خطر مدیران خودرو محور
علیرضا سرحدی کارشناس مسائل شهری
بنیان مشکل پارکینگ در کلانشهرها به مدیرانی باز میگردد که در اداره شهر بیش از آنکه نگاه انسانمحور داشته باشند نگاه خودرو محور دارند. اما آیا نباید به واسطه این نوع نگاه امیدی به حل معضلی معمولی همچون پارکینگ در تهران داشت؟ پاسخ مثبت است اما نه به دلیل نگاه خودرومحور مدیران بلکه به این دلیل که مدیران شهری قصدی برای حل این مشکل ندارند زیرا اساسا برای حل آن فکری نکردهاند! این نگاه معطوف به رضایتمندی شهروند در تردد با خودرو در شهر نیست، نوع اقتصاد ما به گونهای است که خودرو باید تولید شود! دیگر اینکه این خودرو از چه سطح کیفی باید برخوردار باشد؟ یا شهروندی که هزینه خرید آن را میدهد برای جای پارک آن چه کند؟ به نظر میرسد این مسائل برای برخی مدیران در اولویت قرار ندارد.
در ایران از آنجا که مدیریتها وحدت رویه و به دنبال آن ارتباطی مناسب با هم ندارد و مهمتر از آن مقطع مدیریتها در ایران کوتاه است چنین مشکلاتی بهراحتی قابل حل نیست. سادهترین مصداق بیبرنامهبودن در حوزه طرح جامع و تفصیلی شهر تهران است که همچنان تغییر میکند و مدام دستکاری میشود و هیچ نهادی هم روی آن نظارتی ندارد. به عنوان مثال اگر شهرداری دلش بخواهد در منطقهای بر خلاف طرح تفصیلی تراکم بیشتری بدهد کسی نه او را بازخواست میکند و نه شهرداری خود را ملزم به پاسخگویی میداند.
فارغ ازاین بیقانونی متداول در اداره شهرها اگر حتی انحصار خودروسازها و رانتهایی را که در این میان است، هم فراموش کنیم و حتی معتقد باشیم که با وجود همه مشکلات، خودروسازها مجبور به تولید محصولات بیکیفیتی هستند حداقل انتظار این است که مدیران باید برای مشکل تردد و امکان پارک این خودروها چارهای بیندیشند
اما چرا مدیریت شهری برای حل این مشکل کاری نمیکند؟ چون آنها از فروش فضای پارکینگ سود میبرند و دلیلی نمیبینند این مشکل را حل کنند، مشکلی که با حل آن بخشی از سودآوری این نهادها قطع میشود. تخلف در ساخت پارکینگهای ساختمانی و مراکز تجاری و اداری به نوعی برای مدیریت شهری درآمدزاست، درست شبیه قانون کمیسیون ماده صد. هر چند اساس تقریر چنین قانونی جلوگیری از تخلفات در ساختوساز است اما در حقیقت این قانون محلی برای فرار از تخلفات با پرداخت جریمه در این چرخه آنچه مورد توجه قرار نمیگیرد حقوق شهروندی است، حقوق شهروندی که در کنار محل زندگیاش برخلاف تمام ضوابط شهری و صرفا با پرداخت جریمه یک مرکز تجاری احداث شده است. مصداق آشکار چنین تخلفاتی در ساختمان جنجالی غرب تهران قابل مشاهده است. اینکه محل احداث این مجتمع که به نوعی تنفسگاه شهری بوده اشغال و هیولایی ساخته شده و زندگی تمام مردم آن منطقه را مختل کرده است بدون اینکه به همان مردم پاسخگو باشد.