گفتوگو با اسماعیل حلالی از مربیان برنامه ستارهساز
انگار کسی به تربیت بازیکن اعتقاد ندارد
اسطوره فوتبالی شما در دوران نوجوانی چه کسی بود؟
در تبریز اسطوره من امیر داداش ضیایی بود که بدون شک جزو ستارههای تکرارنشدنی ماشینسازی و فوتبال تبریز به حساب میآید. خب من، هم پستی ایشان بودم. ولی در میان بازیکنان ملی مجتبی محرمی و ناصر محمدخانی را خیلی دوست داشتم. اگر هم فوتبالیستهای خارجی را بخواهید مثل خیلیها عاشق بازی رونالدوی برزیلی و زینالدین زیدان بودم. بعدها از وین رونی هم خوشم آمد؛ چون یک بازیکن همه کاره در زمین بود. هم محکم بازی میکرد و هم تکنیکی و فنی بود، شوتهای خوبی داشت و در عین حال سر زن خوبی هم بود. خلاصه همه فن حریف بود.
در زمان شما واژهای به عنوان استعدادیابی وجود داشت؟ مثلا خودتان چطور کشف شدید؟
خب آن زمان مثل حالا نبود که مدارس فوتبال باشد و مسابقات مختلف و امثال آن. خود من فوتبالم را از بچگی با تمرین مداوم شروع کردم و در تمام ردههای سنی سابقه بازی دارم. از نوجوانان ماشینسازی و بعد جوانان تبریز و امید به همین صورت تمام ردههای سنی را پله پله بالا آمدم. گرچه برخی یکهو مطرح میشدند ولی غالبا حضور یک مربی خوب در زندگی فوتبالیستها باعث میشد کشف بشوند. در مورد من اصغر صباحی که مربی آن زمان ماشینسازی بود، خیلی کمکم کرد و واقعا بنده را ایشان کشف کردند.
نکته: قطعا قرار گرفتن آدمهای خاص سر راهمان در مسیر زندگی است که میتواند ما را دچار تغییرات بزرگ و رشد و پیشرفت اساسی کند. بدنیست سری بزنید به قصه مصطفی دیوونه در صفحه 8.
از ستارهساز بگویید که از کجا و با چه هدفی شروع شد؟
برنامه ستاره ساز با ایده استعدادیابی و کشف بچههای علاقهمند و مستعد برای بچههایی که در لیگحرفهای بازی نمیکنند و برای یادگیری و دیدهشدن در فوتبال ساخته شد. خب به من هم پیشنهاد شد جزو مربیان باشم و وقتی کلمه استعدادیابی به گوشم خورد، به یاد رسالتم افتادم و برای اینکه تمام تجربههایم را با نوجوانهای این نسل به اشتراک بگذارم، قبول کردم. الان هم تمام تلاشم را میکنم این اتفاق بیفتد. ولی خب بهنظرم ضعفهایی در این برنامه وجود دارد. مثلا به دلیل فرصت کوتاهی که در اختیار این برنامه بود، شرایط استعدادیابی از کل شهرهای کشور امکان پذیر نبود یا خیلی از باشگاهها بازیکنانشان را در اختیار ستارهساز قرار ندادند.
در فصل اول به هدفتان رسیدید؟ از برگزیدگان آن دوره چه خبر؟
طبیعتا برنامه در تولید سال اول و دوم شاید به آن هدف اصلی خود نرسد اما همچنان سعی در حفظ رسالتش داریم. اکثر بازیکنهایی که ما در فصل اول پرورش دادیم، الان در لیگ داخلی و سطح نوجوانان در حال بازی هستند. خوشبختانه بچههای با استعداد و با کیفیتی هم بودند. خود من دو نفر را به تیمهای سایپا و پیکان فرستادم. الان هم که سری دوم این برنامه در حال برگزاری است و امیدوارم بچههایی که استحقاق رسیدن به تیمهای خوب را دارند، این اتفاق برایشان به سرعت بیفتد و ما هم هر کمکی از دستمان بر بیاید دریغ نمیکنیم.
کیفیت برنامه نسبت به فصل اول، بیشتر شده یا نه؟
یک سری از ضعفهای آن برطرف شده اما خب وقتی هر کاری شروع میشود، ضعفهایش نمایان میشود. ولی امیدوارم مرحله به مرحله سعی کنند این ضعفها را رفع کنند. اما بیشترین مشکل را در گزینش نوجوانها میدانم. فکر میکنم سری قبل بچههای با کیفیتتری حضور داشتند. گرچه باید اعتراف کنیم شیوع کرونا خیلی روی آن تأثیر داشت.
به نظرتان پر حاشیه ترین داور ستارهساز کیست؟
لابد فکر میکنید میگویم آقا فیروز کریمی. اما واقعیت این است که با شخصیتی که ایشان دارد، پرحاشیه نیست. شاید شما از دور این برنامه را میبینید و اینطور فکر میکنید ؛ چون بالاخره ما با یک برنامه تلویزیونی طرف هستیم که باید جذابیت هم داشتهباشد. اگر برنامه بدون جنجال و جدیت لازم باشد، حتما مخاطب را از دست میدهد. اصلا خیلیها فوتبال را برای حواشی آن دنبال میکنند. اما از حق که نگذریم هر چه میگذرد ماجراهای آقا فیروز بیشتر میشود و خب مردم هم دوست دارند.
بهنظرتون میشه فوتبال ایران از جنجال خارج شود؟
بستگی دارد شما چهجوری جنجال رو معنا کنید،من خودم به شخصه زیاد این کلمه را دوست ندارم و متاسفانه بعضی ازهمکاران من و مربی هایی که میشناسم جنجال را به بازیکنهای خودشان آموزش میدهند که بازیکن کارهای غلطی انجام بدهد تا به نفع مربی شود.
من کاملا با این حرکتها مخالف هستم واما متاسفانه در فوتبال ما وجود دارد و تا زمانی که مربیها، این دیدگاه و فکر برد را برای فقط خودشان عوض نکنند به نظر من جنجال از فوتبال کشورمان جدا نمیشود.
خودتان هم یک بازی جنجالی داشتید در دربی سال ۷۸.
بله آن سال در بازی دربی تیممان ۹ نفره شد و دو نفر اخراجی داشتیم. یکی از اخراجیها من بودم که دوتا کارت زرد گرفتم. خوشبختانه با همان وضعیت توانستیم استقلال را متوقف کنیم. ولی این که افتخار ندارد و من بعد پشیمان بودم چرا کاری کردم که در آن بازی حساس اخراج شوم.
وضعیت فوتبال نوجوانان و امید الان چطور است و نگاهتان به آینده فوتبالی کشورمان چگونه است؟
متأسفانه به تیمهای پایه هیچ اهمیتی داده نمیشود، چه از طرف باشگاهها و چه فدراسیون. شاید فقط یکی دو تا باشگاه آن هم به صورت فرمالیته این کار را انجام میدهند و مجموعا چهار باشگاه بیشتر نیست که این کار را به درستی انجام میدهند. انگار کسی به تربیت بازیکن اعتقاد ندارد. وقتی هم نتوانیم بازیکن را از ردههای پایین کشف کنیم و پرورش بدهیم، او در رده تیمملی هم بازیکن اثرگذاری نمیشود. حس من این است داریم با آزمون و خطا فوتبال کشور را جلو میبریم. شاید اتفاقی مثل ستارهساز یک تغییر و تحولی در این روند ایجاد کند.
در تبریز اسطوره من امیر داداش ضیایی بود که بدون شک جزو ستارههای تکرارنشدنی ماشینسازی و فوتبال تبریز به حساب میآید. خب من، هم پستی ایشان بودم. ولی در میان بازیکنان ملی مجتبی محرمی و ناصر محمدخانی را خیلی دوست داشتم. اگر هم فوتبالیستهای خارجی را بخواهید مثل خیلیها عاشق بازی رونالدوی برزیلی و زینالدین زیدان بودم. بعدها از وین رونی هم خوشم آمد؛ چون یک بازیکن همه کاره در زمین بود. هم محکم بازی میکرد و هم تکنیکی و فنی بود، شوتهای خوبی داشت و در عین حال سر زن خوبی هم بود. خلاصه همه فن حریف بود.
در زمان شما واژهای به عنوان استعدادیابی وجود داشت؟ مثلا خودتان چطور کشف شدید؟
خب آن زمان مثل حالا نبود که مدارس فوتبال باشد و مسابقات مختلف و امثال آن. خود من فوتبالم را از بچگی با تمرین مداوم شروع کردم و در تمام ردههای سنی سابقه بازی دارم. از نوجوانان ماشینسازی و بعد جوانان تبریز و امید به همین صورت تمام ردههای سنی را پله پله بالا آمدم. گرچه برخی یکهو مطرح میشدند ولی غالبا حضور یک مربی خوب در زندگی فوتبالیستها باعث میشد کشف بشوند. در مورد من اصغر صباحی که مربی آن زمان ماشینسازی بود، خیلی کمکم کرد و واقعا بنده را ایشان کشف کردند.
نکته: قطعا قرار گرفتن آدمهای خاص سر راهمان در مسیر زندگی است که میتواند ما را دچار تغییرات بزرگ و رشد و پیشرفت اساسی کند. بدنیست سری بزنید به قصه مصطفی دیوونه در صفحه 8.
از ستارهساز بگویید که از کجا و با چه هدفی شروع شد؟
برنامه ستاره ساز با ایده استعدادیابی و کشف بچههای علاقهمند و مستعد برای بچههایی که در لیگحرفهای بازی نمیکنند و برای یادگیری و دیدهشدن در فوتبال ساخته شد. خب به من هم پیشنهاد شد جزو مربیان باشم و وقتی کلمه استعدادیابی به گوشم خورد، به یاد رسالتم افتادم و برای اینکه تمام تجربههایم را با نوجوانهای این نسل به اشتراک بگذارم، قبول کردم. الان هم تمام تلاشم را میکنم این اتفاق بیفتد. ولی خب بهنظرم ضعفهایی در این برنامه وجود دارد. مثلا به دلیل فرصت کوتاهی که در اختیار این برنامه بود، شرایط استعدادیابی از کل شهرهای کشور امکان پذیر نبود یا خیلی از باشگاهها بازیکنانشان را در اختیار ستارهساز قرار ندادند.
در فصل اول به هدفتان رسیدید؟ از برگزیدگان آن دوره چه خبر؟
طبیعتا برنامه در تولید سال اول و دوم شاید به آن هدف اصلی خود نرسد اما همچنان سعی در حفظ رسالتش داریم. اکثر بازیکنهایی که ما در فصل اول پرورش دادیم، الان در لیگ داخلی و سطح نوجوانان در حال بازی هستند. خوشبختانه بچههای با استعداد و با کیفیتی هم بودند. خود من دو نفر را به تیمهای سایپا و پیکان فرستادم. الان هم که سری دوم این برنامه در حال برگزاری است و امیدوارم بچههایی که استحقاق رسیدن به تیمهای خوب را دارند، این اتفاق برایشان به سرعت بیفتد و ما هم هر کمکی از دستمان بر بیاید دریغ نمیکنیم.
کیفیت برنامه نسبت به فصل اول، بیشتر شده یا نه؟
یک سری از ضعفهای آن برطرف شده اما خب وقتی هر کاری شروع میشود، ضعفهایش نمایان میشود. ولی امیدوارم مرحله به مرحله سعی کنند این ضعفها را رفع کنند. اما بیشترین مشکل را در گزینش نوجوانها میدانم. فکر میکنم سری قبل بچههای با کیفیتتری حضور داشتند. گرچه باید اعتراف کنیم شیوع کرونا خیلی روی آن تأثیر داشت.
به نظرتان پر حاشیه ترین داور ستارهساز کیست؟
لابد فکر میکنید میگویم آقا فیروز کریمی. اما واقعیت این است که با شخصیتی که ایشان دارد، پرحاشیه نیست. شاید شما از دور این برنامه را میبینید و اینطور فکر میکنید ؛ چون بالاخره ما با یک برنامه تلویزیونی طرف هستیم که باید جذابیت هم داشتهباشد. اگر برنامه بدون جنجال و جدیت لازم باشد، حتما مخاطب را از دست میدهد. اصلا خیلیها فوتبال را برای حواشی آن دنبال میکنند. اما از حق که نگذریم هر چه میگذرد ماجراهای آقا فیروز بیشتر میشود و خب مردم هم دوست دارند.
بهنظرتون میشه فوتبال ایران از جنجال خارج شود؟
بستگی دارد شما چهجوری جنجال رو معنا کنید،من خودم به شخصه زیاد این کلمه را دوست ندارم و متاسفانه بعضی ازهمکاران من و مربی هایی که میشناسم جنجال را به بازیکنهای خودشان آموزش میدهند که بازیکن کارهای غلطی انجام بدهد تا به نفع مربی شود.
من کاملا با این حرکتها مخالف هستم واما متاسفانه در فوتبال ما وجود دارد و تا زمانی که مربیها، این دیدگاه و فکر برد را برای فقط خودشان عوض نکنند به نظر من جنجال از فوتبال کشورمان جدا نمیشود.
خودتان هم یک بازی جنجالی داشتید در دربی سال ۷۸.
بله آن سال در بازی دربی تیممان ۹ نفره شد و دو نفر اخراجی داشتیم. یکی از اخراجیها من بودم که دوتا کارت زرد گرفتم. خوشبختانه با همان وضعیت توانستیم استقلال را متوقف کنیم. ولی این که افتخار ندارد و من بعد پشیمان بودم چرا کاری کردم که در آن بازی حساس اخراج شوم.
وضعیت فوتبال نوجوانان و امید الان چطور است و نگاهتان به آینده فوتبالی کشورمان چگونه است؟
متأسفانه به تیمهای پایه هیچ اهمیتی داده نمیشود، چه از طرف باشگاهها و چه فدراسیون. شاید فقط یکی دو تا باشگاه آن هم به صورت فرمالیته این کار را انجام میدهند و مجموعا چهار باشگاه بیشتر نیست که این کار را به درستی انجام میدهند. انگار کسی به تربیت بازیکن اعتقاد ندارد. وقتی هم نتوانیم بازیکن را از ردههای پایین کشف کنیم و پرورش بدهیم، او در رده تیمملی هم بازیکن اثرگذاری نمیشود. حس من این است داریم با آزمون و خطا فوتبال کشور را جلو میبریم. شاید اتفاقی مثل ستارهساز یک تغییر و تحولی در این روند ایجاد کند.