نسخه Pdf

جنایتی که با تهدید لو رفت

جنایتی که با تهدید لو رفت

مرد افغان که بعد از قتل همسر اولش فرار کرده بود، نمی‌دانست تهدید همسر دومش به قتل باعث می‌شود راز جنایتش فاش شود. متهم هفته گذشته در دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفت و به تشریح جنایت پرداخت.
سکانس اول؛ افشای راز قتل
ماجرای این جنایت از اوایل امسال و پس از شکایت زنی در پلیس آگاهی تهران آغاز شد. این زن در شکایت خود از دامادش گفت: دامادم مردی خشن است که تابه‌حال چند بار دخترم را به قتل تهدید کرده است. او آخرین بار ادعا کرد چند سال قبل همسر اولش را در منطقه‌ای در جنوب تهران کشته و جسدش را در آن منطقه رها کرده بود. او تهدید کرده همین بلا را سر دخترم می‌آورد. من نگران دخترم هستم و می‌ترسم دامادم بلایی سر او بیاورد.
پس‌ازاین شکایت مأموران تحقیقات خود را آغاز کرده و در بررسی‌ها متوجه شدند همزمان با ادعای این زن، جسد زن ناشناسی در خانه‌اش در آن منطقه پیداشده بود که هیچ‌وقت قاتل او شناسایی نشد.
سکانس دوم؛ اعتراف به قتل
پس از کشف این سرنخ مأموران احتمال دادند ماجرای قتل صحت داشته باشد به همین علت مرد میانسال دستگیر شد و در تحقیقات مدعی شد مادرزنم برای این‌که بتواند طلاق دخترش را بگیرد، این دروغ را مطرح کرده تا من به زندان بیفتم و بتواند طلاق دخترش را بگیرد.
کارآگاهان که متوجه تناقض‌هایی در صحبت‌های این مرد شده بودند به بازجویی‌ها ادامه دادند که لب به اعتراف گشود و به قتل اقرار کرد و گفت: 13 سال قبل زنی را به عقد موقتم درآوردم اما او به من خیانت کرد. حقش بود که بمیرد. من هم به‌خاطر این‌که فاسد بود، او را با ضربه‌های چاقوکشتم و جسدش را در کنار خیابان رها کردم.
سکانس سوم؛ محاکمه به‌خاطر قتل
پس از 13 سال از این جنایت متهم به قتل در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفت و به دفاع از خودپرداخت. در این جلسه اولیای دم مقتول برای دامادشان درخواست قصاص کرده و گفتند حاضر به بخشش او نیستند.
سپس نعیم در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: من اهل افغانستان هستم و سال‌ها قبل به ایران آمدم. با زنی به‌نام مریم آشنا شدم و بعد از مدتی او را صیغه کردم. به او دل‌بسته شده بودم و هر چه می‌گذشت این دلبستگی بیشتر می‌شد. یک روز متوجه شدم با مرد دیگری ارتباط دارد و هیچ علاقه‌ای به من ندارد. چند بار به او تذکر دادم تا دست از این رفتار بردارد اما گوشش بدهکار نبود. تهدیدش کردم که غیرتم اجازه نمی‌دهد هر کاری دوست دارد، انجام دهد اما این تهدید هم بی‌فایده بود و رابطه‌اش با آن مرد را بیشتر کرد. روز حادثه تلفن همراه او را بررسی کردم و متوجه شدم او قصدی برای پایان به این رابطه ندارد. به همین دلیل با وی درگیر شده و با ضربه‌های چاقو او را کشتم. بعد از قتل جسد را رها کرده و به افغانستان فرار کردم. می‌دانستم پلیس ایران در تعقیبم است بنابراین 10 سال در افغانستان ماندم و بعد به ایران برگشتم. این بار با سوسن آشنا شده و با او ازدواج کردم. سوسن را دوست داشتم و زندگی‌مان خوب بود اما او هم بعد از مدتی سر ناسازگاری گذاشت. یک روز از دستش عصبانی شده و او را به قتل تهدید کردم. فکر نمی‌کردم همسر صیغه‌ای من آن‌قدر بترسد که ماجرا را به مادرش بگوید. باور کنید من سوسن را دوست داشتم و هیچ انگیزه‌ای برای قتل او نداشتم.
پس از اعترافات مرد همسرکش و دفاعیات وکیل مدافع او، قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.