروز ــ را انتخاب كرده و با لحن طنز بریتانیایی از این اتفاقهای متفاوت گفته است. در جلد دوم هم با همین قالب تركیب متن و كمیك به سراغ زندگی مشاهیر فوتبال رفته است. تازگی نگاه اسكوایرز و شوخیهای تیز و جاندارش با همه اتفاقات فوتبالی و پرداختن به حاشیههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی این ورزش پرطرفدار، مجموعه تاریخ مصور فوتبال را برای هر مخاطبی ــ چه فوتبالی و چه غیرفوتبالی - خواندنی كرده است. رمان بسیار معروف «در جستجوی زمان از دست رفته» مارسل پروست دستمایه كتاب مصور دیگری شد كه در شش مجلد به چاپ رسید.
نشر چترنگ نیز ژرمینال اثر امیل زولا با ترجمه محمود گودرزی، یولیسس (اولیس) و عربی نوشته جیمز جویس با ترجمه شهریار وقفیپور، هملت اثر ویلیام شكسپیر با ترجمه مینا جعفری ثابت و «غرور و تعصب» اثر جین آستین را با ترجمه سبا هاشمینسب در قالب كتاب مصور به بازار فرستاد كه همگی از آثار سترگ ادبیات داستانی جهان به شمار میروند و با انتشارشان در قالب كمیكاستریپ شاید بتوان اقبال مخاطب به قالب كمیكاستریپ را انتظار داشت و از سوی دیگر بازخوانی این آثار مهم توسط كسانی كه شاید سالها حوصله و توان خواندنشان را در خود نمیدیدند.
عجایبالمخلوقات
اكوان دیو
اما قصه اكوان: گویند رستمِ زال، گورخری بدید همچون آتش، از پی او برفت، ناپدید شد. به لب دریا رسید گورخر پیدا شد. رستم فهمید كه او دیو است، به كوه گریخت. اكوان دیو، او را گرفت و به او گفت: «تو را به كوه بزنم یا به دریا بیندازم؟» رستم پیش خود گفت: «این اكوان دیو است، اگر بگویم به كوه بزن، به دریا میاندازد و اگر بگویم به دریا بینداز به كوه میزند و مرا پاره پاره كند.» بلند گفت: «مرا به كوه بزن!» او را در آب انداخت. رستم از آب درآمد، اكوان ظاهر شد، رستم نام آفریدگار گفت و تیغه شمشیر بر اكوان زد. پوست او دریده شد. از میان پوست دیوی بیرون آمد، قویهیكل به شكلی منكر، با دست و بازوی قوی. رستم با او در آویخت تا اكوان را كشت.
از: عجایبالمخلوقات محمد بن محمود بن احمد طوسی با سادهسازی
ابزارک
بوکت
نرمافزار ایرانی بوکت،یک نرمافزار موبایلی جستوجوی محتوا، کرایه و خرید کتابهای آکادمیک الکترونیکی و چاپی است که در آن میتوانید نسخه الکترونیک کتابهایتان را با نصف قیمت پشت جلد بخرید و به صورت الکترونیکی مطالعه کنید. همچنین امکان کرایه کتاب برای سه یا شش ماه و همین طور خرید همزمان نسخه چاپی و الکترونیکی در این برنامه فراهم است. علاوه بر این میتوانید تنها هزینه فصل یا صفحاتی را که مد نظرتان است، پرداخت کنید. بوکت دسترسی به بیش از یک میلیون کتاب لاتین را به طور قانونی و با امکان خرید با کارتهای شتاب فراهم است. کتابهای کرایه یا خریداری شده در کتابخانه شخصی شما به صورت آنلاین و آفلاین در دسترس خواهند بود و امکان هایلایت متن، یادداشتگذاری، خطکشی زیر متون، نشانهگذاری صفحات و… بخشی از دیگر امکانات این نرمافزار است. بوکت در بازار قابل دسترس است و فعلا نسخه IOSندارد.
عطف
مارسل پروست به زبان آدمیزاد
اسم رمان مفصل مارسل پروست«در جستوجوی زمان از دست رفته»را خیلیها شنیدهاند، بعضیها برای تزئین کتابخانهشان آن را خریدهاند و هستند کسانی هم که شاید باورتان نشود این کتاب مفصل را خواندهاند. مشکل ایناست که خواننده از همان آغاز این رمان بیشتر از آنکه داستان و ماجرایی پیدا کند، با جملات طولانی و توصیفاتی سحرانگیز روبهرو میشود که هر چه در کتاب پیش برود در آن بیشتر غرق خواهد شد. به یک معنی آنچه خوانندگان این رمان معروف فرانسوی را مسحور خود کرده، نه ماجرای آن بلکه «جهان» آن است. حال هنرمند فرانسوی، استفان اوئه دست به اقتباسی مصور (کمیکاستریپ) از این رمان زده است. اقتباسی مصور اما بسیار سنجیده از «در جستوجوی زمان از دست رفته» پروست که به راستی خواندنی و لذتبخش است و جالب آنکه توصیفات زیبا، تصاویر داستان، رفت و برگشتهای ذهنی و زمانی و درونکاویهای راوی و از همه مهمتر جهان این اثر سترگ را بهراستی منتقل کرده و چه بسا خواننده را به خواندن اصل رمان نیز ترغیب کند. درواقع این نسخه کمیکاستریپ میتواند دریچهای به جهان «در جستوجوی زمان از دست رفته باشد» برای آنها که وقت و حوصله خواندن کتاب چند هزار صفحهای ندارند، اما بدجور دلشان میخواهد سر در بیاورند در این کتاب چه میگذرد که همه حرفش را میزنند.
اقتباس مصور استفان اوئه از «در جستوجوی زمان از دست رفته پروست» را کاوه فولادینسب و مریم کهنسال نودهی به فارسی برگرداندهاند و نشر ثالث آن را با جلد سخت و صفحات تمام رنگی در شش مجلد به نامهای «کومبره»، «عشق سوان۱»، «عشق سوان ۲»، «نام جاها: نام»، «در سایه دوشیزگان شکوفا ۱» و «در سایه دوشیزگان شکوفا ۲» منتشر کرده و به بازار آورده است.
بریده
کرگدنهای چهلساله
کارآگاه: دروغ میگویید، این جنازه برادر شماست!
مرد: نه آقای پلیس، ایشان به ظاهر دوست من بود که در نبود من مزاحم همسرم شده بود... همسرم از خودش دفاع کرد.
کارآگاه: تکرار میکنم! این جسد نزدیکترین رفیق یا برادر شماست... به او تهمت نزنید! تنها یک برادر میتواند در خانه برادرش اینگونه آسوده بخوابد، از پشت خنجر به پهلویش فرو کنند، باور نکند، حتی نچرخد و دوباره آسوده بخوابد.
از کتاب کرگدنهای چهلساله
نوشته فرهنگ رضانیا، انتشارات آقای کتاب
کارگاه
یک چهارم اول، صفحه اول، بند اول یا جمله اول؟
در گذشته برای آغاز رمان گاهی گفته میشد تا 30 صفحه (و گاهی حتی یک چهارم ابتدایی داستان) فرصت دارید خواننده را با توصیف فضای حاکم بر داستان و معرفی شخصیتها آرام آرام به جهان داستان بیاورید.
امروزه شرایط، هم برای خواننده و هم برای نویسنده تفاوت کرده است. امروز باید خواننده را متقاعد کنید که چند ثانیه هم که شده شبکههای اجتماعی دیگر را کنار بگذارد، کتاب شما را باز کند و چند سطری از آن را بخواند.طبیعتاً اگر این چند سطر توصیف اتاق و فرش و رومیزی باشد یا مدل ابروی شخصیت، خواننده بیحوصله کتاب را خواهد بست. امروزه شاید بهترین قلاب به دام انداختن خواننده این باشد که نه در 30 صفحه اول، نه در صفحه اول و نه حتی در پاراگراف اول، بلکه در همان جمله اول خواننده را میخکوب کنید. در همان جمله اول باید کشمکشی بر داستان حاکم شود، کسی مسالهای جدی داشته باشد و خلاصه چیزی در خطر باشد. اگر دوست دارید، نمونهای از جمله اول جذاب و تکاندهنده برای ما بفرستید تا با نام خودتان
منتشر کنیم.