پروانه به خاطر این‌که شوهرش همه جا متاهل بودنش را پنهان می‌کرد تصمیم به جدایی گرفت. او وقتی دید شوهرش هیچ عکس دو‌نفره‌ای در شبکه‌های اجتماعی نمی‌گذارد تصمیم گرفت به زندگی 18 ماهه‌اش پایان دهد. او وقتی روبه‌روی قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره علت درخواست طلاق خود گفت: آقای قاضی من از احساس شوهرم نسبت به خودم مطمئن نیستم. تصور می‌کنم هیچ علاقه‌ای به من ندارد و تنها به اجبار خانواده‌اش با من ازدواج کرده است. این موضوع را 18 ماه است متوجه می‌شوم و حرفی نمی‌زنم. رفتارهایش نشان می‌دهد مرا نمی‌خواهد. برای همین دیگر نمی‌خواهم در کنار این مرد زندگی کنم و به این ارتباط بدون احساس ادامه دهم. حدود دو سال پیش با یاسر آشنا شدم. او پسر یکی از آشناهایمان بود و بعد از چند ماه آشنایی تصمیم به ازدواج گرفتیم. چون خانواده‌ها همدیگر را خیلی خوب می‌شناختند برای همین خیلی زود مراسم عقد و عروسی برگزار شد. ما سنتی با هم ازدواج کردیم و در همان مدت آشنایی هم یاسر ادعا می‌کرد به من علاقه‌مند شده است. من هم تصور می‌کردم با او خوشبخت خواهم شد. ولی از وقتی ازدواج کردیم همه چیز تغییر کرد. یاسر رفتارهای عجیبش را شروع کرد. او هیچوقت با من جایی نمی‌رفت. مرا به دوستانش معرفی نمی‌کرد و حاضر نمی‌شد حتی یکبار هم که شده مرا همراه خودش به مهمانی ببرد. با این‌که همیشه سرش با اینترنت و شبکه‌های اجتماعی گرم است و کلی صفحه و گروه دارد، اما هیچ وقت عکسی در کنار من منتشر نکرده و کاری نکرده که بقیه متوجه شوند او متاهل است. یاسر حتی حلقه ازدواجش را هم دست نمی‌کند. 18 ماه است که دارم رفتارهای او را تحمل می‌کنم. ولی وقتی می‌بینم او هیچ تمایلی ندارد که به بقیه نشان دهد متاهل است، ترجیح می‌دهم از زندگی او بروم. برای همین درخواست جدایی دارم. 
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من دوست ندارم عکس همسرم را جایی منتشر کنم. من برای خودم عقایدی دارم و دلم نمی‌خواهد کسی از زندگی‌ام با‌خبر شود. دلم نمی‌خواهد در جمع دوستانم همسرم را ببرم. این به این معنا نیست که همسرم را دوست ندارم یا نمی‌خواهم در کنارش زندگی کنم. ولی پروانه در این مدت زندگی را برایمان جهنم کرده است. بهانه‌گیری می‌کند و می‌گوید باید عکسم را در پیجت بگذاری. برایم شعر بنویسی یا مرا پیش دوستانت ببری. هرچه سعی کردم با او صحبت کنم فایده‌ای نداشته و این زن حرفم را گوش نمی‌کند. بی‌دلیل بهانه می‌گیرد و به خاطر یک موضوع زندگی‌مان را زهر کرده است. من هم دیگر طاقت این رفتارهایش را ندارم. نمی‌خواهم به این زندگی ادامه دهم. همسرم به حرف و خواسته‌ام اهمیت نمی‌دهد و فقط دوست دارد نظر خودش اعمال شود. 
در پایان قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد. 

از من به ما رسیدن
سارا شقاقی یک روان‌شناس در این باره می‌گوید: معمولا بیشتر جدایی‌ها ناشی از سوء‌تفاهم‌هایی است که برای زن یا مرد به وجود می‌آید. همین سوءتفاهم‌ها به وسیله برخی افکار غلط به سمت طلاق و جدایی کشیده می‌شود. حالا در این میان دخالت دیگران یا خانواده‌ها نیز می‌تواند به این جدایی‌ها و افکار غلط دامن بزند. در این پرونده، رفتارهای مرد باعث شده همسرش فکر کند علاقه‌ای ندارد او را به دیگران نشان دهد. حال این موضوع کار آنها را به دادگاه خانواده کشانده است. ازدواج از من به ما رسیدن است و زن و مرد انتظار دارند طرفشان زندگی را در همه جوانب آن دو نفره ببیند و سبک زندگی در دوران مجردی را کنار بگذارد حال وقتی می‌بیند طرفش مسیر دیگری برای خود انتخاب کرده، دچار سردی شده و تصمیم به طلاق می‌گیرد. بارها اعلام کرده‌ایم که طلاق اولین راه نیست و بهتر است مشکلات با گفتمان حل شود.