مورد عجیب کربلای 4

مورد عجیب کربلای 4

 نزدیك به سه دهه از عملیات كربلای4 می‌گذرد، هنوز آنهایی كه در این عملیات عجیب حضور داشتند زنده هستند،‌ كتاب‌های بسیاری هم در این زمینه نوشته شده است و هر سال هم خاطره و بخشی از واقعیات‌های این عملیات بازگو و افشا می‌شود. اما هنوز هم كه هنوز است به نظر می‌رسد ناگفته‌های بسیاری در این زمینه وجود دارد، آنقدر كه وقتی محسن رضایی فرمانده وقت جنگ درباره این عملیات یك توییت كرد، دو روز گذشته فضای مجازی محل بحث و جدل درباره این توییت شده است؛ توییتی كه روایت غالب درباره این عملیات را به چالش می‌كشید و زیر سوال می‌برد. تا حالا از همه آن كتاب‌ها و خاطرات منتشر شده چیزی كه در ذهن یك مخاطب معمولی درباره عملیات كربلای 4 باقی مانده است لو رفتن عملیات پیش از آغاز بوده است؛ لو رفتنی كه باعث شكست سخت این عملیات و به شهادت رسیدن تعداد زیادی از رزمنده‌های ایران شد. شكست تلخ این عملیات طبعا پیروزی طرف مقابل بود و آنها هم این روز را در تاریخ جنگ تحمیلی با نام «روز بزرگ» می‌شناسند. اما حالا و بعد از گذشت تنها سه دهه از آن روز، محسن رضایی در توییتی مدعی شده كه عملیات كربلای4 «برای فریب دشمن انجام شد.» او نوشته است:‌ «با عملیات كربلای 4 به دشمن وانمود كردیم عملیات سالانه ما تنها همین مورد بوده است.» خیلی زود واكنش‌ها به ادعای فرمانده سابق جنگ آغاز شد. از افراد مشهور در بدنه دولت بگیرید تا بسیاری از پژوهشگران حوزه جنگ و البته چهره‌های سرشناس هنری! فارغ از بحث مورد ادعای محسن رضایی در این میان بسیاری از افراد در پاسخ به ادعای او از كتاب‌های به‌جا مانده گواه می‌گرفتند كه البته برخی از آنها هم دچار تحریف شده بود. به عنوان مثال در حالی حسام‌الدین آشنا در رد ادعای محسن رضایی به بخشی از كتاب «لشكر خوبان» ارجاع داده است كه مورد اشاره او در این كتاب وجود ندارد! به این مفهوم كه او بخشی از كتاب را در پاسخ به این توییت منتشر كرده است كه این بخش مورد نظر او در كل كتاب موجود نیست!
البته كه موضوع تحریف این كتاب هم اتفاق تازه‌ای نبود، چرا كه سال گذشته و همزمان با سالروز این عملیات، این بخش از كتاب هم در فضای مجازی آن‌قدر دست به دست شد تا بالاخره واكنش نویسنده این كتاب را به‌دنبال داشت. در مطلب منتشر شده این‌طور عنوان شده بود كه مسؤولان نظامی كشور با وجود این‌كه از لو رفتن عملیات اطلاع داشتند، بر حضور رزمندگان اسلام از جمله غواصان در عملیات اصرار ورزیدند. عین مطلب منتشر شده كه در پاسخ حسام‌الدین آشنا هم به چشم می‌خورد به این شكل است: «داخل سنگر شدم، امین آقا( سردار شریعتی) پای بیسیم دوزانو نشسته بود، پرسیدم كی به آب بزنیم؟گفت: حتی ساعت عملیات هم لو رفته، ولی آقا محسن(رضایی) قبول نمی‌كند كه عملیات لغو شود، تو به غواص‌ها بگو به محض شلیك از طرف دشمن، برگردند.»
این در حالی است كه شماره صفحه مورد ادعا از كتاب «لشكر خوبان» صفحه‌های 478 و479 است و در این صفحات این جمله بالا وجود ندارد.
عین مطلب از كتاب «لشكر خوبان» به این شكل است:
...  به قرارگاه تاكتیكی فرماندهی رسیدم. رفتم داخل سنگر. برادر امین كنار بیسیم‌های زیادی نشسته بود. جویای وضع بچه‌ها شد، گفتم بچه‌ها را آماده كردیم ... آماده حركتن 
-  خدا به همراهتان
-  برادر امین ...
این را كه گفتم، امین آقا فهمید كه بدون سؤال آنجا نیامده‌ام.
-  با توجه به وضعیت، اگه وقتی وارد آب شدیم درگیری شروع شد، چی كار كنیم؟ 
- بیایید بیرون ...ادامه ندید.
- اگه وسط آب رها بودیم و درگیری شروع شد، چی؟
- آن وقت خودتونو به نزدیكترین ساحل برسونید. اگه به ام الرصاص نزدیك بودید برید اونجا. و اگه به بوارین نزدیك بودید، برید اونجا. و اگه نزدیك خط خودمان بودید، سریع برگردید.
فارغ از صحت مورد ادعای محسن رضایی آنچه شاید جای بحث داشته باشد، این‌كه چطور تنها بعد از گذشت سه دهه از پایان جنگ تحمیلی هنوز هم مرجع ثابت و موثقی برای آنچه در جنگ تحمیلی گذشته است، وجود ندارد؟ چرا باید برای فهم حقیقت پای خاطرات بسیاری از بزرگان و البته رزمنده‌های دفاع مقدس بنشینیم تا روایتی شخصی از آنچه حقیقت می‌خوانیم به دست بیاوریم. 

نظر رهبر انقلاب درباره کربلای 4
مورد چالش‌برانگیز دیگر درباره عملیات كربلای 4 و گفته‌های محسن رضایی در رابطه با واژه شكست است. بسیاری از مخالفان این مورد ادعایی بر این باورند كه فریب دادن دشمن معادل با شكست خوردن ایران در این عملیات نمی‌تواند باشد. این‌كه به جای پذیرش شكست از آن به عنوان فریب دشمن یاد كنیم شاید شایسته رشادت‌های هزاران شهید دفاع مقدس نباشد. این در حالی است كه سال گذشته مقام معظم رهبری در دیدارش با دانشجویان در رابطه با عملیات كربلای 4 به‌صراحت از واژه شكست استفاده كرده‌اند و توصیه داشته‌اند كه این شكست‌های موقت نباید خللی در زندگی آنها داشته باشد. ایشان در جلسه 17 خرداد 96 خطاب به دانشجویان می‌فرمایند: «در جنگ، بارها آن چیزی كه ما تصور و پیش‌بینی می‌كردیم تحقق پیدا نكرد. فرض كنید در عملیات رمضان تصور می‌كردیم عملیات پیش خواهد رفت، تابستان هم بود، هوا هم گرم بود، ماه رمضان هم بود، عده زیادی از بچه‌های ما شهید شدند، عملیات هم شكست خورد. مأیوس شدیم؟ مأیوس شدند؟ در كربلای ۴ همین‌جور، در والفجر مقدّماتی همین‌جور. در والفجرمقدماتی یك جمعیت عظیمی از بسیجی‌ها رفتند جبهه، یك منطقه‌ای را هم معین كرده بودند، تقریبا مطمئن هم بودیم كه در این عملیات ما پیش خواهیم رفت و موفق خواهیم شد ـ عملیات، جلوی عماره عراق بود ـ عملیات لو رفته بود، به شكل عجیبی شكست خورد. اگر بنا بود انسان با شكست و با عقب‌نشینی مقطعی و مانند اینها مایوس بشود كه هیچ چیز به سامان نمی‌رسید. نخیر! یأس به‌خاطر ناكامی‌های مقطعی و موقت، مطلقا در زندگی‌تان راه نداشته باشد.»