یک سال بعد از احیای جنگل های زاگرس در منطقه الگن، سراغ جوانی رفتیم که با همین هدف بنیاد الگن را راه اندازی کرده است
بگذاریم زاگرس زنده بماند
این روزها که آتش به جان زاگرس افتاده ، درست همین روزها که خبر آتش سوزی در گچساران و خاییز داغ است و بلوط های جان سخت زاگرس، چشم انتظار بالگردهایی که از راه نمی رسند، ایستاده می سوزند و خاکستر می شوند ما سراغ مردی رفتهایم که یک سالِ گذشته زندگیاش را وقف احیای زاگرس کرده است؛ مردی دوستدار محیط زیست که سال گذشته یکی از همین روزهای میانی بهار از تهران کوچ کرد به زادگاهش در الگن، روستایی از توابع بخش چاروسای شهرستان کهگیلویه تا به زاگرس جان ببخشد؛ هدفی سخت که حالا بعد از یک سال به ثمر رسیده و سعید انصاریان برای ما از اتفاق هایی می گوید که به لطف این حضور و بازگشت دوباره و البته مشارکت جمعی مردم بومی منطقه و نیروهای داوطلب محیط زیست از اقصی نقاط کشورمان در الگن رخ داده است؛ تلاشی جمعی و مردمی که می خواهند زاگرس زنده بماند؛ هرچند سخت، هرچند دور.
یک سال پیش ، همین روزها بود که سعید انصاریان به خاطر یک اتفاق، تصمیم گرفت برای یک زیست سالم خانه اش را در تهران به صاحبخانه تحویل بدهد و برای همیشه به الگن برگردد و زاگرس نشین شود، اتفاقی که درباره اش به ما می گوید:« این اتفاق، آگاهی من از خطری بود که جنگل های زاگرس را به شدت تهدید می کند. خطر چرای دام، خطر عدم رویش مجدد بلوطها و درخت های جنگلی و خطر نابودی این رویشگاه بسیار زیبا و حیات بخش که بخش بزرگی از آن در استان ما قرار دارد.» بنیاد الگن از همان روزها شکل گرفت تا به یک پایلوت محیط زیستی در کشور تبدیل شود؛ « ما میخواستیم در زمینی که اداره منابع طبعیی استان در اختیارمان می گذاشت، نهالهای بلوط ، انجیر وحشی ،بادام وحشی و...بکاریم ، آنها را تکثیر کنیم و با مراقبت دائمی به جایی برسانیم تا به نقطه امن رویش برسند، چراکه بهواسطه چرای دام در جنگلها، نهالهای نورس رشد نکرده توسط آنهاخورده می شدند و برای همین دیگر بلوط جوانی در منطقه نداشتیم و بلوط های مسن هم با هجوم آفات و خشکسالی درحال نابودی بودند.» این تصویر الگن بود در روزهایی که هنوز امید در خاکش ریشه نکرده بود؛ تصویرِ امروز الگن، 365 روز بعد از مهاجرت معکوس سعید انصاریان و فعالیت بنیاد الگن اما یک تصویر روشن است از روزگار خوشی که می تواند در انتظار بقیه جنگل های کشورمان هم باشد. ماجرایی که انصاریان درباره اش می گوید: الان بعد از یک سال حضور در الگن تقریبا تمام برنامه های یکساله ما و حتی فراتر از آن محقق شده است، ما الان یک منطقه قرق و حفاظت شده هزار هکتاری داریم که به کمک سازمان جنگلها این اتفاق افتاده است و محیطبانها از اینجا محافظت میکنند ،علاوه براین هدف اصلی ما کاشت درخت در منطقه بود که تا امروز نزدیک به 30 هزار چاله بلوط توسط نیروهای داوطلب بنیاد الگن در منطقه کاشته شده است. انصاریان توضیح می دهد: چاله بلوط به این معناست که ما در این چالهها چندین بذر بلوط کاشتهایم و الان خوشبختانه همه این بذرها هم روییده و سبز شده اند. این اما همه ماجرای کاشت درخت در الگن نیست:« از سوی دیگر چون اجازه ندادیم میوههای بلوط در منطقه حفاظت شده توسط مردم جمع آوری شوند، خود زاگرس حداقل بیش از 150 هزار بلوط در این منطقه تولید کرده است ، چون مراقبت اتفاق افتاده ، چرایی در منطقه صورت نگرفته و منطقه ایمن شده، حیات وحش به منطقه بازگشته، مثل سنجاب ها، گرازها و ... و اینها در کاشت به ما کمک کردند و علاوه بر بذرهایی که در این مدت کاشتیم، چندین برابر خود طبیعت بازآوری داشته است.» این اتفاق به گفته انصاریان، دوستداران محیط زیست را به یک باور قلبی درست می رساند؛ اینکه اگر از زاگرس مراقبت شود،میتواند در کمتر از چندسال خودش را احیا کند:« در این محدوده هزار هکتاری ، چون امنیت کامل برقرار شده،گونههای مختلف جانوری هم به منطقه برگشتهاند مثل دسته کبوتران و پرندههایی مثل کبک ، تیهو و ... علاوه بر اینها گرازها و سنجابها و گونههای جانوری دیگر منطقه هم اینجا را به عنوان زیستگاه انتخاب کرده اند و الان بچه های محیط بان به راحتی این گونه هارا مشاهده و تصویربرداری می کنند و از نظر ما این واقعا مهم است، چراکه با این اتفاق منطقه دوباره به حیات وحش واقعی تبدیل شده است و با این کار فقط جنگل احیا نشده، بلکه زیستگاه جانوری هم احیا شده است. » به همین دلیل است که اعضای بنیاد الگن معتقدند باید برای احیای جنگل های واقعی دست به کار شد و با ایجاد جنگلهای مصنوعی،کمکی به محیط زیست نمیشود، چراکه این جنگل واقعی است که به زیستگاه جانوران تبدیل می شود .
آموزش نسل آینده الگن
الگن با جمعیتی حدود 400نفر و 150 خانوار، روستایی قدیمی است که تا پیش از این از آموزههای محیطزیستی در آن خبری نبود؛ اما با حضور بنیاد الگن، بحث آموزش روی نسل آینده الگن هم مورد توجه قرار گرفت. ماجرایی که انصاریان دربارهاش میگوید: «ما بحث آموزش نسل آینده الگن را بسیار جدی دنبال کردیم، چراکه معتقدیم آینده الگن در دست همین بچههایی است که حدود 40درصد جمعیت این منطقه را تشکیل میدهند؛ آموزشی که با کمک نیروهای داوطلب حرفهای بهصورت مرتب با آموزههای محیطزیستی در قالب کلاسهای مختلف، از نقاشی گرفته تا قصهخوانی و ... انجام شده و میشود.» برای بچههای الگن اما این اتفاق خوب به همین جا ختم نمیشود و قرار است مدرسه متروکه روستا هم با هماهنگیهای انجامشده با آموزشوپرورش به فرهنگسرایی برای تجمع بچهها با محوریت آموزههای ارزشمند محیطزیستی تبدیل شود.
ارزش درختان بلوط کمتر از چاه نفت نیست
زاگرس اما این روزها به سوگ درختانی نشسته که یکییکی طعمه آتش میشوند؛ درختانی که اول در گچساران و حالا در خاییز میسوزند و خاکسترشان را باد با خودش میبرد. اتفاقی که دل دوستداران محیطزیست را به درد آورده و همین است که انصاریان بهعنوان یکی از حامیان زاگرس و درختهایش به ما میگوید: «همه ما میدانیم که زاگرس یک بازه خشک دارد، این بازه هرسال از اواخر اردیبهشت شروع میشود و رویشهای مقطعی بهاره آن به خاطر خشکی و با حداقل حرارت، شعلهور میشوند و ممکن است یک تهسیگار کوچک به سوختن بیش از 200 هکتار جنگل بینجامد. اتفاقی که متاسفانه الان در قسمتی از زاگرس رخداده و باز هم به ما یادآوری میکند که این سهلانگاری و بیاحتیاطی آدمهاست که زاگرس را تهدید میکند.» سوگواری برای این سوختنهای پیدرپی اما چاره کار نیست و انصاریان میگوید: «در مرحله اول ما برای جلوگیری از تکرار این اتفاق، باید کاری کنیم که مردم دلشان به حال این طبیعت بسوزد و مراقبش باشند. در مرحله بعد هم باید برای کنترل حریق در جنگلها، امکانات لازم را فراهم کنیم، چراکه بیش از 90درصد این آتشسوزیها قابلکنترلاست، اگر امکانات اولیه اطفایحریق در جنگلها موجود باشد. برای مثال در همین گچساران، در سال 96 خط لوله یا چاه نفت رگهسفید2 آتشگرفت و مردم شاهد این بودند که در عرض چند ساعت عالیرتبهترین مسؤولین وزارت نفت با امکانات بینظیر اطفای حریق در گچساران حاضر شدند. ولی وقتی این اتفاق در جنگلها میافتد ما میبینیم که بعد از 5-4 روز تازه محیطزیست از نهادهای مختلف کمک میخواهد که به ما بالگرد بدهید! این همان دوگانگیای است که دولت باید رفع کند چراکه ارزش درختان بلوط کمتر از چاه نفت نیست.» آتشسوزیهای اخیر زاگرس اما انصاریان را به این فکر انداخته که برای حفاظت از درختان بلوط منطقه قرقشده الگن، چارهای بیندیشد: «ما به این نتیجه رسیدیم که باید سریع خودمان را آماده کنیم که اگر خداینکرده اتفاق مشابهی در الگن افتاد، خسارت زیادی نداشتهباشیم و خوشبختانه با مشارکتهای مردمی تجهیزاتی را فراهمکردیم که امیدواریم کمکحالمان باشد؛ البته امکان خرید بالگرد نداریم اما میدانیم که از همان امکانات اولیه اطفایحریق هم اگر بهموقع و با تعداد نیروی انسانی بالا استفاده شود، میتواند تا حدود زیادی آتش را مهار کند.»
گردشگری فقط ایمن و مسؤولانه
الگن و زیباییهایش مدتهاست دل از سعید انصاریان بردهاند؛ زیباییهایی که از نظر او میتوانند به رونق گردشگری در این منطقه بکر برسند؛ این هدف ولی، شرط و شروطی دارد که او دربارهاش میگوید: «توجه به بعد گردشگری یکی از اهداف ما بوده اما ما میخواهیم در موضوع گردشگری به گردشگری ایمن و مسؤولانه برسیم. درحقیقت ما به دنبال جذب گردشگرانی هستیم که به چرخه پیشرفت الگن کمک کنند، گردشگرانی که برای پرداختن به درون خود و طبیعت پیرامونشان به الگن بیایند و از آن استفاده ببرند، به همین دلیل خیلی تاکید داریم که گردشگری که بیمسؤولیت است یا مخرب محیطزیست است، در الگن حضور پیدا نکند».
الگن برای این گردشگران مسؤول با روی خوش آغوش باز کردهاست؛ آنهم در شرایطی که کمترین آسیب به محیطزیست زدهشود: «ما در همین رابطه تصمیم گرفتیم بافت تاریخی الگن را با خانههایی که در آن وجود داشت و لحن معماریشان به دوره ساسانی برمیگشت مرمت کنیم. در همین رابطه بیش از 60 معمار داوطلبانه از همان روزهای ابتدایی به الگن آمدند، کارهای کارشناسی انجام شد، خانهها بررسی شد، نقشهبرداریها اتفاق افتاد و این برنامه با عنوان ترسیم یک رویا شروع شد و الان ما رسیدهایم به تجسم یک رویا و در فاز اول بیش از 70 درصد بناهای شناسایی، مرمت شدهاند.» اسم این خانههای قدیمی احیاشده خانه اشتیاق است؛ خانههایی که بهانهای برای احیای میراث معنوی در منطقه شدهاست: «ما در حال انعقاد یک تفاهمنامه با میراث فرهنگی هم هستیم تا میراث معنوی و تاریخی الگن را به ثبت ملی برسانیم».